آنچه میخوانید 10 نکته از حاشیه و متن این دیدار پرشور است:
1- «همه از دیدن این بازی لذت بردند». جمله زیبایی است. مثل نشان دادن عکس بره بریان شده به آدم گرسنهای که در حسرت تکه نان خشکی است!
اما باید یک عصر جمعه بارانی باشد و هوادار سرسخت استقلال باشید تا بدانید در این بازی «لذتی» وجود نداشت! وقتی تیم محبوبت میبازد، لذتی وجود ندارد. شکست تلخ است، تلخ.
استقلال بزرگ است، مثل کوه. میشود در دل کوه تونل زد، جاده کشید، سنگهایش را جابجا کرد اما کوه هنوز کوه است. آنها دوباره برمیگردند، دوباره لبخند میزنند اما بعید است آنها از یادآوردن شکست 4-2 در 27 فروردینماه 95 هرگز لذت ببرند!
2- در کنار پرفسور حسابی، پرفسور سمیعی و پرفسور بالتازار، پرفسور برانکو حالا یک نام قابل اعتماد برای ایرانیان است. حتی آنها که بازیهای یکنواختش با تیم ملی را دوست نداشتند حالا ایمان آوردهاند که او فوتبال را خیلی خوب میداند.
در آغاز فصل وقتی پرسپولیس ته جدول دست و پا میزد، برانکو ایوانکوویچ از قهرمانی میگفت. حرفهایی که شاید حتی بعضی از بازیکنان پرسپولیس باورش نداشتند و توی دلشان به هم میگفتند: «فکر میکنه اینجا خارجه!» او با فاصله زیاد از پرویز مظلومی سبقت گرفت که پنهان نمیکرد از لقب «سوبله، چوبله» ذوق زده است.
3- کیروش کجایی؟ دقیقاً کجایی؟! ... استقلال چه یک گل بخورد و چه چهار گل، در هر صورت مهدی رحمتی یکی از بهترین بازیکنانش است! او در روزی که ممکن بود تراژدی تاریخی ششتاییها تکرار شود، با مهار پنالتی طارمی در لحظهای حیاتی و شکننده و چند واکنش خارقالعاده باز هم درخشید. مهدی رحمتی مستحق دعوت شدن به تیم ملی است.
با احترام تمام به کارلوس کیروش، باید گفت در طول این چند سال رحمتی به اندازه کافی تنبیه شده است. در این مدت حتی بعضی از آنها که مرتکب قتل عمد شده بودند هم بخشیده شدند، رحمتی در تمرینات تیم ملی چند نفر را کُشته است که قرار است تا ابد بخشیده نشود؟ برای لحظهای تصور کنید او دروازهبان پرسپولیس باشد؛ آن وقت ممکن بود از نیمفصل این تیم قهرمان لیگ میشد!
(البته بعضی از کارشناسان رحمتی را در به ثمر رسیدن دو گل اول و سوم پرسپولیس مقصر میدانند اما در یک بازی پرفشار با آن حجم خطا از مدافعان استقلال و حمله بازیکنان پرسپولیس که مثل زنبورهای سرخ از هر طرف حمله میکردند مگر میشود اشتباه نکرد؟! گل چهارم پرسپولیس را مرور کنید. یک مدافع در مقابل چهار مهاجم پرسپولیس! پس گزاف نیست اگر بگوییم در میان استقلالیها رحمتی باز هم بهترین بود.)
4 - دو ساعت مانده به آغاز بازی درها را بستند و اعلام کردند که ظرفیت ورزشگاه تکمیل شده است. هزاران نفر - از جمله نگارنده - که بلیت اینترنتی خریده بودند از دیدن بازی محروم شدند. چه کسی روی صندلی رزرو شده ما نشسته بودند؟! در نتیجه تلاش برخی از این هواداران خشمگین برای ورود به ورزشگاه یکی از درها شکسته شد، عزیزان وظیفهشناسی که میگفتند مامور هستند و معذور، آنها را با باتوم نواختند! دقیقاً به چه جرمی؟!
داشتم فکر میکردم اگر کسی باید کتک بخورد، مدیرانی هستند که قادر به مدیریت یک مسابقه فوتبال نیستند بعد ادعا میکنند برای مدیریت دنیا برنامه دارند! تماشاگرهایی که از لرستان، شیراز، بوشهر و ... آمده بودند، بلیط خریده بودند و حالا نه فقط اجازه نداشتند بروند و روی صندلیشان بنشینند که باتوم میخوردند. چرا انتظار دارید یک جوان بیست و چند ساله بیکار که با قرض و قوله آمده بود به ورزشگاه آزادی و حالا کتک میخورد، همچنان عاشق شما باشد و به مدیریتتان اعتقاد داشته باشد؟ خودتان اگر برای سفرهای خارجیتان بلیت هواپیما بخرید و بعد یک نفر دیگر روی صندلیتان نشسته باشد و به هواپیما راهتان ندهند و با باتوم هم بزنند چه حالی پیدا میکنید؟
5 - چند سال پیش سعید شیرینی سرپرست تیم پرسپولیس روی نیمکت این تیم در دربی چرت میزد! تصویر او به یکی از شمایل شهرآوردها تبدیل شد. کسلکننده و خمیازهآور! اما این شهرآورد آنقدر پرهیجان بود که خیلیها چشمهایشان را مالیدند که نکند خواب میبینیم!
افت و خیزهای این بازی هیچ چیزی دستکم از الکلاسیکو و دیدار لیورپول - دورتموند نداشت. برای همین روی خیلی از کُریهای کشدار معمول سایه انداخت. حالا کسی نمیگوید شانس آوردید که ... اگر اون یکی توپ از دفاع رد شده بود، اگر داور ... بچهها متشکریم!
6 - سالها پیش هوشنگ نصیرزاده در نوشتاری سبک دویدن محسن ترکی جوان را به «گامهای معلق لکلک» تشبیه کرد. برگرفته از نام یک فیلم سینمایی یونانی، ساخته «تئو آنگلوپولوس». او برای هفتمینبار شهرآورد را سوت زد. کم عیب و نقص، مسلط و مثل همیشه جاهطلبانه. ترکی که زاده شهر بشرویه خراسان جنوبی است، اردیبهشت 1389 از سوی شورای اسلامی این شهر به عنوان شهروند نمونه انتخاب شد. در پرگلترین شهرآورد پس از انقلاب این داور 43 ساله یکی از ستارههای میدان بود. سوتهای او در حساسترین بازی فصل، یک بار دیگر به داوران ایرانی اعتباری تازه بخشید.
7 - مدافعان حرم در سوریه علیه زامبیهای داعش میجنگند و اینجا مهدی طارمی پسر ترکهای پرسپولیس در یکی از پرهیجانترین لحظههای زندگیاش آنها را فراموش نمیکند و بعد از هر دو گل خود، تصویر یکی از آنها را رو به دوربینها نشان داد.
او دو سه هفتهای است که گلهایش را به این شهید مدافع حرم تقدیم میکند. محمد احمدی جوان. اهل روستای باشی از شهرستان تنگستان که روز تاسوعای امسال در حال امدادرسانی و کمک به یک مجروح در حلب سوریه مورد اصابت ترکش قرار گرفت و پس از 43 روز به خانوادهاش را تنها گذاشت.
8 - «غمانگیزترین شادی دنیا»! این شاید بهترین تیتر برای شادی «هانی نوروزی» پسر کاپیتان فقید پرسپولیس بعد از پیروزی قرمزها در شهرآورد بود.
او در آغوش پرسپولیسیها سر از پا نمیشناخت. عکسی از او در شبکههای اجتماعی دست به دست میچرخد، کودکی که هنوز به خوبی نمیداند جای خالی پدر را نه چهار گل که یک گلستان هم پر نمیکند. پرسپولیسیها مدتهاست با 12 نفر بازی میکنند. روح هادی نوروزی با آنها به زمین میرود.
9 - فتح سمبل استقلالیها. بعد از سوت داور، قرمزها در شبکههای مجازی شوخیهایشان را با عدد «4» آغاز کردند. عددی که استقلالیها آن را به دلیل آنچه چهار برد پی در پی در شهرآورد میدانند به عنوان سمبل در برابر «6» برگزیده بودند.
خیلی زود عکس شادی بازیکنان پرسپولیس از رختکن بیرون آمد که رو به دوربین با انگشتهایشان عدد «4» را نشان میدادند. «استقلالیا از این به بعد میتونن عدد پی رو نشون بدن»، «من جای استقلالیا بودم یکی دیگه آخر بازی میزدم به خودمون که 5 تا شه. 5 تا بهتر از اینه که دیگه همین 4م نتونیم نشون بدیم»، «اینکه نماد 4 استقلالیا از بین رفت درد نیست، درد اینه که میشه از عکسای 4 که خودشون با دست نشون دادن استفاده کرد»! نمونههایی از شوخیهای توئیتری. هیچ عددی برای همیشه در اختیار هیچ کسی نمیماند!
10 - مرگ... بعد از شکست تلخ استقلال، خیلی از هواداران این تیم مثل هوای بهاری عصر جمعه آرام گریستند اما آنکه برای این بازی جان باخت یک هوادار پرسپولیس بود.
پایگاه خبری جنوبنیوز از مرگ محمود تگین هواداران 47 ساله پرسپولیس در شهر تنگ ارم دشتستان خبر داد که بعد از گل دوم این تیم از فرط شادی سکته کرد ... هزار افسوس! فوتبال برای زندگی است، برای لذت آفرینی. هزار اندوه که این بار پیامآور مرگ شد.
منبع: عصر ایران
انتهای پیام/