به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از
کرمان ،در این نامه می خوانیم:
متن نامه حضرتعالی را خواندم و ضمن احترام به مندرجات نامه و احترام به حق همه اقشار جامعه در مطالبهگری و احترام به وظایف سازمانی که به دلیل دبیرکل خانه پرستار بر عهده دارید و شما را ملزم به دفاع از حقوق پرستاران شریف و عزیز می کند، لازم دیدم چند نکته را متذکر شوم تا شاید در کنار متن حضرتعالی این نکات تصویر جامع تری از شرایط جامعه را به نمایش بگذارد؛ اما قبل از پرداختن به اصل ماجرا باید بیان شود بدون شک تمامی مدیران ارشد دانشگاه ها و وزارت قلباً از تمامی زحمات شبانه روزی پرستاران دلسوز که نقش بسیار کلیدی در ارایه خدمات سلامت چه در حوزه بهداشت و چه در حوزه درمان دارند تشکر می کنند و کسی نمی تواند منکر عملکرد ضروری و موثر این قشر شریف باشد؛ البته جا دارد از سایر اعضای خانواده سلامت کشور نیز تشکر شود چراکه همه در کنار هم برای ارتقای بهداشت و مرهم نهادن بر درد بیماران جامعه کار می کنند و لذا نمیتوان از تاثیر مثبت هیچ گروهی در این سیستم چشم پوشید.
اما اعتراض حضرتعالی به حقوق های بسیار بالای بعضی از متخصصین باید از چند جهت مورد تحلیل قرار گیرد تا راحت تر بتوان نتیجه گیری نمود؛ در این راستا اگر اجازه فرمایید در زیر با ذکر عنوان هایی به تحلیل شرایط فعلی ارایه خدمت سلامت بپردازم؛ ضمنا به دلیل اهمیت موضوع کمی متن طولانی می شود که امید است فرصت مطالعه آن فراهم باشد.
1. فضای روانی حاکم بر دانشگاههای علوم پزشکی کشور:با یک عزم عمومی وزارت بهداشت برای پاسخ به نیازهای فوری و جدی جامعه، طرح تحول سلامت را در حوزه بهداشت، درمان و آموزش شروع نموده است؛ در این نوشتار مجال تحلیل بسته های این طرح نیست و قطعاً مشابه هر طرح دیگری جای نقد و بررسی دارد و چون زائیده ذهن بشری است قطعاً خطاهایی نیز دارد که باید با یک همدلی برای حل آنها اقدام کرد. اما از ایرادات طرح که بگذریم، بر کسی پوشیده نیست و مستندات نشان می دهد که این بسته ها تاثیرات مثبتی نیز داشته اند و حداقل آن این است که سلامت در لیست اولویت های بالای نظام کشور قرار گرفته و دغدغه پرداختن به سلامت جامعه یک موضوع اصلی در گفتمان دولتمردان شده است. برای اجرایی نمودن این بسته ها و البته ارتقای مستمر آنها از نظر کّمی و کیفی لازم است پیش نیازهای آن نیز فراهم باشد و فضای دوستی و صمیمیت و همدلی یکی از پیش نیازهای ضروری این کار است.
شما که با کار در سیستم سلامت و به خصوص درمان آشنا و از چالش های موجود در این حوزه به خوبی مطلع هستید می دانید که از نظر شدت فشار روانی و عصبی که شاغلین در این حوزه به خصوص در بیمارستان ها متحمل می شوند شاید در هیچ حرفه و شغل دیگری مشابهت نداشته باشد و برای کسانی که با گروه دریافت کننده خدمت سلامت شخصاً مواجه نداشته اند درک فشار روانی کار دشوار و حتی شاید غیرممکن باشد، لذا آرام نمودن فضا و بانشاط نمودن محیط کار و فراهم نمودن فضای دوستی و همدلی در حوزه سلامت و درمان ضرورت بسیار مهمی است.
حال برای آرام نمودن فضا و ایجاد یک نشاط و انبساط خاطر چه باید کرد؟ آیا ایجاد فضای تقابل از یک طرف و تشدید فضای تبعیض از طرف دیگر به آرامش روانی این خانواده کمک می کند؟ اینکه در سیستم تفاوت و شاید در بعضی جاها تبعیض وجود دارد قابل قبول است، اینکه همه ما باید دست به دست هم بدهیم تا این تفاوت ها را کاهش دهیم هم حرفی سنجیده و معقول است، اینکه همه حق دارند از حقوق خود دفاع کنند نیز بر کسی پوشیده نیست.
اما سوال این است که برای احقاق حق بهترین مسیر و شیوه چیست؟ همچنین شیوه اطلاع رسانی و دادخواهی مناسب چه می باشد؟
آنچه که رضایت خاطر را در هر انسانی بوجود می آورد فاصله بین خواسته ها و داشته ها است.
وظیفه همه ما این است که برای افزایش داشته ها تلاش و سطح خدمات به مردم را بیافزایم؛ اما صرف بالا بردن کیفیت و کمیت خدمات حتماً منجر به افزایش رضایتمندی نخواهدشد؛ اگر نتوانیم مدیریت انتظارات را نیز داشته باشیم و اگر خواسته های جامعه بیش از سرعت داشته ها رشد یابد قطعاً سطح رضایتمندی افت می کند.
مطالبه گری نیز باید با لحاظ نمودن تقاضامندی در امور ممکن باشد، چراکه اگر در جامعه درخواست های غیرقابل اجابت نهادینه شوند به دلیل عدم امکان تحقق و دستیابی به این تقاضاها، به سرخوردگی عمومی منجر خواهدشد.
در این مدت و عمدتاً در قالب بسته های تحول سلامت دریافتی اعضای خانواده پزشکی افزایش محدودی یافته است ولی این افزایش واقعاً به حدی نیست که در جامعه منعکس شده و اعداد و ارقام واقعی آن موجود است.
متاسفانه در بعضی جاها حرفهایی زده می شود که صحیح نیست و انعکاس گسترده آن از تریبون های مختلف باعث افزایش نارضایتی عمومی در سطح جامعه می گردد چراکه این تصور ایجاد می شود که منابع زیادی خرج پرداخت های نجومی می شود و در نتیجه منابع مورد نیاز به بیمارستان ها و شبکه ها تزریق نمی شود.
علاوه بر انعکاس منفی بیرونی این قضیه که قطعاً برای هیچ عضو خانواده بزرگ درگیر در امر سلامت مطلوب نیست و اثرات سوء آن مستقیم و غیرمستقیم گریبان خود ما را میگیرد، در درون سیستم نیز ناگوار است.
قطعاً شما بهتر از بنده اشراف دارید که درصد افزایش دریافتی زیر گروه پرستاری کم نبوده و اگر به درصد حساب شود قابل ملاحظه بوده است، ولی متاسفانه این افزایش در ارتقای رضایتمندی عمده ایشان تاثیر واضحی نداشته است.
دلیل این امر احتمالاً در این نهفته است که سطح تقاضا در پرستاران خدوم بیش از میزان افزایش دریافتی رشد کرده و زمینه این افزایش تقاضا در دو نکته است:
1) پررنگ تر شدن این مفهوم که نقش ایشان در مسیر درمان بیماران کمتر از حد دیده می شود و جایگاه آنها کمرنگ است.
2) دریافتی سایر گروهها خصوصاً پزشکان با شتاب بیشتری رشد نموده و تفاوتها و تبعیض ها زیادتر شده است؛ که البته هر دوی این موارد پاسخ دارد و در ادامه مستقیم به آنها جواب داده خواهدشد.
جان کلام در این قسمت را بدین شکل می توان خلاصه نمود که آرام نمودن جو درونی و ارتقای جایگاه اجتماعی سازمان یکی از وظایف اصلی و اساسی همه ما است و نباید هیچ اقدام ما به تخریب این دو وجه منجر شود.
خرد شدن یک گروه هرگز به بالاتر رفتن شان گروه دیگر کمک نمی کند بلکه از منظر بیرونی، انعکاس اختلافات درون خانواده به سطح جامعه باعث افت احترام عمومی به همه ما خواهدشد و از منظر درونی نیز تقابل ها را تشدید و بی اعتمادی را افزون و خدای ناکرده بی احترامی ها را افزایش می دهد.
بعد از خواندن متن شما با خود فکر کردم اگر من یک پرستار در سیستم بوده و فشار کاری زیاد از یک طرف و دشواری های اقتصادی از طرف دیگر بر من وارد می شد با دیدن نامه جنابعالی، فردا در برخورد با متخصصین در بیمارستان، در درونم چه احساسی تقویت می شد؟ آیا غیر این است که این احساس که من کار می کنم و سودش را آنها می برند و هیچ کس هم نیست که حق من مظلوم را بگیرد، که البته نتیجه چنین احساسی افزایش نارضایتی شغلی و کاهش کیفیت خدمات و خدای ناکرده عوارض آن خواهدبود.
بعد فکر کردم اگر من یک متخصص بالینی بودم و چنین متنی را می خواندم چه احساسی به من دست می داد؛ شاید احساس می کردم که گروه پرستاری یک جامعه مطالبه گر است که برای احقاق حق خود از خرد کردن سایرین ابایی ندارند و بدون در نظر گرفتن شرایط کاری و تعمیم دادن شرایط یک گروه کوچک به همه متخصصین شان و منزلت من را در جامعه خرد و بی اعتمادی مردم را به من می افزایند؛ با القا این پیام به مردم و مسئولین نظام که پزشکان مرفهین بی دردی هستند که جنبه اقتصادی کارشان بسیار پررنگ است و بدین شکل اعتماد عمومی کاهش و فضای کاری سنگین تر می شود.
بر این اساس خواهش می کنم جنابعالی بی طرفانه یکبار دیگر مرقومه خود را نه به عنوان نگارنده بلکه از عینک یک فرد عادی جامعه، از عینک یک پرستار ساده و از عینک یک متخصص بالینی مطالعه فرمایید و بدون تعصب قضاوت کنید که تاثیرات روانی آن بر این اقشار چه می باشد.
1. حقیقت دریافتی پزشکان متخصص:اما موضوع اصلی که حضرتعالی در نامه خود بدان پرداختید و انگیزه اصلی در نگارش بوده بحث دریافتی چند ده و حتی صد میلیونی به متخصصین و عدم شفافیت در این پرداختها است که خواستار ورود سازمانهای نظارتی بیرونی برای رفع چنین تبعیضی شده اید. ابتدا اجازه دهید که حقیقت دریافتی ها را باز نموده و بعد به شیوه نظارت بر آن بپردازیم.
متاسفانه تفاوت فاحشی بین دریافتی های پزشکان است که از تفاوت در دریافتی بین پزشکان و پرستاران نیز بیشتر می باشد. تحقیقا پراکندگی دریافتی های پزشکان در زیر گروههای مختلف بیشتر از تفاوت بین پزشکان و پرستاران است. تقریباً تمامی کسانی که در بیمارستان ها کار می کنند مستحضر هستند که پزشکان عزیزی وجود دارند که در گروههای داخلی، عفونی، کودکان و... که دریافتی واقعاً اندک دارند.
اگر مایل باشید داوطلبانه اعلام می کنم تشریف بیاورید و از نزدیک ملاحظه کنید که کارانه بیمارستانی بعضی از متخصصان بسیار مشهور و باسابقه کرمان که کرسی استادی نیز دارند و نزدیک 30 سال صادقانه کار کرده و اسوه اخلاق حرفه ای هستند به 4-5 میلیون تومان در ماه هم نمی رسدو نزدیک نیمی از اساتید بالینی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال گذشته کارانه خالص دریافتی کمتر از 10 میلیون تومان در ماه از بیمارستان داشته اند که شاید در نگاه بیرونی هرگز دیده نمی شود و شاید برای شما نیز باور این مطلب ساده نباشد.
البته گروه کوچکی از همکاران بالینی نیز درآمدی بالا داشته اند ولی باز دقت فرمایید که میزان درآمدزایی ایشان برای بیمارستان چه میزان بوده است که چه میزان از درآمد ایجاد نموده را دریافت کرده اند.
تقریباً در تمامی دانشگاههای علوم پزشکی کارانه های بالا، حداکثر 40 تا 50 درصد از درآمدی است که تولید نموده اند. دریافتی خالص افراد پردرآمد در نظام پرداخت فعلی، تحت عناوین مختلف مانند پرداخت پلکانی و سقف پرداختی به شدت کاهش می یابد که این امر خود باعث نارضایتی نیز می شود چراکه ایشان حق خود می دانند که از مزیت های بیشتری برخوردار باشند، زمانی که با فعالیتهای شبانه روزی و حتی مراجعات مکرر شبانه برای ارایه خدمت و تحمل استرس های بسیار زیاد خدمت ارائه می نمایند و طبق قوانین مصوب کشور و با تعرفه های دولتی که بسیار کمتر از تعرفه های خصوصی است درآمدزایی بالایی برای بیمارستانها دارند، خود را محق به دریافت بالاتر نیز می دانند.
من در صدد تایید یا رد این توجیه نیستم و قصد دفاع از این موضوع را ندارم و در جای خود پیشنهاداتی برای اصلاح دارم که بیان آن در نامه هایی از این دست را مناسب نمی دانم؛ اما می خواهم واضح بگویم که پرداخت های بسیار بالا در حد صد میلیون حداقل در این دانشگاه که جزو دانشگاه های بزرگ وزارت بهداشت است ابداً وجود ندارد و درآمدهای بالای 20 میلیون تومان از کارانه بیمارستانی نیز بسیار محدود است و البته حاصل فشار کاری سنگین همراه با استرس بر همکاران عزیزی است که خدمات خاص ویژه بالینی را در چند شیفت کاری ارایه می نمایند.
لازم به ذکر است که همین بزرگواران در بخش خصوصی با فشار کاری بسیار کمتر و بدون هرگونه اعتراض می توانند درآمدی بالاتر را نیز داشته باشند و همچنین حضور ایشان در کنار سایرین باعث رونق کار بیمارستان ها و ارایه خدمت به اقشار نیازمند و محروم جامعه می شود و نبود ایشان حتی از نگاه درآمدزایی نیز به ضرر سایرین است.
شما خود می دانید که حتی پرستاران در بخشهای خاص با درآمدزایی بالا دریافتی بیشتر دارند و این تنها در سایه فعالیت همین متخصصین است.
اما از نگاه جایگاه و شان نیز باید تفاوتها را تحلیل نمود. یک متخصص بالینی که بیش از 13 تا 15 سال درس دانشگاهی بسیار سخت خوانده و کشیک های سنگین گذرانده و سالها در مناطق محروم مجبور به گذراندن طرح اجباری بوده است و در حال حاضر نیز علاوه بر آموزش و تدریس دروس بالینی به دانشجویان رشته های مختلف به عنوان رهبر تیم درمانی ارایه خدمت می کند و البته استرس بالایی شغلی را نیز متحمل می شود و باید پاسخگوی بسیاری از عوارض خواسته و ناخواسته درمان باشد؛ طبیعی است که درآمد بالاتری را نیز طلب کند.
خواهش می کنم این صحبت بنده را با در نظر گرفتن موارد خاص و استثنایی که شاید شرایط فوق را به صورت کامل نداشته باشد رد ننمایید بلکه عموم متخصصین را ملاحظه فرمایید که در کل جزو شریف ترین و خدوم ترین و پرکارترین اقشار جامعه هستند، و اگر به کارهای خصوصی می پرداختند به احتمال زیاد درآمد بسیار بالایی را با دغدغه کمتر بدست می آوردند و اگر نیز خدای ناکرده عزم مهاجرت به خارج از کشور نیز داشته باشند شرایط زندگی ایشان احتمالاً مطلوبتر خواهدبود.
بر اساس این توضیحات وقتی صحبت از درآمد بسیار بالا می شود باید دقت شود که بحث در مورد گروهی خاص است که شرایط فوق را دارند و البته با وجود همه این شرایط درصد بسیار کمی از ایشان در بخش دولتی مشمول مدعای شما خواهندبود که طبق قانون قسمتی از دسترنج خود را دریافت می کنند.
نکته آخر اینکه دریافتی های بالایی که ذکر شد البته ابداً مشمول مدیران دانشگاههای علوم پزشکی نیز نیست و برای رفع هر گونه سوءبرداشت بایستی به صراحت بیان نمود که حداقل در دانشگاه علوم پزشکی کرمان هیچ کس بابت کار مدیریتی خود دریافتهای چند ده میلیون تومانی نداشته و نخواهدداشت.
با توجه به این توضیحات خواهشمندم دقت فرمایید که مکاتبات ما میتواند ناخواسته عوارض سنگینی داشته و نه تنها به بهتر شدن فضای کار نیانجامد بلکه با تاثیرگذاری نامطلوب بر روابط درون و برون سازمانی خدای ناکرده شأن و جایگاه اجتماعی همه ما را متزلزل و عوارض غیرقابل پیش بینی ایجاد کند.
امید است خداوند متعال به همه ما توفیق کار با اخلاق را روزی قرار داده و حاصل آن را توشه ای برای آخرتمان محفوظ بدارد تا بتوانیم در محیطی آرام و مملو از مهرورزی و صفا و صمیمیت همه توان خود را برای ارتقای سلامت جامعه و رفع دردها و آلام مردم معطوف داشته و حاشیه ها باعث دور شدن ما از اهداف عالیه نشود.
علی اکبر حق دوست
رئیس دانشگاه علوم پزشکی کرمان
انتهای پیام/ی