هنگامی که شهرت در جامعهای ارزش و بها پیدا کند و فرد صاحبنام و آوازه امتیازات و اختیارات خاصی را دارا شود، گرایش باقی افراد به آن بیشتر میشود.
«شهرت» همانند لبه تیغی است که با رعایت دقت و احتیاط لازم میتواند ابزاری مفید باشد و یا بالعکس، اگر با ناشیگری به کار رود، ابزاری تیز و لیز محسوب میشود.
هنرمندان، بازیگران، ورزشکاران و دیگر چهرههای سرشناس آن قدر در چشمها نفوذ پیدا کردند و پررنگ شدند که علاوه بر مسئولیت کاری و شغلی، زندگی شخصیشان هم تحت تاثیر شهرتشان قرار گرفته است.
در این بین برخی با سیاست و کیاست از ابزار شهرتشان در راه تعالی خود و هم نوعشان برای جامعهای برتر استفاده میکنند و سعی دارند تا مروج و مبلغ فرهنگ و هنر باشند اما بعضی به علت کمبودهای عاطفی یا نداشتن ظرفیت کامل به کجراهه یا بیراهه این مسیر منتهی میشوند.
به طور مثال در عصر امروزی که تکنولوژی به سرعت رو به پیشرفت است و هر کس در فضای مجازی و در صفحه شخصی میتواند با انتشار یک عکس یا مطلب تحولی بزرگی ایجاد کند و جریان ساز اجتماعی باشد، بعضی هنرمندان کمپینهای متفاوتی تاسیس کردند که از جمله آنها میتوان به کمپین «قطره قطره» رامبد جوان در راستای صرفهجویی مصرف آب اشاره کرد.
در این بین برخی دیگر، با انتشار عکسهایی از آسیبهای اجتماعی که دل همه را به رحم میآورد، همراه با مطلب احساسی که ضمیمهاش میکنند، مردم را به شرکت در کنسرتها، رستورانها و یا خرید از فروشگاههایشان دعوت میکنند و به راحتی یک تجارت پر سود را رقم میزنند.
نکته قابل تامل این است که اگر اصحاب فرهنگ و هنر نیم نگاهی به چند سال گذشته داشته باشند و کتاب زندگی خود را ورق بزنند، متوجه تاثیر تشویق و حمایتهای مردم در بزرگ دیده شدن خود میشوند. چرا که هنرمندانی که با صدای تشویق دستهای یک ملت بالا آمدند، دین خود را ادا کنند و اعمال و رفتارشان در خور فرهنگ و هنر باشد. پس بهتر است از ابزار شهرت برای کارهای خوب و به جا استفاده کنند.
یادداشت از: محدثه بهرامی
انتهای پیام/