در برنامه امروز با صبح چه گذشت؟
مهروز ساعی و حمیدرضا قلیپور زوج رزمی کار مهمانان امروز «با صبح» بودند. مهروز ساعی ضمن ابراز همدردی با مردم در پی حادثه پلاسکو، برای خانواده آتشنشانان آرزوی صبر و شکیبایی کرد.
ساعی ادامه داد: سحرخیز هستیم. همسرم صبحها به تمرین مشغول میشود و من برای آموزش و بدنسازی به باشگاه میروم. از کودکی به زود بیدار شدن عادت دارم.
قلیپور هم در ابتدای گفتگو اظهار کرد: ماه آبان از مسابقات جهانی با مدال طلا بازگشتم و یک هفته بعد ربات صلیبی پاره کردم. الان در دوران نقاهت بعد از جراحی به سر میبرم.
آموزش تکواندو از 5 سالگی
مهروز ساعی در این برنامه بیان کرد: خدا را شاکرم که به آرامش رسیدم و راضی هستم؛ حدود 10 سال حضور در تیم ملی و اردوهای مختلف انسان را از زندگی شخصی دور می کند. هر کاری به شکل حرفهای سختیهای خودش را دارد. ورزشکاران با مسئولیت و استرسی که برای مسابقه، انتخابی و تمرینهای سنگین دارند نسبت به حرفههای دیگر فشار بیشتری را متحمل میشوند. زمان حضورم در تیم ملی جزو اولین اعزامیهای رشته تکواندوی بانوان بودم و آن زمان سختیهای بیشتری نسبت به حالا داشتیم. توجه به رشتههای بانوان کمتر بود. فکر می کنم برای همسرم که مثل من ورزش حرفهای را دنبال کرده است، راحتتر به درک متقابل میرسیم. از 5 سالگی در خانه برادرانم به خصوص هادی، به من آموزش میدادند و از 9 سالگی به صورت حرفه ای تکواندو را ادامه دادم. اگر ورزش حرفه ای نمی کردم، دختر لوسی می شدم!
آدم پشت میز نشین نیستم
ساعی گفت: در گذشته هادی بسیار به کمک می کرد. اکثر اردوهای ما مشترک بود، زمان استراحت خود در اردوها با من تمرین میکرد. اگر تکواندوکار نمیشدم، شاید نقاشی را به صورت حرفهای دنبال میکردم. آدم پشت میزنشین نیستم.
حس غرور هنگام اهتزاز پرچم کشور
قلی پور ووشو کار کشورمان درباره احساس خود از اهتزاز پرچم ایران گفت: اهتزار پرچم کشور در بین 120 تا 130 کشور، غرور خاصی برای هر فردی دارد. هر ورزشکاری که غیرت و تعصب داشته باشد، مدالی که کسب کرده را متعلق به مردم کشورش میداند و از این بابت خوشحال است. در لحظه ای که مدال می گیرم، به شروع دوباره فکر می کنم. به امید دستیابی مدال در سال آینده و ادامه مسیر. مدال خوب است اما ادامه دادن این کار سخت تر و زیباتر است. باید خودتان را جای من بگذارید تا حس واقعی آن را درک کنید. ماه ها و سال ها تلاش بی وقفه برای دستیابی به همان یک لحظه سکو، احساس غرور است و وقتی از سکو پایین بیایی، همه چیز تمام می شود.
ردپای خدا در جای جای زندگی
مهروز ساعی در پایان خاطرنشان کرد: ارتباط عمیق با خدا از سختی های این راه می کاهد. قبل از مسابقات بار مسئولیت بیشتری احساس می کردم. در هر زمینه ای موانعی سر راه وجود دارد، اما فکر کردن و به آنها وقت گیر است و آدمی را از زندگی باز میدارد.
انتهای پیام/