به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان ؛ نشریه اکونومیست در مقالهای به تفاوت سیاستهای افزایش جمعیت در کشورهای جهان و نتایج مثبت و منفی آن پرداخته است. مشکل کاهش جمعیت اغلب گریبانگیر کشورهای ثروتمند و توسعه یافته جهان است. در کشورهای فقیر داشتن حتی 7 فرزند در یک خانواده نیز امری طبیعی است، حال آنکه در برخی دیگر از کشورها مانند چین سیاست تک فرزندی اعمال میشود و در کشوری مانند آلمان تمایل به زاد و ولد بسیار کم است.
کاهش جمعیت جهان فواید بسیاری برای محیط زیست دارد و زمین را از خطر آسیبهای فرسایشی دور نگه میدارد؛ اما استمرار این روند تبعات زیانباری نیز به دنبال دارد. در کشورهایی با نرخ موالید پایین، تعداد نیروی کار کاهش مییابد و درنتیجه مالیاتدهندگان کمتری میتوانند به دولت در پیشبرد اهداف عمومی جامعه کمک کنند. کشوری که با پایین بودن نرخ زاد و ولد مواجه است، برای تامین بودجه مستمری بگیران دچار مشکل میشود. این مشکل برای یونان اتفاق افتاد. نرخ زاد و ولد یونان 1.3 بود و زمانیکه آتن با بحران مالی بیسابقهای مواجه شد، نیروی کار فعال به اندازهای نبود که مالیات اخذ شده از آنها بتواند تامینکننده بودجه مستمری بگیران باشد. کشورهای دیگری مانند هنگکنگ و آلمان نیز به ترتیب با نرخ موالید 1.1 و 1.4 مواجه هستند و نگرانی جدی برای دولتمردان این کشورها بوجود آمده است.
یکی از راههای افزایش جمعیت در کشورهای دارای جمعیت کم، استقبال از مهاجران است. در بسیاری از کشورهای صنعتی، این مهاجران هستند که سهم زیادی از مالیات را پرداخت میکنند؛ اما در برخی کشورهای دیگر مانند ایران و ترکیه خانوادهها به فرزندآوری تشویق میشوند. تولد فرزندانی از نسل مردم یک کشور میتواند فواید زیادی به دلیل وجود حس وطنپرستی داشته باشد.
فرانسه در دهه 80 میلادی سیاست حمایت از مادران شاغل را به اجرا گذاشت. به این ترتیب ساعات کاری مادران با کودکان سنین پایین کاهش یافت و خدمات پرستاری ارزان قیمت به آنها ارائه شد. همین سیاست زیرکانه موجب شد فرانسه پس از دوران جنگ جهانی دوم بیشترین نرخ زاد و ولد را میان دیگر کشورهای اروپایی داشته باشد. ارائه خدمات پرستاری از کودکان با قیمتی کم در شهر کبک کانادا هم به اجرا گذاشته شد و نتیجه آن افزایش تمایل مادران برای فرزندآوری بود.
در برخی از کشورها به ویژه کشورهای آسیای شرقی، زنان میان قبول مسئولیتهای اجتماعی و پیروی از فرهنگ چند صد ساله خود سردرگم ماندهاند. از سویی آنها به دانشگاه میروند و پس از کسب مدارک تحصیلی بالا جذب نیروی کار میشوند؛ اما از سوی دیگر فرزندآوری را مانعی بر سر راه ادامه فعالیت اجتماعی خود میبینند.
بسیاری از سیاستمداران لیبرال معتقدند دولت نباید در امور فرزندآوری خانوادهها دخالت کند؛ اما پیشنهادی برای افزایش جمعیت ارائه ندادهاند. واضح است عوامل متعددی مانند حمایتهای دولتی، کمک به مادران، تشویق خانوادهها، همسان سازی فرهنگ سنتی و فرهنگ مدرن نگهداری از فرزند و... در افزایش جمعیت یک کشور نقش اساسی ایفا میکند. فرزندآوری در یک جامعه نتایج مثبتی برای مادران، پویایی جمعیت و خدمات اجتماعی بهتر به دنبال خواهد داشت.
انتهای پیام/