به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ «آغازی بر یک پایان» کتاب ششم از مجموعه آثار شهید سید مرتضی آوینی است. این کتاب مجموعهای از مقالات نگارنده است که بیشتر وجهه نظر اعتقادی و سیاسی او را نشان میدهد که در چهار بخش تنظیم شده است.
بخش اول؛ حاوی نوشتههایی در سوگ حضرت امام خمینی (ره) و تبیین جایگاه ایشان در «تاریخ حیات باطنی انسان» است.
بخش دوم؛ درباره مبانی حکومتهای اسلامی و نظام ولایت فقیه است و قسمت سوم کتاب به فاجعه نسلکشی مسلمانها در بوسنی اختصاص مییابد.
در بخش پایانی؛ هم انقلاب اسلامی ایران را دلالتی تأویلی بر سپری شدن عصر تمدن غرب میداند و بشارت آن وضع موعودی را که انسان منتظرش است میدهد.
بخشی از کتاب:
در نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، اسلام عین ولایت بود. مردم نیز فطرتاً به ولایت فقیه ایمان داشتند و اصلاً «تقلید» در میان شیعه به معنای پذیرش ولایت فقها و مجتهدان است در حوزه احکام عملی. عمل و نظر نیز در حقیقت عالم- نه در مناطق ارسطویی- دو نحو از تحقق و تعین یک وجود واحد است و بنابراین، تشکیکاتی مبنی بر انشقاق نظر و عمل و یا «رابطه تولیدی» میان ادراکات حقیقی و اعتباری_از لحاظ منطقی_ نمیتوانند تاثیراتی آنی در تضعیف این رابطه فطری داشته باشند. جمهوری اسلامی ایران آن است که در نظر امام وجود داشت. نظامی است مبتنی بر ولایت که بر رای جمهور مردم نیز تکیه دارد و این معنا را هرگز نباید با دموکراسی خلط کرد. دموکراسی را میتوان مسامحتاً این چنین معنا کرد: حکومت مردم بر خویش بر اساس قوانینی که خودشان وضع کردهاند.
چرا ما از اثبات مغایرت بین حکومت اسلامی و دموکراسی میهراسیم؟ زیرا هنوز در فضای فرهنگی غرب نفس میکشیم و در تبلیغات جهانی غرب، حکم بر این قرار گرفته است که «هر چه غیر دموکراسی است استبداد است.» خیر، این چنین نیست. دموکراسی_ حکومت مردم_ در برابر تئوکراسی_ حکومت خدا_ است و حکومت خدا لزوماً غیر مردمی نیست. چنان که دموکراسی در غرب نیز به اعتقاد ما اکنون در یک «حاکمیت استبدادی پنهان» صوررت بسته است.
حکومت خدا یعنی حکومت احکام خدا از طریق بندگانی که با این احکام از دیگران آشناتر هستند. یعنی ولایت مجتهد یا فقیه و این حکومت ضرورتاً مردمی است؛ چرا که دست بیعت مردم نیز در آن دخیل است؛ همین سان که هست.
گزارش از: ملیکا نصیری صنعتی
انتهای پیام/