شناسنامه شخصیتهای «معمای شاه»؛
شناسنامه شخصیتهای «معمای شاه»؛
به گزارش خبرنگار
حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛روزهای جدایی محمدرضا از همسر نخستیناش، «فوزیه» روزهایی بود که عرصه را برای حضور «پری غفاری» (پروین غفاری) فراهم آورد. داستان دخترکی جوان که البته سودای ملکهشدن در ذهن داشت و با وساطت مادر و البته دوست و یار غار محمدرضا شاه حسین فردوست، پا به دربار گذاشت و مدتی شاه جوان را سرگرم کرد و بعد اما با ورود ثریا اسفندیاری به زندگی شاه، رانده شد. و این طور کاخ آرزوهای دخترک جوان فرو ریخت.
اما باید دید که این پروین غفاری که بود و از کجا پیدا شد؟
پدر پروین غفاری به گواهی تاریخ، اهل تفرش بود و آخرین سمتش مشاوره رئیس بازرسی مجلس بود. میرزا حسن خان غفاری همواره به مبارزه علیه استبداد تشویق می کرد و به این امر فخر داشت. و آنجا که فهمید دخترش پای در دربار پهلوی نهاده همواره دخترک جوان را از خطری که در کمین داشت، آگاه می کرد و به او می گفت: «آیا پاداش من بایستی این باشد كه دخترم طعمه مستبد دیگری چون محمدرضا شاه باشد؟»
زمینه آشنایی پری غفاری و محمدرضا شاه پهلوی
حسین فردوست کسی بود این آشنایی را رقم زد. او خود در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» مینویسد:
«مادر و دختر تصور كردند كه برای ازدواج خود آمدهام، به هر حال آدرسشان را گرفتم و ماجرا را به محمدرضا گفتم، محمدرضا گفت: مادر و دختر ار به سرخ حصار بیاور؛ آنها را به سرخ حصار بردم، پس از مدت كوتاهی محمدرضا آمد، شاه را معرفی كردم، پس از معرفی، شاه مدتی با دختر قدم زده و پس از یك ساعت نزد من آمدند و محمدرضا گفت: كه با پری قرار گذاشته است».
از آشنایی تا جدایی
پری غفاری ساکن «نظامیه» بود و هنوز دخترکی نوجوان بود که به عقد علی آشوری پسر اسعدی نظام درآمد. اما این عقد دوامی نداشت و پس از جدایی فردوست زمینه آشنایی او با محمدرضا شاه را فراهم آورد.
پری خود در مورد اولین دیدار با محمدرضا می نویسد:
«... احساس كردم كه بر روی ابرها گام بر میدارم، از اینكه در كنار شاه قدم میزنم خود را خوشبخت احساس كردم و غافل از اینكه همچون صیدی دست و پا بسته اسیر یك سفاك شدهام».
آن روزها همه میدانستند كه فوزیه ایران را ترك كرده است و خیال بازگشت هم ندارد. از سوی دیگر مادر پری با همدستی فردوست فكر میكرد كه از این پس دخترش ملكه ایران خواهد شد.
شاه پس از آن دیدار اولیه شبی را معین کرد تا پری را دوباره ببیند. و اتفاقی افتاد که دیگر پری آن دخترک روزهای گذشته نبود. دوران كودكی و دوشیزگی را از دست داده بود. در حالیکه هنوز با محمدرضاشاه عقد زناشویی نبسته بود. چیزی که محمدرضا پیشتر به او وعده کرده بود.
پس از آن بود که پری به شاه نزدیکتر شد و همیشه در سر می پروراند که روزی ملکه قانونی این سرزمین خواهد شد. غافل از اینکه شاه او را تنها برای رسیدن به لذت های زودگذر خود می خواست.
دیری نمی پاید که پری یقین حاصل می کند که او تنها ابزاری برای تفریحات و خوش گذرانی های محمدرضا شاه است و مادر محمدرضا همراه با خواهرانش در پی پیدا کردن همسری با اصل و نسب برای محمدرضا هستند.
در این هنگامه بود که پری خبر بارداری خود را به محمدرضا می دهد، اما شاه زیر بار این فرزند نمی رود و پری را پس از کش و قوس های فراوان مجبور می کند که جنین را سقط کند.
پس از سقط جنین ، رابطه پری و شاه مستحكمتر شد ، و ماه عسل دوباره شروع شده – عشق شاه زن و هواپیما و رانندگی بود – بزمها و میهمانیها برقرار است و جامها هم به سلامتی شاه و پری تهی میشد ...
پری دیگر در صرف مشروبات الكلی حرفهای شده بود .. شاه از اینكه پری در محافل و مهمانیها گرم میگرفت ، ناراحت میشد. . به هر حال ارتباطات و مهمانیهای پری با مردان دیگر شاه را رنج میداد و باعث این اختلاف شد ؛ شاه حتی ایادی را نزد وی فرستاد تا از این اعمال دست بردارد ، پری با شیطنت زنانه سعی كرد توجه ایادی را هم به خود جلب کند.
شاه از پری قهر كرده بود ، به مدت دو ماهی نه تلفنی و نه حضوری ، ارتباطی با هم نداشتند. پری هم هیچ تلاشی برای تماس با وی نكرد ، برای اینكه میخواست شاه را اذیت كند ؛ مجالس شبانه بر پا بود و شبهای پری در كنار دوستانش سپری شد .
روزها گذشت. پروین ماجرای فراهم شدن زمینههای ازدواج شاه ثریا را از زبان غلامرضا شنید ، مادر پروین هم این خبر را از طریق فردوست شنیده بود . سرانجام بر اثر تلاشهای شمس ، محمدرضا به ازدواج با ثریا تشویق شد ، و در یكی از روزهای مهر ماه 1328 فردوست به خانه پری آمد . او " پیك جدایی " بود ، مقادیری وجه نقد با خود آورده بود و پیغامی از شاه كه همه چیز بین شاه و پری تمام شده است . با شنیدن این خبر پری ، به این حقیقت پی برد كه مأموریت این عروسك موطلایی به سر آمده و حال بایستی لال شود و چیزی از این رابطه و رفت و آمد به كاخ نگوید .
آخرین دیدار شاه و پری در مراسم ازدواج محمدرضا با ثریا بود ؛ كه مادر پری دو كارت دعوت را از طریق فردوست به دست آورده بود ؛ و پری سعی كرد با بهترین آرایش در مراسم شركت كند و با همه گرم بگیرد و شاه را رنج بدهد ... شاه با دیدن پری اخمی كرد و تعجب میكند چه كسی او را دعوت كرده است ...
سرانجام داستان پری و شاه با ازدواج ثریا به پایان رسید و پری روزهای پس از جدایی را با افرادی چون غلامرضا برادر شاه ، ایادی پزشك مخصوص شاه و خاتم خلبان مخصوص شاه سپری نمود و بعد وارد عرصه سینما شد و به بازیگری پرداخت.
نقش پری غفاری در سریال معمای شاه را آرام جعفری بازی می کند.
انتهای پیام/
ایشالا با هم محشور بشن
اینها بر گرفته از کتاب خاطرات خود غفاری به نام تا سیاهی دردام شاه هست که منتشر کرد
جالبه سلطنت دوستان و طرفدارانشون خاطرات اشخاصی مثل حسین فردوست، فریده دیبا، اردشیر زاهدی، شهناز پهلوی و تاجالملوک آیرملو و .....یعنی هر کسی که از خودشون بوده و بعدها کثافتکاریهای درباری ها رو، رو کرده جعلی خوندند!!!!!!!!!!
همونطور که میدونین طبق معمول یه هجمه بزرگی هم علیه سریال معمای شاه راه انداختند
تاریخ عبرتها دارد