به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سعید بیابانکی از شاعران هنرمندی و خوشقریحهای است که کتابی با عنوان «نامههای کوفی» دارد و نزدیک به 4 سال پیش آن را منتشر کردکتاب مکتوب، سه فصل «خیزران» (۷ غزل مذهبی و آیینی)، «شب دنبالهدار» (۲۷ شعر عاشقانه، اجتماعی، انتقادی و دفاع مقدس) و «نامه های کوفی» (شعرهای سپید انتقادی باورها و سنتهای عاشورایی) دارد. در بخش دوم بعضی شعرها به افراد از جمله؛ قیصر امینپور، یوسفعلی میرشکاک، جواد زهتاب، استاد صبور و لاله و لادن (دوقلوهای بههمچسبیده) تقدیم شده است.
حمیدرضا شکارسری در خصوص کتاب نامه های کوفی بیان کرده بود: من اگر صاحب کتاب نامه های کوفی بودم کتاب را به دو بخش تقسیم نمیکردم بلکه بر اساس تاریخ سرایش شعرها چیدمان آن را انجام میدادم.
وی ادامه داد: شاعر یک تقسیمبندی را بین شعر کلاسیک وشعر نو در نامه های کوفی انجام داده است که بخش اول کتاب را نیز به دو بخش درآورده که خود این تقسیم بندی نیز جای سؤال دارد. درواقع شاعر در بخش سرودههایش غزل و دو سه چهارپاره نیز موجود است که ما نیز چارهای نداریم جز آنکه هر دو بخش را به صورت مجزا مورد بررسی قرار دهیم.
شکارسری در عین حال بیابانکی را جزء یکی از چهرههای برجسته و فراموشنشدنی در چهارپاره خوانده٬ گفت: بیابانکی این قالب را بهخوبی شناسایی کرده است بهخوبی قالب را روایت می کند و به دام قصهگویی دچار نشده است. درواقع شاعر بهخوبی توانسته در مرز قدمایی و نوقدمایی قدم بزند.
این منتقد ادبی همچنین به تعریف شعر نوقدمایی پرداخته، گفت: در این نوع شعر شاعر دایره واژگانیاش به سمت زمان ما گرایش دارد ولی نوع استفاده از صور خیالی به شعر سنتی کشیده شده است٬ در اصل روساخت شعر٬ نو است ولی نوع نگاه به جهان همچنان سنتی است.
شکارسری در ادامه چهارپارههای شاعر را جزو موفقترین کارهای وی در این اثر دانسته در این رابطه اذعان نمود: بیابانکی بهخوبی توانسته مقتضیات و قالبهای این نوع شعر را شناسایی و سرایش کند.
این منتقد ادبی همچنین به کنکاش غزلهای شاعر نیز پرداخت و گفت: درغزل شاعر کمتر موفق شده است که به سمت نوقدمایی قدم بردارد. چه در استفاده از صور خیال و چه در استفاده از دو ساخت زبان. ما در غزلها با نوعی استقلال حیات روبهرو هستیم درواقع نوعی بیتمداری را میبینیم که تجربه بیابانکی به کمکش آمده تا فضاهای کلی غزلهایش را مستحکم کند اما باید گفت که ابیات فضای خودشان را دارند و به لحاظ ساختاری ارتباط با ابیات دیگر در غزلهایشان دیده نمیشود.
شکارسری همچنین در مورد آهنگین بودن غزلهای بیابانکی ، اظهار داشت: شاعر به موسیقی غزل اشراف و آن را بهخوبی رعایت کرده است٬ درواقع غزلهایش به نوعی مردف هستند.
این کارشناس ادبی همچنین درباره علل موفقیت بیابانکی و شناخته شدن شعرش نیز خاطرنشان کرد: بعد از نوعی کوتاهی در نو کردن فضای غزل بالاخص در فضای مجازی، من حیثالمجموع این رویه خصوصا در فضای مجازی متوقف ماند، لذا مجدداً یک رجعتی به بوتیقای سنتی غزل دیده میشود که در این رجعت٬ بیابانکی بهخوبی به یک چهره موفق تبدیل شده است. در ضمن یکی دیگر از موفقیتهای این شاعر در خوانش و اجرای اشعارش است، کاری که بسیاری از شاعران علاقهمند بودند تا یک فرد خوشصدا سرودههایشان را قرائت کند تااشعارش بیشتر به چشم بیاید.
شکارسری همچنین در ادامه دربارة اشعار نو و عاشورایی شاعر نیز مواردی را مطرح نموده، گفت: بسیاری از غزلسرایان وقتی میخواهند شعر نو بگویند به شعر کوتاه روی میآورند زیرا آنان مضمونسازان خوبی هستند که میتوانند روی تک مضمون و تک تصویر کار و حرف خود را بیان کنند.در مورد اشعار عاشورایی بیابانکی نیز باید خاطرنشان کنیم که وی علاوه بر پرداختن بر ژانر مرثیه توانسته ژانرهای سیاسی و اجتماعی را نیز درشعر عاشورایی خود داشته باشد٬ درواقع شاعر به نوعی به فرم استعارهگوییهای پنهان روی میآورد و در زمانهای مختلف افراد را درموقعیتها و زمانهای متفاوت ظاهر میکند.
این منتقد ادبی در ادامه گفت: بیابانکی با سرایش اشعار عاشورایی سه نوع رویکرد، مزوّرانه، زرمدارانه و زورمدارانه را در عزاداریها مورد انتقاد قرار میدهد.شکارسری در پایان دربارة اشعار طنز شاعر نیز گفت که طنزها در این کتاب به جای آنکه مضمون باشد به صورت لحن آمده است.
سیداکبر میرجعفری منتقد نیز بیابانکی را جزو یکی از چهارپارهسرایان موفق دانسته در این رابطه اظهار داشت: یکی از شاخصههای کارهای آقای بیابانکی چهارپارهسرایی ایشان است. درواقع چهارپاره به عنوان آخرین قالب شعر کلاسیک بعضی از شاعران بدان اقبال و بعضی به آن گرایش کمتری دارد درواقع بیابانکی هم از تجربه چهارپارهسرایان قبل از انقلاب مثل توللی و فروغ فرخزاد و هم از تجربه چهارپارهسرایان بعد از انقلاب مثل میرشکاک و حسین اسرافیلی و... توانسته بهخوبی استفاده کند.
این منتقد ادبی همچنین چهارپاره «شاه عباس» را در این کتاب جزو بهترین سرودههای وی قلمداد میکند. میرجعفری در ادامه دربارة سرودههای عاشورایی بیابانکی گفت: این شاعر زمانی وارد عرصة شعر ما میشود که جنگ تمام شده و انگیزههای سرودن شعر دربارة جنگ تا حدی فروکش کرده لذا شعر عاشورایی وی جان تازهای را به شعر انقلاب و جنگ میبخشد.
این کارشناس ادبی در ادامه غزل بیابانکی را میراث دار شاعرانی چون عماد خراسانی و... میداند به این دلیل که کلمات و پارمترهای شعر عرفانی نیز در شعر بیابانکی جریان دارد. درواقع بخش عمده ادبیات ما ادبیات عرفانی است و یا اگرعرفانی نیست ولی تعابیر و تفاسیر عرفانی از آن را دارد. میرجعفری همچنین با انتقاد از نامگذاری شاعر در بخشی از کتاب به عنوان نامههای کوفی اظهار داشت: شاعر بخشی را به عنوان نامههای کوفی نامگذاری کرده است که در این بخش انتظار میرود که اشعار با مضمون نامه باشند که درواقع کمتر شعری دیدم که چننین مضمونی داشته باشد.
این کارشناس ادبی در ادامه شعر عاشورایی بیابانکی را بار دیگر متفاوت و نوآورانه عنوان کرده است. وی درعین حال با توجه به سابقه شاعر بعضی از مضامین اشعارش را مورد انتقاد قرار میدهد. میرجعفری همچنین مراعات نظیر و وجهشبههای بعضی از اشعار بیابانکی را نیز مورد انتقاد قرار می دهد.
بیابانکی در فصل سوم این کتاب با عنوان «نامههای کوفی» 25 شعر سپید را منتشر کرده که هر یک نامهای پرکنایه به امام حسین (ع) است، نامههایی که شکلی اعتراضی نسبت به اتفاقات پیرامون و جامعه امروز اطراف او دارند. در ادامه چند نامه از این کتاب را میخوانید:
***
تترون های ژاپنی
عطرهای فرانسوی
برنجهای پاکستانی
چای های هندی
در "عزای تو "همه ی جهان جمع اند
ما هم امده ایم ....
با نامه های "کوفی ".....!
***
چیزی عوض نشده ...
فقط تقویم ها شیک تر شده اند!
و سال هاست دو روز پشت سر هم، "سر خ اند "
می گویی نه
مسلمی بفرست ...
تا از بلندترین برج پایتخت
پرتش کنیم !
***
به یاد لبان تشنه ات
ظهر عاشورا ...
شربت زعفرانی نوشیدیم
در جام های کریستال.....!
***
شب عاشوراست
چراغ های شهر را خاموش کنید!
بگذارید
آنها که می خواهند کنار دریا بروند؛
بروند ....
***
آن طرف
راه را بر کاروان تو بسته اند ...
این طرف
چه راه بندی ست جاده شمال ....!
***
جهان یکسره فریاد می شد
اگر روضه خوان ها
حرف هایت را می شمردند
نه زخم هایت را
انتهای پیام/