به گزارش خبرنگار
گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از بجنورد، مهرداد صدقی نویسنده و طنزپرداز ایرانی که اهل خراسان شمالی و شهرستان بجنورد است امروز میهمان باشگاه خبرنگاران جوان خراسان شمالی شده او دانشجوی دکتری صنایع چوب و کاغذ و اکنون استاد دانشگاه است که در بسیاری از جشنواره ها حائز مقام شده و فرزندان متعددی(از جنس کاغذ و قلم) همچون نقطه ته خط، مغز نوشته های یک جنین، آبنبات هلدار، رقص با گربه ها و میرزا روبات را دارد.
سین:آقای صدقی متولد چه سالی هستید؟
جیم: متولد سال 1356 هستم.
سین: اگر شهر خودتان را دوست دارید خیلی کوتاه برای ما توصیف کنید؟
جیم: ایرانی کوچک؛ ساده و دوست داشتنی.
سین:از چه زمانی متوجه شدید که به نویسندگی علاقه مند هستید؟
جیم: از بچگی به نویسندگی علاقمند بودم . در دوره دانشجویی، با نوشتن یک نمایشنامه، دیدم می توانم بنویسم و بعد هم به صورت مستمر ادامه دادم.
سین:اولین کتاب و داستانی که نوشتید چه نام داشت؟
جیم: اولین داستانی که نوشتم «ده ثانیه تا مرگ» و اولین کتابی که نوشتم «رقص با گربه ها»بود که دیرتر از بقیه کتاب هایم منتشر شد.
سین:شما به دام طنز افتادید یا طنز به دام شما افتاد؟
جیم: شوخ طبعی در خانواده ما ژنتیکی است و از مرحوم پدرم آنقدر خاطره و جملات طنزآمیزی به یادگار مانده که اگر فقط همان ها را بنویسم چند کتاب می شود. دربچگی فکاهیون می خواندم و عاشق برنامه صبح جمعه با شما بودم، بزرگتر که شدم هفته نامه گل آقا درآمد و خواننده ثابتش شدم، اقبال عمومی به سمت برنامه های شادی آور نیز مرا ترغیب کرد که در این فضا ها بیشتر بخوانم و کم کم خودم هم علاقه مند شدم که در این فضا بنویسم، علاقه مندی به ادبیات طنز باعث شد که وقتی چیزی می نویسم، حتی اگر نخواهم طنز بنویسم باز هم قلمم به سمت طنز برود. اولین جشنواره سراسری دانشجویان را آقای زرویی در سال 1379 برگزار کردند و من برای آن جشنواره داستان طنزی فرستادم، از آن هنگام پای ثابت جشنواره های طنز شدم گاهی دست خالی برگشتیم و گاهی لطف خدا شامل حال ما شد.
سین:اگر قرار باشد کتاب را به یک خوراکی تشبیه کنید، این خوراکی چیست؟
جیم: از نظر طعم، کتاب مثل کله پاچه است. هر جایش را که در نظر بگیری خوشمزه است. از طرف دیگر، کتاب مانند شیر است، هر روز باید استفاده شود. از نظر مفید بودن هم مثل سوپ است. ساده، مقوی و سالم.
سین:وقتی سفر میروید با خودتان کتاب هم می برید؟
جیم: بله. به اقتضای کارم هم کتابهای علمی می برم و هم داستان. معمولا در همایشهای علمی کتاب داستان با خودم می برم و موقع سخنرانی های خسته کننده، داستان می خوانم. در نشست های فرهنگی هم معمولا کتاب علمی برمی دارم و هر وقت حوصله ام سر رفت، درس می خوانم!
سین:اگر قرار باشد کسی زندگینامه شما را بنویسد دوست دارید کدام نویسنده باشد؟
جیم: مرادی کرمانی
سین:زندگی بدون کتاب را توصیف کنید؟
جیم: خود این سوال تا به حال سوژه چند کتاب و فیلمنامه بوده است. این طور نیست که بدون کتاب زندگی نچرخد، چرا که خیلی ها در عمرشان اصلا کتابی نمی خوانند. اما چرخ زندگی با خواندن کتاب روغن کاری می شود و بهتر می چرخد.
سین:در حال حاضر چه اثری در دست نگارش دارید؟
جیم: مشغول بازنویسی جلد دوم کتاب آبنبات هل دار هستم.
سین:کدام یک از اثرهای خود را بیشتر دوست دارید؟
جیم: موقع نوشتن آبنبات هلدار، لذت بیشتری بردم چون راجع به زمان و مکان و آدمهایی می نوشتم که دوستشان داشتم.
سین:وقتی دلتان میگیرد چه کاری انجام می دهید؟
جیم: موزیک گوش می دهم. قدم می زنم. شنا می کنم. به طبیعت سر می زنم. با دوستانم حرف می زنم.
سین:نظرتان در مورد وضعیت کتاب در حال حاضر چیست؟
جیم: یک باور اشتباه درر ذهن خیلی از مردم وجود دارد که توسط خبرنگاران ، نویسنده ها، ناشرها و افراد دست اندرکار تکرار می شود و آن اینکه قیمت کتاب بالاست و کتاب گران است. حتی دلیل مطالعه کم افراد را به این علت نسبت می دهند. اولا کتاب در ایران گران نیست بلکه قدرت خرید مردم پایین است. دوما ضرورت خرید و مطالعه کتاب جا نیفتاده. مگر وسایل آرایشی ارزان هستند؟ اما چطور خودشان را به سبد خرید مردم تحمیل می کنند؟ سوما این روزها فقط مانده نوزاد ها و میت ها تبلت و گوشی هوشمند داشته باشند. لابد قیمتشان ارزان تر از کتاب است. تازه، آدم اگر اهلش باشد با همین تکنولوژی ها هم کلی کتاب می تواند بخواند.
سین:درچه جشنواره هایی مقام آوردید؟
جیم: در اکثر جشنواره های سراسری طنز حائز رتبه شده ام. کتاب هایم نیز جوایز مختلفی گرفته اند که با یک جستجوی ساده در اینترنت می توان عناوین آنها را ملاحظه نمود اما لذت بخش ترین جایزه ام دریافت کتاب سال جایزه ادبی شهید غنی پور بوده که با کتاب آبنبات هلدار، این عنوان را کسب کردم.
سین: آیا نویسندگی برای شما آرزو بوده حالا برای ما یکی از آرزوها یا داستان های بچگی خود را تعریف کنید؟
جیم: نویسندگی آرزوی من نبوده اما حالا که نویسنده گی می کنم، اگر به روزگار کودکی برگردم آرزویم خواهد شد و از همان موقع شروع به نوشتن داستان خواهم کرد.
سین: نظرخود را در مورد چند کلمه زیر عنوان کنید؟
کتاب اولی ها: خشت اول!
مهرداد صدقی: --
کتاب: شیر مادر
طنز:دلچسب و گوارا
غروب آفتاب: دوپینگ شعرانگی
سین: یک پاراگراف با این کلمات برای ما بنویسید:
نویسنده، سکوت، راه ، درخت،افق
جیم: زیر آفتاب سوزان، درختی و مردی و راهی بی انتها... درخت در حسرت راه رفتن، راه در حسرت سایه و مردؤ در راه مانده، به دنبال باران، کلمه زیر سایه می نشیند. در سکوت، برای راه سایه می نویسد و برای ریشه های درخت، کفشی می دوزد . درخت که گام برمی دارد، سایه راه می افتد، راه به افق می رسد و مرد به کلمه.
انتهای پیام/ح