به گزارش خبرنگار
حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هفتم اردیبهشت ماه، نقطه شروع ماراتن علمی کشور در مقطع تحصیلات تکمیلی بود؛ ماراتنی که با توجه به میزان پذیرفته شدگان از معنی واقعی خود فاصله گرفته و شاید بتوان آن را صرفا یک آزمون ساده نامید که برآیند آن هجوم سیل عظیمی از دانشجویان به گستره وسیعی از دانشگاه های کشور است.
این دانش آموختگان جویای کار به تحصیلات تکمیلی در مقطع ارشد روی میآورند و دو تا سه سال دیگر از عمر و جوانی خود را کماکان معطوف به درس خواندن میکنند تا شاید گشایشی در وضعیت اشتغالشان حاصل شود.
به دیگر سخن، تحصیلات تکمیلی دیگر به منزله افزایش آگاهی نیست، بلکه راهی برای جلوگیری از بیکاری موقتی جوانان محسوب می شود البته این استقبال باعث شده تا کارمندان مراکز دولتی نیز برای ترفیع رتبه در شغل و میزان دریافتی نیمنگاهی به این مقطع تحصیلی داشته و به منظور عقب نیفتادن از میدان رقابت با دوستان و همکاران، ورود به مقطع کارشناسی ارشد را در برنامه های خود قرار دهند.
***رشد 250 درصدی داوطلبان کارشناسی ارشد طی یک دهه اخیر
سونامی ورود به تحصیلات طی یک دهه اخیر به طرز حیرتآوری رو به پیشروی است و آمار شرکت کنندگان طی یک دهه اخیر از رشد شرکت کنندگان در این مقطع تحصیل حکایت دارد. به عبارت دیگر سال 85 تعداد شرکت کنندگان برای مقطع کارشناسی ارشد 350 هزار نفر بود و در سال 96 این رقم به 878 هزار داوطلب رسیده است که 250 درصد افزایش را نشان می دهد.
البته طی این یک دهه، روند تعداد شرکت کنندگان افت و خیزهایی داشته به طوری که سال 93 با 951 هزار داوطلب پرطرفدارترین سال برای مقطع کارشناسی ارشد محسوب می شود و به تدریج تب تند کارشناسی ارشد رو به فروکش کردن است؛ گویی اهدافی که جوانان را زمانی به تحصیلات تکمیلی در مقطع کارشناسی ارشد سوق میداد، پس از گذشت این دوره دیگر امکان تحقق نداشت.
کیفیت آموزش کجای این معادله چند مجهولی قرار دارد؟
توجه به علم و فنآوری روز دنیا برای توسعه کشور بر کمتر کسی پوشیده است و دانشگاهها تاثیر بسزایی در این امر دارند اما باید دید این روزها که وضعیت کنکور نه تنها در مقطع کارشناسی بلکه در مقطع کارشناسی ارشد نیز همچون دروازه ای به روی همگان گشوده شده، آیا دستیابی به اهداف متعالی امکان پذیر است یا خیر؟
اکنون فضای ورود به دانشگاه دچار چنان تفریطی شده است که ارزش علم حتی در دانشگاه های مطرح کشور نیز تا حدی متزلزل شده است و تعادلی در وضعیت پذیرش دانشجویان به چشم نمیخورد به طوری که تا دهه گذشته ورود به دانشگاه در دوره تحصیلات تکمیلی آنقدر سخت بود که قبولی در آن برای بسیاری از جوانان آن روزها رویایی بزرگ محسوب می شد اما امروزه تقاضای بالای داوطلبان و سهل الوصول شدن ورود شرایط را به گونه ای کاملا متفاوت از قبل رقم زده است.
سوالی که در این میان مطرح میشود آن است که دانشجویانی که اینگونه آسان مسیر تحصیلات تکمیلی را طی می کنند و اغلب هدفشان علم آموزی نبوده و یافتن شغلی مناسب و رهایی از بیکاری را سرلوحه زندگیشان قرار دادهاند، در کلاس های درس چگونه عمل می کنند و آیا اساتید دانشگاه کیفیتی در شأن تحصیلات تکمیلی ارائه می دهند؟
تب تند تحصیلات تکمیلی در جامعه تسکین پیدا می کند؟
طی چند سال گذشته دانشگاه های دولتی در مقاطع تحصیلات تکمیلی، با محدودیت ظرفیت مواجه بودهاند اما گسترش مراکز غیر دولتی و غیر انتفاعی به عنوان پاسخ نه چندان کارآمد برای این محدودیت مورد استفاده قرار گرفت به نحوی که داوطلبان با کسب نمره حداقلی از حد نصاب علمی، در این مراکز گزینش می شدند.
به تدریج این وضعیت به دانشگاه های دولتی تسری پیدا کرد و جایگاه کارشناسی ارشد و مدارک دانشگاهی متزلزل شد تا جایی که دانشجویان این دوره در دانشگاه های مطرح نه تنها وضعیت علمی مناسبی ندارند، که انجام پایان نامه را هم به دست تاجران و دلالان این حوزه می سپارند. گرچه در این زمینه به تدریج اقدامات پیشگیرانهای صورت گرفته اما مشکل فرهنگسازی نامناسب برای تحصیلات تکمیلی است که موجب شده دانشجویان بدون رغبت وارد ایم مقطع شوند و حوصله یا توان اجرای کارهای پژوهشی را نداشته باشند.
امروزه که تحصیلات تکمیلی در حد و اندازه خود ظاهر نمیشود و صرفا انگیزهای برای رفع بیکاری موقتی، چشم و همچشمی و امید به رهایی از جمعیت بیکاران شده است، ظهور پدیده بیکاری دانشجویان فوق لیسانس یا حتی بالاتر چندان دور از ذهن نیست؛ شرایطی که در آن مدرک تحصیلی دانشگاهی در دوره تحصیلات تکمیلی تنها به کاغذهای بیارزش بدل میشود.
گزارش از آتوسا دولتیاری
انتهای پیام/