علاقه‌ای که به بروسلی‌ و جکی‌ چان‌ در کودکی داشت باعث شد تا به درگیری‌ فیزیکی‌ و رشته‌های رزمی علاقه‌مند شود تا جایی‌ پیش رفت که مدال طلای قهرمانی جهان تکواندو‌ را نیز برگردن آویخت.

به گزارش خبرنگار حوزه کشتی و رزمی گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران، یوسف کرمی را بیشتر مردم ورزش دوست در تکواندو‌ می‌شناسند، مردی که بارها با کسب مدال‌های خوش رنگ، افتخار‌آفرینی کرد و پرچم کشورش را در دنیا بالا برد.

 وی این روزها‌ بیشتر وقتش را در خانه و در کنار‌ فرزندانش می‌گذراند.


شلوغی‌ خانه آنها و سرو‌صدای شیطنت‌های بچه‌ها را به راحتی‌ می‌توانستی از پشت تلفن‌ هم متوجه‌ شوی، قهرمان تکواندوی‌ جهان پدری دلسوز نیز هست و به راحتی‌ اجازه می‌داد تا فرزندانش از سرو کولش‌ بالا بروند.

گفتگوی متفاوت ما با این قهرمان را در زیر می‌خوانید: 


سین:یوسف کرمی متولد چه سالی است؟
جیم:من در شناسنامه دوم فروردین 1362 به دنیا آمدم اما واقعیتش‌ این است که متولد 19 اسفند 61 هستم.

سین:در کدام شهر؟
جیم:میانه، استان آذربایجان شرقی.

سین:چند خواهر و بردار دارید؟
جیم:من 4 خواهر دارم و 3 برادر

سین:فرزند چندم هستید؟
جیم:فرزند هفتم

سین:خانواده پر جمعیتی بودید، بچه‌های بزرگتر اذیتتان نمی‌کردند؟
جیم:برعکس،من آنها را اذیت می‌کردم درگیری را دوست داشتم.

سین:همه خواهر و برادرها ازدواج کردند؟
جیم:نه برادر آخرم مجرد است.

سین:از شیطنت‌های بچگی بگویید؟ لگد هم به دیگران می زدید؟
جیم:خیلی اذیت می‌کردم و شر بودم اما آن موقع‌ها لگد نمی‌زدم ولی شیطنت‌هایم تا حدود زیادی حتی همسایه‌ها را هم آزار می‌داد.

سین: پس کتک، زیاد خورده‌اید؟
جیم:بله زیاد ، از مادرم‌ که بیشتر از بقیه‌ کتک خوردم‌ فکر می‌کنم اگر کتک‌های وی نبود اکنون اینگونه‌ تربیت نمی‌شدم و دستانش را می‌بوسم.

سین:در مدرسه چگونه بودید؟ فرار هم کرده‌اید؟
جیم:بد آموزی‌ ندارد اگر بگویم(خنده)

سین:نه، راحت باشید
جیم:راستش‌ بچه باهوشی بودم اما حال و حوصله‌ سرکلاس نشستن نداشتم به همین خاطر زیاد فرار می‌کردم.

سین: تجدید هم آوردید؟
جیم:نه، معلم‌ها یکبار یک چیز را می‌گفتند زود یاد می‌گرفتم تا سوم راهنمایی  شاگرد ممتاز بودم و در مسابقات علمی مدرسه هم شرکت می‌کردم. بعد از راهنمایی، چون ورزش را حرفه‌ای دنبال می‌کردم و مجبور بودم در اردو باشم یا مسابقه‌ دهم زیاد وقت نمی‌کردم به درس‌هایم برسم، مدرسه‌ام هم میانه بود و راه دور باعث شد تا کمی در این دوره از نظر تحصیلی‌ افت کنم.

سین: از چه درسی‌ بدتان می‌‌آمد؟
جیم:از ریاضی خیلی بدم می‌آمد.

سین:چه رشته‌ای را در دبیرستان انتخاب کردید؟
جیم: ریاضی فیزیک، اما بعد تغییر دادم و به رشته انسانی رفتم، سپس حسابداری را تا سال آخر خواندم اما به نوعی اخراج شدم و رفتم فنی و حرفه ای!

سین: چه شد که از دبیرستان اخراج شدید؟
جیم: راستش را بخواهید خودم هم نفهمیدم مشکل از کجا بود یا با چه چیز من مشکل داشتند.

سین: دانشگاه چه رشته‌ای را انتخاب کردید؟
جیم: در دوره کارشناسی مدیریت خواندم دانشگاهم در میانه بود. فوق‌لیسانسم در رشته روانشناسی ورزش است از دانشگاه کرج.

سین: اهل مطالعه هستید؟
جیم: بله زیاد، دنبال کتابهایی هستم که به من اطلاعات می دهند، به ویژه مطالب علمی‌ را همیشه دنبال می‌کنم و از آموختن لذت می‌برم.


عاشق فیلمهای بروسلی و جکی چان و گرفتن مدال طلای جهان


سین: چه شد که رفتید تکواندو؟
جیم: خیلی اتفاقی، رفتم باشگاه این ورزش را تماشا کردم دیدم عرق زیاد می‌ریزند و درگیری فیزیکی دارند و انرژی خوبی به من داد برای همین تصمیم گرفتم خودم بروم ثبت نام کنم.

سین: قبل تکواندو سراغ رشته‌های دیگر نرفته بودید؟
جیم: یه کوچولو چرا رفتم. من عاشق بروسلی و جکی‌چان بودم و به رشته‌های رزمی علاقمند شدم به همین دلیل می رفتم باشگاه و مدتی به بوکسورها نگاه می‌کردم، کشتی هم همینطور ببینم کدامشان را دوست دارم که خوشم نیامد اما تکواندو به دلم نشست و رفتم ثبت نام کردم چون رشته ای بود که زیاد عرق می ریخت و درگیری زیاد داشت.

سین: از کدام باشگاه شروع کردید؟
جیم: باشگاه تکاور.

سین: نخستین مربی؟
جیم: حسین اکرمی.

سین: در آن موقع چند سال داشتید؟
جیم: 9 سالم بود.

سین: چه زمانی متوجه شدند یوسف کرمی در تکواندو  استعداد دارد؟
جیم: 2 سال و خورده‌ای بعد از اینکه در باشگاه اسم نویسی کردم قهرمان کشور شدم و با یکی از تیمهای باشگاهی حرفه‌ای قرارداد بستم.

سین: اسم تیم چه بود؟
جیم: پلی اکلیل اصفهان، آنها در فوتبال هم تیم داده بودند و رفتن به آن تیم کار بزرگی بود.

سین: اولین حقوقی که دریافت کردید؟
جیم: قراردادم با این تیم، ماهی 10 هزار تومان بود.

سین: با پولتان چه کار کردید؟
جیم: راستش حقوقم را بعد از 6 ماه گرفتم به مادر گفتم یک ساک بزرگ به من بدهد تا بروم و پول‌هایم را درآن بریزم.فکر می‌کردم قرار است پول زیادی بگیرم، حقوقم را هم به صورت اسکناس 100 تومانی می‌دادند و یک عالمه پول شد؛ یادم است آوردم ساک را به مادرم دادم و گفتم برو با این پولها هر چه می‌خوای بخر، گفت بچه جان مبلغ زیادی نیست حتی انگشتر هم نمی‌شود با آن خرید فقط چون پول خرد داده بودند زیاد به نظرم آمده بود. ( باخنده)

سین: پس حقوقتان به درد نخورد؟
جیم: چرا بخشی از آن را سهام گرفتم،‌بقیه پول را هم یادم نیست چه کار کردم و چه شد.

سین: خاطره‌انگیزترین سفری که رفتید به کجا بود؟
جیم: همان اولین سفر ورزشی‌ام برایم خاطره‌انگیز شد و توانستم مدال طلای مسابقات قهرمانی جهان را در رده سنی نوجوانان بگیرم.

سین: مدالتان رکورد هم زد؟
جیم: بله، این اولین مدال طلای تاریخ تکواندو در رقابتهای جهانی نوجوانان بود که من در سال 2000 کسب کردم.

سین: چه احساسی داشتید؟
جیم: خوشحال بودم، افتخاری را کسب کرده بودم که کسی تا به حال به آن دست نیافته بود مهمتر اینکه برایش خیلی زحمت کشیدم و 5 بازی آخرم را با دست شکسته بازی کردم.

سین: چه خطرپذیری بالایی! پزشک تیم جلوی بازیتان را نگرفت؟
جیم: چرا گرفت، به من هشدار داده بود که اگر به دستت لگد بخورد باید پلاتین بگذاری و ممکن است مچ دستت تا آخر عمر خم نشود.

سین: پس چرا مسابقه دادید؟
جیم: آن موقع این صحبتها در مخم نمی‌رفت هدفم این بود که نتیجه بگیرم و به آن هم رسیدم.

عاشق فیلمهای بروسلی و جکی چان و گرفتن مدال طلای جهان

سین: بدترین خاطره ورزشی شما کدام است؟
جیم: المپیک 2012 لندن، با وجود اینکه امید داشتم مدال طلا بگیرم دست خالی ماندم و خیلی خاطره بدی بود، بعد از این مسابقات، مدال نقره جهان و مدال آسیایی هم گرفتم اما تلخی المپیک از بین نرفت.

سین: وقتی حالتان خوب نیست کجا می‌روید تا آرامش پیدا کنید؟
جیم: سعی می‌کنم تنها باشم قدم بزنم.

سین: اگر عصبانی شوید چطور؟
جیم: دوست ندارم کسی کاری به کارم داشته باشد، تنها باشم حالم کم کم خوب می‌شود.

سین: اهل موسیقی هستید؟
جیم: بله موسیقی به من آرامش می‌دهد.

سین: چه سبکی موسیقی گوش می‌دهید؟
جیم: بستگی به حالم دارد و بین سازها سنتور را به بقیه ترجیح می دهم.

سین: خواننده مورد علاقه؟
جیم: محمد اصفهانی، رضا صادقی، احسان خواجه‌امیری، دخترم اصرار دارد اسم حمید صفت را هم جزو خواننده‌های محبوبم اضافه کنم.(باخنده)

سین: چه سالی ازدواج کردید؟
جیم: سال 1383.

سین‌: چطور با خانمتان آشنا شدید؟
جیم: به صورت کاملا اتفاقی، از آشنایی تا زمان عقدمان 10 یا 15 روز بیشتر طول نکشید.

سین:همسرتان هم اهل میانه هستند؟
جیم: خیر، ایشان کرجی هستند.

سین: در حال حاضر کجا سکونت دارید؟
جیم‌: کرج هستیم.

عاشق فیلمهای بروسلی و جکی چان و گرفتن مدال طلای جهان

سین: مدال طلای قهرمان بزرگسالان جهان آلمان را هم همان سال گرفته بودید؟
جیم: بله، بعد 10 روز از زمان عقدم مدال طلای بزرگسالان جهان 2003 را گرفتم.

سین: پس ازدواج مانع موفقیتهای شما نشد؟
جیم: نه برعکس خیلی اتفاق مهمی در زندگی من بود، کسانی که می‌گویند ازدواج مانع پیشرفت است دنبال بهانه می‌گردند ازدواج نکنند.

سین: فرزندانتان چه سالی به دنیا آمدند؟
جیم: اولین فرزندم، دختر بود که سال 88 به دنیا آمد و پسرم هم سال 92.

سین: اسمهای آنها را هم بگویید؟
جیم: دخترم شادن و پسرم مهربد.

سین: به چه معنی هستند؟
جیم: شادن یعنی بچه‌ آهویی بی‌نیاز از مادر و مهربد هم به معنای نگهبان مهربان است.

سین: اسمهای بچه‌ها انتخاب شما بود یا همسرتان؟
جیم: خانمم اسمهایشان را انتخاب کرد، راستش من دوست داشتم اسم پسرم را بگذارم ایلهان یعنی امپراطور.

سین: در خانه ایلهان صدایش می‌کنید؟
جیم: نه، دیگر با نظر خانمم موافقت کردم.

سین: به چه رنگی علاقه دارید؟
جیم: مشکی.

سین: پس شما هم معتقد هستید مشکی رنگ عشق است؟
جیم: نه، از این نظر دوستش دارم که به راحتی با رنگهای دیگر ست می‌شود.

سین: دوست داشتید جای ورزشکار دیگری باشید؟
جیم: نه دوست دارم جای خودم باشم.

سین: اگر به عقب برگردید باز هم مسیر که آمدید را انتخاب می‌کنید؟
جیم: راستش نمی‌توانم جواب این سوال را قطعی بدهم و بگویم بله، شاید تجدید نظر می‌کردم در راهم. احساس می‌کنم حتی زمانی که در اوج بودم، به حقم نرسیدم، در انفرادی مدال می‌گیری اما هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد آنطور که باید ازت تجلیل نمی‌شود.

سین: از کدام مدالتان‌ تجلیلی شد که به یادتان بماند؟
جیم: هیچ کدام.

سین: دوست داشتید در کشورهای دیگر تکواندو‌ بازی می‌کردید؟
جیم: نه یکی از نقطه‌های قوت تکواندو در ایران این است که ما لیگ داریم و در کشورهای دیگر لیگ برگزار نمی‌شود این یکی از فاکتورهای مهم در موفقیت کشورمان است.

سین: ورزشکار نمی‌شدید چه شغلی را انتخاب می‌کردید؟
جیم: دکتر می‌شدم.

سین: در حال حاضر شغلی دارید؟
جیم: نه، خانه مانده‌ام و در خدمت خانم و بچه‌هایم هستم.

سین: برای خانمتان سخت نیست که همسرش از صبح تا شب خانه باشد؟
جیم: چون زمان ورزش قهرمانی ام زیاد خانه نبودم فعلا برایش تازگی دارم و هنوز تحملم می‌کند. (باخنده)

سین: چه غذایی را بیشتر از بقیه دوست دارید؟
جیم: بیشتر غذاهای برنجی و خورشتی‌، آبگوشت‌ را هم دوست دارم در کل، دستپخت مادر و خانمم را دوست دارم.

سین: دستپخت کدامشان  بهتر است؟
جیم: واقعیتش،‌خانمم اوایل دستپختی متفاوت داشت اما اکنون مانند مادرم غذا درست می‌کند و‌ عالی است.

سین: بهترین دوستتان چه کسی است؟
جیم: خانواده‌ام، همسرم که چند سال تمام روزهای سخت را تحمل کرد.

عاشق فیلمهای بروسلی و جکی چان و گرفتن مدال طلای جهان

سین: تا به حال در زندگیتان اتفاقی افتاده است که بگویید،‌ معجزه خداوند را به چشم خود دیدم؟
جیم: بله زیاد در ورزش که در بیشتر مبارزه‌هایم خدا دستم را گرفته است، بعد هم همین بچه‌های سالم دارم یعنی معجزه دیگه.


سین: فرزندانتان را کتک هم می‌زنید؟
جیم: از نظر من سیستم تربیتی گذشته بسیار کارساز بود اکنون شرایط فرق کرده، من تلاشم را می‌کنم تا کتک نزنم اما بعضی اوقات لازم است.

سین: پسرتان شیطان‌تر است یا دخترتان؟
جیم: پسرم خیلی شیطون است ولی سنش اندازه‌ای نیست که بخواهی به وی بفهمانی چه کاری درست است چه کاری غلط، اما دختر خیلی خانم و فهمیده است.

سین: الان دخترتان کنارتان نشسته است که تعریفش را می کنید؟
جیم: (با خنده) بله

سین: اهل مد هستید؟
جیم: دوست دارم لباس خوب بپوشم و خوب بگردم اما نه اینکه به هر قیمتی مد را دنبال کنم.

سین: چه شد کچل کردید؟
جیم: موهایم یکی بود یکی نبود شد، دوستانم گفتند اگر کچل کنی کله‌ات گرد است و بهت میاد منم موهام و زدم دیدم استقبال کردند، منم گذاشتم همینطوری بماند.

سین: نظر همسرتان چه بود؟
جیم: خانمم چیزی نگفت.

سین: اهل خرید کردن هستید؟
جیم: بله، خرید را دوست دارم،‌ اگر چیزی به دلم بنشیند و ارزش داشته باشد می‌خرم، آدم از فردای خودش که خبر ندارد معتقدم باید همین چند روز عمر خوب زندگی کرد و آنطوری که دلت می‌خواهد خوش بگذرانی.

سین: دیدن چه آدم‌هایی در زندگی به شما آرامش می‌دهد؟
جیم: دیدن آدم‌های مثبت و شاد به من انرژی می‌دهد.

سین: خودتان هم آدم شادی هستید؟
جیم: بله خیلی.

سین: در میان رشته‌های دیگر ورزشی، دوست صمیمی دارید؟
جیم: بله من آدمی هستم که زود ارتباط برقرار می‌کنم و با همه خوب هستم. البته با حسین توکلی، بهداد سلیمی، حمید سوریان و... رابطه صمیمی‌تری دارم.

سین: بهترین هدیه‌ای که گرفتید از چه کسی بود؟
جیم: هر فردی از گرفتن کادو خوشحال می‌شود، من از هدیه‌هایی که غافلگیرم می‌کنند یا یهویی باشد بیشتر خوشم می‌آید البته خانمم چون می‌داند از چه چیزهایی خوشم می‌آید همان‌ها را می‌خرد و همیشه به دلم می‌نشیند.

سین: با اتوبوس جایی می‌روید؟
جیم: عمری با اتوبوس رفت و آمد کرده‌ام، در مسابقات و اردو و... در حال حاضر هم بعضی اوقات که نخواهم ماشین ببرم از اتوبوس استفاده می‌کنم.

سین: بهترین خصوصیت اخلاقی یوسف کرمی کدام است؟

جیم: این را که باید دیگران بگویند اما من مهربان هستم، خاکی، زود ارتباط برقرار می‌کنم. (می‌خندد و می‌گوید چقدر از خودم تعریف کردم!)


سین: بدترین خصوصیت اخلاقیتان را هم بگویید؟

جیم :این که بچه تخس و قدی هستم. از کسی ناراحت بشوم خیلی طول می‌کشد تا فراموش کنم، از آدم‌هایی که انتظارم بالاست بیشتر به دل می‌گیرم و سخت یادم می رود، ممکن است دو یا سه سال قطع رابطه کنم. بعضی‌ها را هم که به صورت کامل کنار گذاشتم و نتوانستم ببخشم.


سین: تا به حال برای کسی پارتی‌بازی کرده‌اید؟

جیم: نه، اسمش را نمی‌شود پارتی‌بازی گذاشت چون نه حق امضایی داشتم نه کاره‌ای بودم، اما در ورزش تا جایی که می‌شد و بشود به دیگران کمک می‌کنم.


سین: به فکر هنرپیشه شدن هم افتاده‌اید؟

جیم: یک بار در یک فیلم تلویزیونی که فکر می‌کنم نامش سراب بود، دو پلان بازی کردم. قرار بود پخش شود اما هرگز این اتفاق نیفتاد و نمی‌دانم چه بلایی سرش آمد.


سین: خوانندگی چطور؟

جیم: در چند برنامه زنده تلویزیونی به زور مجبورم کردند که بخوانم و من هم خواندم اما وقتی صدایم را شنیدم خودم خنده‌ام گرفت! اصلاً استعداد ندارم، اما تجربه مجری‌گری داشتم و فکر می‌کنم بد نبود.


سین: کدام برنامه؟

جیم: یک برنامه بود در خصوص اوقاف که تجربه بسیار عالی داشتم و خودم راضی بودم. البته کارگردان کمک زیادی به من کرد و معتقدم نقش کارگردان در هنر بسیار اهمیت دارد.


عاشق فیلمهای بروسلی و جکی چان و گرفتن مدال طلای جهان


سین: قبول دارید اواخر دوره ورزشی کمی برایتان حاشیه‌سازی شد؟

جیم: بله، بعضی به من کم‌لطفی کردند و گفتند یوسف کرمی همیشه در تیم ملی است، ولی من سختی کشیده بودم و هیچ وقت ملی پوش شدنم انتصابی نبود، همیشه انتخاب شدم.


سین: چرا فکر می‌کنید اندازه‌ای که حق‌تان بود، پاداش نگرفته‌اید؟

جیم: من اعتقاد دارم مقایسه کار خوبی نیست، اما ما در خوشبینانه‌ترین وضعیت و وقتی قهرمان دنیا می‌شدیم، 20 یا 30 میلیون می‌گرفتیم، در حالی که برخی از رشته‌ها با فقط راهیابی به جام جهانی پاداش چندین میلیون تومانی می‌گیرند. حتی دیگر فیلم بازی‌های ما را هم نشان نمی‌دهند که منصفانه نیست.


سین: چه شد که خداحافظی کردید؟

جیم: بیشتر به خاطر خانواده‌ام. احساس کردم دیگر وقتش رسیده است تا به آن‌ها برسم و میدان را برای بقیه خالی کنم.


سین: بهترین مربی‌تان؟

جیم: همه مربی‌ها زحمت کشیده‌اند، هرکس به اندازه توانش، حالا ممکن است یک مربی در یک دوره‌ای نتیجه بگیرد در دوره‌ای نه. همیشه باخت‌های بازیکنان را به مربیان ارتباط می‌دهند.


سین: خودتان به فکر مربیگری افتاده‌اید؟

جیم: بله دوست دارم به تکواندو و کشورم کمک کنم، به عنوان مدرس در چین، مجارستان، آمریکا، ایتالیا و کره و... حضور داشتم و آموزش دادم. ضمن این که خودم هم باشگاه دارم و شاگردانم قهرمان کشور، آسیا و جهان شده‌اند.


سین: به مربیگری تیم ملی هم فکر کرده‌اید؟

جیم: نمی‌گویم فکر نمی‌کنم، راستش برای یوسف کرمی سال‌ها سرمایه‌گذاری شده و تجربیاتم فقط متعلق به خودم نیست و باید به دیگران کمک کنم، اگر پیشنهاد خوبی شود، استقبال می‌کنم.


سین: در آخر گفتگو به ماه مبارک رمضان هم اشاره کنیم. اولین روزه‌هایتان را در چه سنی گرفتید؟

جیم: اولین روزه‌هایم، روزه‌های کله گنجشکی بود. زمانی که سن کمی داشتم.


سین: لحظه‌های افطار را بیشتر دوست دارید یا سحر؟

جیم: به نظرم افطار دوست داشتنی‌تر است.


سین: سخن آخر؟

جیم: دوست دارم به این اشاره کنم که اگر تکواندو در حال حاضر خوب نتیجه می‌گیرد به خاطر این است که مجموعه دارد خوب کار می‌کند. همان طور که وقتی بنز داشته باشی اگر یکی از قطعاتش خراب شود، ماشین خوب کار نمی‌کند. برای مثال چرخ، موتور و... . تکواندو در حال حاضر مجموعه خوبی دارد و امیدوارم که موفقیت‌هایش ادامه‌دار باشد.


گفتگو و تنظیم از نسیم نصیری


انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
محسن
۱۰:۰۰ ۱۰ تير ۱۳۹۴
واقعا در حق این ورزشکار و ورزشکار های مثل او بی انصافی شده یک بازیکن 2 تا گل زده خالا یک میلیارد و نیم برای یک فصل پول می خواد اونوقت اینا تو یک کشور دیگه پرچم ایران را بالا می برند تهش هیچی
Iran (Islamic Republic of)
وحید
۱۱:۵۵ ۰۹ تير ۱۳۹۴
با یوسف در باشگاه تکاور وقتی کلاس پنجم بودیم هم باشگاهی بودیم
آخرین اخبار