به گزارش حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ادبیات این روزها ادبیاتی خشک و رسمی نیست، تا بخواهی به دنبال واژه هایی خشن و سخت برای بیان مقصود خود باشی. ادبیات این روزها پر است از واژههایی راحت و ساده. این کلمات والاترین معناها را بیان میکنند. روزگاری هنگامی که کتابها را ورق میزدی، کتابها پر بود از واژههایی که خواننده باید برای دریافت معنی آن کتابهای زیادی میخواند، یا حداقل به زبان عربی تسلط داشت. اما این روزها دیگر روزگار عربی مآبی شاعران و نویسندگان نیست. دیگر شاعری برای بیان مفاهیم ذهن خود به زبانهای دیگر پناه نمیبرد. در این زمانه است که معادلسازی درست کلمات معنایی دیگر مییابد. اگر زمانی درستی ساخت کلمات اهمیت پیدا میکرد، امروزه برای معادلسازی باید گامی فراتر نهاد و به فکر کاربرد کلمه در زبان امروز نیز بود. دیگر معادلسازی برای تک تک کلمات مطرح نیست. حالا آنچه اهمیت دارد سختی تلفظ کلمه است و اینکه تا چه اندازه معادلسازی برای آن کلمه ضرورت دارد. امروزه ضرورت ساخت معادل در تک تک کلمات لاتین متفاوت است. نمیتوان با ساخت غیر هوشمندانه یک معادل برای کلمه، آینده زبان فارسی را با مشکلاتی مواجه کرد. مشکلاتی که شاید تا 50 سال آینده زیاد به چشم نیاید، اما به طور قطع این مشکلات گریبان ادیبان را خواهد گرفت. آن زمان است که دیگر سوختن نیز آخرین دوا نخواهد بود.
1- «کترکت» (cataract): معادل آن را «آبمروارید» قرار دادهاند. این کلمه در زبان لاتین به عنوان نام یک بیماری به کار میرود. این بیماری ناشی از کدر شدن عدسی چشم است که به تاری دید منجر میشود. این معادل از ترکیب دو اسم ساخته شده است. ترکیب این دو اسم، ترکیبی اضافی محسوب میشود. ساکنشدن کسرهای که میان این ترکیب اضافی وجود دارد، سبب کاربرد کلمه معادل شده است. در صورتی که این کسره وجود نداشت، باید این کلمه را نیز در میان معادلهای متروک زبان فارسی قرار میدادیم.
2- «فلود آیریگیشن» (flood irrigation): معادل آن را «آبیاری غرقابی» وضع کردهاند. این کلمه در لاتین به روش آبیاری اتلاق میشود، که در آن زمین را غرق آب میکنند. این معادل از ترکیب اسمهای متعدد و «یاء نسبت» ساخته شده است. این معادل در زبان امروز به کار میرود. کلمه «غرقاب» در واقع همان ترکیب اضافی «غرق آب» است این کلمه با ساکنشدن کسره میانی به صورت «غرقاب» در آمده است و در زبان فارسی به کارمیرود. این کلمه را در متون قدیمی زبان فارسی نمیتوان، مشاهده کرد. این معادل در زبان فارسی امروز به کارمی رود.
3- «اقلیمشناسی» : معادل آن را «آبوهواشناسی» قرار دادهاند. این کلمه از ترکیب اسم با میانوند «واو» و بن مضارع فعل «شناختن» با پسوند « یاء مصدری » ساخته شده است. این معادل در زبان فارسی به کارمیرود. تمام اجزای این کلمه نیز در زبان فاسی کاربرد دارد. البته کلمه «شناس» را میتوان در ترکیب با اسم در متون کهن مشاهده کرد از جمله این بیت حافظ است:
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخنشناس نه ای جان من خطا اینجاست
انتهای پیام/