«بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم»

بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین(ع)؛ یاوران دین خدا... و آنگاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور و... آنگاه فضای معنویت و معرفت؛ دل‌های روشن، همت‌ها و عزم‌های راسخ؛ بصیرت‌ها و دیدهای ماورایی... اینها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمه‌ این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذت می‌کند و آتش شوق را در آن سرکش‌تر می‌سازد. راوی، خود یک شهید زنده است.

 

تن بشدت آزرده‌ او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد، و الحمدلله رب‌العالمین. نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربه‌دیدگان است. بر او و بر همه‌ آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ ان‌شاء‌الله. درباره‌ نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از اینهاست. مقدمه‌ کتاب یک غزل به تمام معنی است». به واسطه معرفی و تقریظ رهبر انقلاب، وقتی مهتاب گم شد، در ایام نوروز از سوی اهالی کتاب مورد مطالعه قرار گرفت و بسیاری با توصیه این کتاب به یکدیگر از متن و محتوا و شیوه نگارش صادقانه این کتاب تمجید کردند. حمید حسام، نویسنده «وقتی مهتاب گم شد» با اشاره به استقبال از این کتاب و دیگر کتاب خود (آب هرگز نمی‌میرد) گفت: الحمدلله توجه مناسبی به این کتاب‌ها شد و به چاپ‌های متعددی رسیدند و  فراتر از ذائقه یک طیف خاصی تسری پیدا کرده و میان مردم و خانه‌ها وارد و خوانده شدند.

 

وی درباره بازخوردهایی که از کتاب «وقتی مهتاب گم شد» داشته نیز گفت: بخشی از بازخوردها به صورت شفاهی بود که گفته می‌شد و بخشی هم به صورت مکتوب در فضای مجازی بود که همگی نشان از استقبال از این کتاب داشت و البته نظراتی هم وجود داشت که قابل تامل بود. به نظرم تصویری که در میان خوانندگان و منتقدان از این کتاب وجود داشت، مجموعه‌ای از مؤلفه‌های فضای دفاع مقدس بود؛ از همه زیبایی‌های جنگ در کنار سختی‌های جنگ و در کنار معارف کمتر بیان شده جنگ که در این کتاب آمده است. روح برادری و انسانی و بار حماسی که در هر عملیات اتفاق می‌افتاده، در کنار آن روح شوخ‌طبعی که در ررزمنده‌ها بوده تا التهابی که از زبان راوی برای رسیدن به دوستان شهیدش ترسیم شده است؛ ویژگی‌هایی است که هم منتقدان و هم خوانندگان کتاب به آن اشاره می‌کنند. به نظرم این نکاتی که عرض کردم در نقد و نگاه خیلی‌ها پررنگ دیده شده است.

 

وی اصلی‌ترین عامل دیده شدن و خوانده شدن و مورد استقبال قرار گرفتن «وقتی مهتاب گم شد» را تقریظ رهبر انقلاب می‌داند و درباره فروش کتاب می‌گوید: آماری از فروش ندارم ولی فکر می‌کنم آخرین آماری که گرفتم 6 هزار جلد بود. حمید حسام درباره فعالیت بعدی‌اش در حوزه ادبیات دفاع مقدس گفت: در حال تدوین خاطرات همسر شهید همدانی هستم که در آینده‌ای نزدیک در دست چاپ قرار خواهد گرفت.

 

حسام درباره فضایی که در ارتباط ادبیات دفاع‌مقدس در استان همدان به وجود آمده و با توجه به حضور سرداران شهید دفاع‌مقدس و رزمندگان در این استان گفت: کاری که از قوه تخیل بهره می‌برد و خلاق است، اگر از اطلاعات مستند هم بهره ببرد بهتر می‌تواند به نتیجه برسد. رمان‌ها اگر متکی به مستند نگاری باشند قطعا بهتر خواهند بود. فضایی که در استان همدان برای ادبیات دفاع‌مقدس اتفاق افتاده می‌تواند برای نویسنده‌هایی که در کار داستانی هستند مفید باشد.

 

آنها می‌توانند با استفاده از این مستندنگاری‌ها و با خواندن این کتاب‌ها چندین رمان بنویسند. به فرموده حضرت آقا می‌شود ذره‌بین گرفت و زیبایی‌ها و ظرافت‌ها را در آن پیدا کرد. اینها هم منحصر به کتاب بنده نیست بلکه کتاب‌های دیگری هم که برای‌شان تقریظ نوشته شد این ویژگی‌ها را دارند. در یک معرفی از کتاب «وقتی مهتاب گم شد» آمده است: «وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش‌لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند.

 

علی خوش‌لفظ که نامش را به‌خاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در نخستین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش‌لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند. کتاب بخوبی نشان می‌دهد که جوانان و نوجوانان یک شهر چگونه به واسطه‌ انقلاب تغییر مسیر دادند و این تحول نه امری فردی و محدود که انقلابی همه‌گیر بود، تا آنجا که حتی خلافکاران و بزهکاران شهر را شامل شد.

 

کتاب بخوبی نشان می‌دهد در وهله‌ اول این انقلاب بود که باعث شد خوش‌لفظ و خوش‌لفظ‌ها بیدار شوند و رو به سوی هدفی والاتر و بالاتر از این زندگی مادی داشته باشند. «وقتی مهتاب گم شد» در حقیقت داستان همین انقلاب درونی است. علی 15 ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام می‌شود و آنجاست که درمی‌یابد شهادت ارمغانی است که با ترک خود به‌دست می‌آید اما گویی قرار است علی خوش‌لفظ با تنی مجروح و خسته زنده بماند، تا سال‌ها بعد ماجرای وصل حدود 800 دوست و برادرش را برای ما روایت کند.

 

منبع:وطن امروز