در شهر ما یک آمپول زن بود، گاهی قاطی میکرد. سمت راست را پنبه میمالید، آمپول را سمت چپ میزد. حالا آن آمپول زن، چند میلیون شده است. آن کسی که ما را خلق کرده، میگوید: زود ازدواج کنید. آن وقت ما نظرات دیگری میدهیم و نتیجهاش ازدواجهای بیثمر و طلاقهای مکرر شده است.
اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده
1. دو وسیلهی آرامش داریم. یکی همسر و دیگری یاد خدا! «لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا» (روم/21) همسر به انسان آرامش میدهد. «أَلَا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) یاد خدا هم آرامش بخش است.
2. بر اساس روایات اگر کسی در سن متعارف ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است. اما اگر زود ازدواج کند دو سوم دینش را حفظ کرده است!
3. ازدواج برای بقای نسل است و تولید نسل ارزشمند است! قرآن میفرماید: «كُنتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ» (اعراف/86) خدا منت میگذارد که آمار شما کم بود، شما را زیاد کردم. مناجاتی داریم که از کمی جمعیت مؤمنان ناله میکند: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا» (دعای افتتاح) خدایا از فقدان نبی(ص) و غیبت امام زمان(ع) و کمی جمعیت به درگاه تو شکایت میکنیم.
4. تشکیل خانواده، مقدس و ازدواج عبادت است. اولین نقش ازدواج هم در نماز است. کسی اگر همسر نداشته باشد، یک رکعت نمازش یک رکعت است. اما همین که ازدواج کرد، یک رکعتش هفتاد رکعت میشود.
بهترین جای نماز کجاست؟ سجده! روایات میگوید: در سجده آخر دعا کن و بگو: «و ارزق لی و لعیالی» خدایا خرجی خانواده را عنایت کن. یعنی ازدواج و نماز با هم رابطه متقابل دارند.
5. قرآن میگوید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ» حدود پنجاه نکته در این آیه هست. زن و شوهر لباس یکدیگر هستند. یعنی همانطور که لباس، غنی و فقیر ندارد و همه نیاز به لباس دارند، فقیر هم باید ازدواج کند. ما میگوییم: برو، پول، خانه، ماشین، زندگیات که کامل شد، حالا بیا و ازدواج کن! در حالی که فقیرهم باید لباس داشته باشد و اگر کسی برهنه است، بقیه باید برایش لباس تهیه کنند. همین که هوا گرم است، لباس نازک میپوشیم. شوهر امروز عصبانی است؟ خانم کوتاه بیاید. زن عصبانی است، آقا کوتاه بیاید.
دادگاه خانواده در قرآن
در قرآن در یک آیه شرایط یک دادگاه خانواده به طور کامل بیان شده است که با عمل به این آیه بسیاری از مشکلات برطرف میشود!
قرآن میفرماید: «وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّـهُ بَيْنَهُمَا» (نساء/35) اگر شما از جدایی و شکاف میان آن دو (همسر) بیم داشتید، یک داور از خانواده شوهر، و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگی کنند). اگر این دو داور، تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آنها کمک میکند.
اما نکات این آیه:
* ما سه نوع «اگر» در عربی داریم: «إِذَا»، «لَوْ» و «إِنْ»
اگر اول، اگری است که حتماً واقع میشود، مانندً: «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا» (زلزال/1) یعنی حتماً زلزله قبل از قیامت میشود.
اگر دوم، اگری است که هیچ وقت واقع نمیشود، مانند: «وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ» (آلعمران/159) اگر پیغمبر بداخلاق بود. «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّـهُ» (انبیاء/22) اگر دو خدا وجود داشت.
اگر سوم، اگری است که پنجاه، پنجاه است، مثل این آیه که با «إِنْ» شروع شده است.! یعنی از اختلافات خانوادگی نهراسید. در خیلی از خانهها وجود دارد و برای همه پیش میآید.
* در کلمهی «خِفْتُمْ» (خوف داشتید) سه نکته وجود دارد:
یک: علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد. نباید منتظر وقوع اختلاف باشیم. همین که بیم اختلاف و جدایی رفت باید وارد عمل شویم.
دو: با حدس و گمان عمل نکنیم. تا وقتی به مرز خوف نرسیده، وارد زندگی خصوصی دیگران نشویم .
سه: همه مسؤول هستند. چون نمیگوید: «وَإِنْ خاف الوالدین» بلکه میگوید: «وَإِنْ خِفْتُمْ»
* «بَيْنِهِمَا» یعنی نگذارید فتنه توسعه یابد. تا بین زن و مرد هست، مسأله را حل کنید. نباید بگذاریم «بَيْنِهِمَا» تبدیل به «بَيْنِ قومهِمَا» یا «بَيْنِ قبیلتهِمَا» یا «بَيْنِ عشرتهِمَا» بشود.
* «فَابْعَثُوا» به دلیل وجود «ف» یعنی فورا اقدام کنید. «بَعث» نیز به معنای برانگیختن است. یعنی در بزرگترها برای داوری کردن ایجاد انگیزه کنید. بعد هم میگوید: داور را از فامیل خودتان تعیین کنید. وقتی دولت قاضی میگذارد، ممکن است قاضی برای مراغه باشد، زن و شوهر برای جهرم باشند. هیچ رابطهای با هم ندارند. از نظر قرآن باید همدیگر را بشناسد.
* آیه نگفته است: «فَابْعَثُوا رَجلاً مِّنْ أَهْلِهِ و رَجلاً مِّنْ أَهْلِهَا» یک مرد از این طرف و یک مرد از آن طرف. خیلیها مرد هستند، ولی لیاقت داوری ندارند. داور باید شرایطی داشته باشد. علم و تجربه میخواهد.
* «مِّنْ أَهْلِهِ» چهار فایده دارد:
یک: داوران فامیل پول نمیخواهند.
دو: فوری و سریع است چون اگر امشب نشد، تا جمعه این دادگاه خانوادگی تشکیل میشود. اما دادگاههای دولتی، امروز پرونده تشکیل میشود، میگویند برو چهار ماه دیگر بیا.
سه: شناخت عمیق است، فامیل، فامیل را عمیق میشناسد. «يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ» (بقره/146)
چهار: آبروریزی ندارد. چون همه چیز در بین خانوادهها مطرح میشود.
* بحث حکمیت میان زن و شوهر، مثل ارث نیست. زن و شوهر اینجا حقوق مساوی دارند. نگفته است: «حَكَمین مِّنْ أَهْلِهِ» مردها دو داور و زنها یک داور.
* «إِن يُرِيدَا» اراده یعنی قصد جدّی. یعنی تصمیم بگیرید این کار انجام شود. هدفتان هم اصلاح باشد. نگویید: من از طرف مرد هستم پس باید به نفع مرد کار کنم. شاید اگر برخی وکیلها از دادگاههای خانواده حذف شوند، طلاق کم بشود. چون خانم وکیل میگیرد و میگوید: طلاق من را از شوهر بگیر. و این وکیل به خاطر پولی که میگیرد، همهی سعی خود را برای گرفتن طلاق میکند. «إِن يُرِيدَا إِصْلَاحًا» اگر پاک باشد، خدا جوش میدهد.
* «يُوَفِّقِ اللَّـهُ بَيْنَهُمَا» اگر مشکل حل شد، نگویید: تدبیر من بود. همهی امور به دست خداست. مهمترین شخص هستی پیغمبر است. خدا به پیغمبرش میگوید: «لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَّا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ » (انفال/63) اگر تمام آنچه را روی زمین است صرف میکردی که میان دلهای آنان الفت دهی، نمیتوانستی! ولی خداوند در میان آنها الفت ایجاد کرد! بودجهی کرهی زمین را خرج میکردی، نمیتوانستی بین اوس و خزرج آشتی بدهی. چون دلها دست خداست.
در موضوع طلاق چه باید کرد؟
نمیشود گفت: اصلاً طلاق نباشد، گاهی دو نفر به هم نمیخورند و به اشتباه کنار هم قرار گرفتهاند. مثل اینکه شما اسفناج را با گلابی پیوند بزنی. اگر همهی دانشمندان هم دور هم جمع بشوند، این دو میوه به هم نمیخورند. پس نمیشود گفت که طلاق اصلاً نباشد. حالا دست چه کسی باشد؟ زنها عاطفی هستند. زن آفریده شده که مادر باشد، نسل آینده را تربیت کند. آدم عاطفی زود عصبانی میشود. زود گریه و شیون میکند. آنها کمالاتی دارند که مردها ندارند، ولی طلاق را نمیشود دست آنها سپرد. اگر هم فقط دست مردها باشد، ممکن است سوءاستفاده کنند. این شروطی که در حال حاضر در عقدنامه وجود دارد، تا حدودی مشکلات را برطرف کرده است. ولی اصلاً نباید بگذاریم به طلاق برسد. ما در قرآن داریم «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ» (آلعمران/134) یک خورده آدم باید دندان روی جگر بگذارد.
حالا اگر یک وقت هم طلاق واقع شد، و قصد ازدواج مجدد داشتید، باز به شوهر اول برگردید. قرآن میفرماید: «وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ» (بقره/228) بازگشت به شوهر قبلی بهتر است زیرا از کجا معلوم که شوهر دوم بهتر از اول باشد؟ بعد هم اگر بچهدار باشند، بچهها به دامن پدر و مادر برمیگردند.
خدایا به همهی بیهمسرها، همسر خوب، به همهی بیفرزندها، فرزند سالم و صالح، به همهی بیمسکنها مسکن وسیع، به همهی بیکارها، شغل حلال عنایت فرما و دلهای همه را نرم، با اصلاح نیتها، توفیق اصلاح و رفع مشکلات خانوادگی را نصیب همهی ما بفرما.
انتهای پیام/
کاش در مورد دخالت بیجای پدر مادر ها هم صحبت میکردند.
.......
دخالت هایی که باعث شده با حاملگی همسرم همه فکرم رو به طلاق سوق بده
مگر میشود یک مادر انقدر در کار دخترش دخالت کند که حتی اب خوردن هم باید با اجازه او باشد
و جالب اینکه دختر هم بدون هیچ کم و کاستی این همه حرف شنوی از مادر داشته باشه.
حالا حرف شوهر رو قبول نمیکنه به درک ،
حداقل خودش بتونه برای خودش تصمیم درستی بگیره
.......
و کاش انقدر طلاق در بین اجتماع ناپسند شمرده نمیشد
تا جایی که وقتی دو نفر به هر دلیلی باید از همدیگر جدا بشند
شراطی جامعه انقدر این موضوع رو سختگیری میکنه که دو نفر از ترس ابروشون پیش همدیگه به قولی می سوزند و میسازند در صورتی که هیچ عشق و محبت و علاقه ای بینشون وجود نداره.