حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان - اکرم رضایی ثانی؛ شیرین اسحاقی داستاننویس عرصه ادبیات پایداری متولد 1349 در شهر تهران است. اسحاقی نویسنده کتاب «مرد یخی» که با محوریت جنگ نوشته شده و تبعات و آثار آن را با نگاه زنانه مطرح کرده است. گفتگوی کوتاه ما با شیرین اسحاقی را دنبال کنید:
خانم اسحاقی نوشتن را از چه زمانی و چگونه آغاز کردید؟
اکثر نویسندهها نوشتن را از دوران کودکی آغاز میکنند برای من هم دقیقاً همینطور بود. نوشتن برای من با تشویقهای یکی از معلمهایم که همیشه مرا در نوشتن تحسین میکرد آغاز شد. تشویقها و تحسینهای او سالها در ذهن من ماند تا اینکه تصمیم مرا برای نوشتن جدی و عملی کرد.
به یاد دارم در زمان کودکی کتاب پاره و نصفهای را در کوچه پیدا کردم سپس آن را منسجم و شروع به خواندن آن کتاب که یکی از کتابهای صمد بهرنگی به نام «قصههای بهرنگی» بود، کردم، اما چون کتاب پاره و نصفه بود پایانی از کتاب را نمیدانستم بنابراین خودم یک پایان برای داستان نوشتم.
اولین کتاب شما با چه عنوانی و در چه سالی به چاپ رسید؟
اولین کتابم با عنوان «مرد یخی» از مجموعه داستانهای روایتی است که در طول سه سال نوشته شده توسط انتشارات امیر کبیر در سال 90 به چاپ رسید و در سال 91 جایزه گام اول را برخورد اختصاص داد. کار بعدی با عنوان «خوابهایت را به آب بگو» از انتشارات فاتحان که در سال 1391 کاندید جایزه «غنیپور» شد. این کتاب یک روایت واقعی از زندگی پرستاری در جنگ تحمیلی است.
شخصیتهایی که در داستانهایتان میبینیم، چگونه به ذهن شما خطور میکند؟
بیشتر شخصیتهای داستان از آدمهای اطرافم در زندگی روزمره هستند و معمولاً بعضیها از افراد واقعی هستند که به آنها رنگ و بوی تخیل میدهم و با نگاه نویسندگی آن را شخصیت سازی میکنم.
از دیدگاه شما نویسندگی یک حرفه است یا یک تفریح؟
به طور قطع باید یک حرفه باشد، اما در جامعه ما یک نویسنده اگر بخواهد از طریق نویسندگی ارتزاق بکند باید به عنوان شغل دوم آن را انتخاب کند در صورتی که نویسندگی یک حرفهی اصلی است ولی شرایط اقتصادی چندان مناسبی ندارد.
در حال حاضر به جز نوشتن به کار دیگری مشغول هستید؟
بله، من دبیر شورای ادبیات نمایشی در سیما فیلم هستم وظیفه ما بررسی و اقتباس ادبیات ایران و جهان است تا بتوان فیلمها و سریالها مناسبی از آنها تهیه کرد.
از نظر شما تصویرگریها و ظاهر کتاب چقدر بر جذب مخاطب تأثیر میگذارد؟
ورودی هر کتاب مثل در یک باغ است. وقتی مخاطب در ابتدا نمای زیبایی از یک کتاب را میبیند جذب میشود. ولی نمیتوانیم بگوییم کتابی که ظاهر زیبا و جذابی دارد صرفاً محتوای جذاب دارد یا بالعکس. محتوی کتاب بسیار حائز اهمیت است اما تصویرگری و جلدوشمای کتاب برای جذب اولیه بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
به عنوان یک نویسنده چه تعریفی از کتاب دارید؟
کتاب جلوهای تازه از زندگی است. وقتی کتاب را باز میکنیم با دنیای دیگری روبهرو میشویم که ما را از دنیایی که در آن هستیم منفک میکند. حسی را تجربه میکنیم که در جای دیگری نمیتوان تجربه کرد.
تا به حال به این اندیشیدهاید که زندگی خود را به رشتهی تحریر در آورید؟
خیره از نظر من زندگی یک نویسنده در طول دوران نویسندگیاش تکه تکه میشود و با مطالعه کتابهایش میتوان زندگی حقیقی نویسنده را در لابه لای کتابهایش جستجو کرد برای من هم همینطور است بنابراین تصمیمی برای نوشتن زندگیام ندارم.
در آخر چه توصیهای به نویسندگان میکنید؟
اگر همه نویسندهها ادبیات ما را جدی بگیرند و به آن از منظر یک حرفه بنگرند میتوان امید داشت که ادبیات امروز ما رشد چشمگیری خواهد داشت ولی اگر نگاه و تفکر ما نویسندگان نسبت به نوشتن تفریحی و تصنعی باشد مانند زمانیکه در وقتهای اضافی به آن میپردازیم ادبیات به صورت جدی پیشرفت نخواهد کرد.
انتهای پیام/