به گزارش خبرنگار
باشگاه شبانه باشگاه خبرنگاران جوان ،چند روز قبل مردي وارد اداره پليس شد و از مأموران براي بازگرداندن همسرش از كشور آلمان درخواست كمك كرد.
شاكي در توضيح ماجرا گفت: من استاد دانشگاه هستم. مدتي قبل از طريق شبكه اجتماعي اينستاگرام با دختري به نام پرستو كه همراه خانوادهاش مقيم كشور آلمان بود، آشنا شدم. او گفت گاهي همراه خانوادهاش به ايران سفر ميكند. ارتباط مجازي ما ادامه داشت تا اينكه به پرستو علاقهمند شدم و او را در سفري كه به ايران داشت، ملاقات كردم. در همان اولين قرار به او پيشنهاد ازدواج دادم كه آن را مشروط قبول كرد. او شرط گذاشت بدون اجازه من حق داشته باشد به سفر خارج از كشور برود و در دفترخانه اين شرط را ثبت كنم. من هم به خاطر علاقهاي كه به او پيدا كرده بودم، شرط را قبول كردم. چند روز بعد هم به صورت رسمي عقد كرديم و مشغول آماده كردن مقدمات عروسي شديم. چند روز قبل بعد از تعيين روز عروسي، كارت عروسي سفارش داديم و ميهمانان را به تالار دعوت كرديم.
مرد جوان ادامه داد: يك شب قبل از برگزاري جشن پرستو به خانه ما آمد و داشتيم درباره نحوه برگزاري مراسم هم حرف ميزديم كه مادرم وارد بحث شد و بين او و پرستو مشاجرهاي روي داد. وقتي مشاجره بالا گرفت، پرستو به حال قهر خانه را ترك كرد. سعي كردم او را آرام كنم و به خانه برگردانم اما قانع نشد و به خانه پدرش رفت. صبح روز بعد در حالي كه ماشين را گل زده بودم به در خانه پرستو رفتم تا او را به آرايشگاه ببرم. وقتي زنگ خانهشان را زدم مادرش مقابل در خانه آمد و گفت پرستو چمدانهايش را بسته و راهي آلمان شده است. اول فكر كردم شوخي ميكند اما بعد متوجه شدم كه ماجرا كاملاً جدي است و عروس دستم را در پوست گردو گذاشته و راهي سفر شده است.
خيلي زود خودم را به فرودگاه رساندم اما متوجه شدم كه پرستو به طرف آلمان پرواز كرده است. شاكي در پايان گفت: من پول زيادي براي مراسم در تالار هزينه كردم اما همسرم با فرار به آلمان آبروي من و خانوادهام را برد. حالا از همسرم شكايت دارم و درخواست دارم پرستو از طريق مراجع قانوني به ايران برگردانده شود.
با طرح اين شكايت پرونده براي بررسي بيشتر به دستور قاضي حسينپور، بازپرس دادسراي جنايي پايتخت در اختيار مأموران پليس قرار گرفت.
انتهای پیام/