به گزارش
خبرنگار کشتی و رزمی گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران؛ آرش میراسماعیلی، قهرمان جهان نابغه جودو ایران و کسی که چندی پیش به عنوان یکی از 20 مرد قرن جودو انتخاب شد، افتخاراتی دارد که هنوز هم کسی آنها را تکرار نکرده است با این وجود بیشتر مردم وی را به خاطر حاضر نشدن مقابل ورزشکار رژیم غاصب صهیونیستی در رقابتهای المپیک و از دست دادن مدال طلایی این پیکارهای حساس می شناسند.
میراسماعیلی مدت 3 سال است که در فدراسیون جودو به عنوان نایب رئیس، فعالیت دارد اما به گفته خودش، کسی حرفهایش را نمیفهمد و فقط با اوضاع فعلی می سوزد و می سازد.
گفتگوی متفاوت ما با قهرمان جهان جودو را در زیر میخوانید:
سین: آرش اسماعیلی را چگونه معرفی می کنید؟
جیم: بچه خرم آباد لرستانم، متولد 59/12/12
سین: چند خواهد و برادر هستید؟
جیم: 4 برادر و 3 خواهر دارم و بچه چهارم خانواده هستم.
سین: در بچگی چقدر شیطنت می کردید؟
جیم: همه پسر بچهها شیطان هستند و من هم بیشتر اوقات شیطنتهایی را داشتم.
سین: کتک هم خورده اید؟
جیم: مگر میشود کتک نخورده باشم؟ بله هم از پدرم هم از مادرم کتک زیاد خوردم.
سین: چه شد که وارد رشته جودو شدید؟
جیم: سال 69 و در 10 سالگی وارد رشته کشتی فرنگی شدم و حتی اولین مدالم را در همین رشته گرفتم اما توسط پسر عمه ام با جودو آشنا شدم و تا چند وقت این دو ورزش را در کنار هم دنبال کردم.
سین: چه مدالی در کشتی گرفتید؟
جیم: اولین مدالم، طلای استانی بود.
سین: کشتی فرنگی و جودو شبیه هم هستند؟
جیم: بله در آن زمان فنهایی شبیه به هم داشتند اما کم کم علاقه ام به جودو بیشتر شد چون فنهایش پرتابی تر بود و در آخرین سالهایی که دو رشته را همزمان کار می کردم کشتی را نیز به عشق جودو ، کار می کردم و هدف اولم شد جودو.
سین: اولین تیم باشگاهی که رفتید به کجا بود؟
جیم: تیم کابل های شهید قندی یزد، اولین لیگ کشور هم بود که برگزار می شد، در آن زمان یکی از رکوردهایم این بود که در یک سال هم در نوجوانان، هم در جوانان و هم در رده سنی بزرگسالان قهرمان کشور شدم.
سین: اولین حقوقتان چقدر بود؟
جیم: 200 هزار تومان برای یک فصل. پول رفت و آمدمان را نیز می دادند.
سین: با پولتان چه کار کردید؟
جیم: زیاد یادم نیست اما همه پولهایم را برای خودم خرج کردم.
سین: در مدرسه تجدید هم شده بودید؟
جیم: تا دلتان بخواهد! یک بار دبیرستان 9 تا تجدید آوردم(با خنده).
سین: سابقه فرار از مدرسه دارید؟
جیم: از آنجا که مجبور بودم به ورزشم برسم، روزهایی که بعدازظهری بودم، ساعتهای آخر را از مدرسه فرار می کردم با بتوانم بروم باشگاه.
سین: تا چه سالی لرستان زندگی کردید؟
جیم: تا 13 یا 14 سالگی که وارد دنیای مسابقه شدم، حضور در اردوها و رقابتهای مختلف نمیگذاشت که زیاد به شهرم بازگردم و به نوعی از خانواده جدا شدم و مستقل زندگی کردم.
سین: اولین سفر ورزشیتان به کجا است؟
جیم: اولین سفر همراه تیم لرستان به نمایندگی از ایران در رقابتهایی که به نوعی می توان گفت قهرمانی نوجوان آسیا بود شرکت کردم و تنها مدال طلای تیم را نیز من گرفتم، افتخار بزرگی بود که در اولین سفر برون مرزی اولین مدال طلا را نیز کسب کردم.
سین: در رده سنی جوانان اولین نقره جهانی را شما گرفتید، درست است؟
جیم: بله، من اولین کسی بودم که در جودوی ایران در رقابت های قهرمانی جوانان جهان مدال نقره گرفت.
سین: با وجود تمام اولینهایی که در جودو کسب کردید، کدام مدال خیلی برایتان خاطره انگیز شد؟
جیم: اولین مدال طلای جهان را سال 2001 گرفتم که یکی از بهترین خاطرههای ورزشیام است، البته سال 2003 بار دیگر آن را تکرار کردم، رقابتهای قهرمانی جهان در هر 2 سال یکبار برگزار می شد، اولین پنجمی المپیک را هم من در سال 2000 گرفتم.
سین: بهترین خاطره ورزشی شما کدام است؟
جیم: حدود 4یا5 سال پیش یک سایت رسمی جودو، نظر سنجی را براساس تعداد مدالهای جودوکاران جهان انجام داده بود و از آنجا که من جزو معدود نفراتی بودم که در 4 تا 2 سال متوالی مدال جهانی کسب کردم نامم در بین 20 نفر قرن جودو ثبت شد که افتخار بزرگی بود و فراموشش نمیکنم.
سین: به بدترین خاطره ورزشیتان هم اشاره کنید؟
جیم: همیشه باختها بدترین خاطرات را رقم می زنند اما در بازیهای آسیایی 2002 پوسان، در حالی که شانس اول تیم برای مدال بودم اوت شدم و یکی از بدترین خاطراتم رقم خورد.
سین: فکر می کنید، چه عاملی باعث این باخت شد؟
جیم: چون در سال قبلش قهرمان جهان شده بودم فکر می کنم غرور من را گرفت و همین باعث شد در پوسان نتیجه نگیرم، البته در سال 2003 با طلای جهان باخت سال قبل را جبران کردم و درس عبرتی شد تا هیچ وقت اجازه ندهم دچار غرور شوم.
سین: ماجرای شال سبزی که در سکوهای بینالمللی روی گردنتان می انداختید، چه بود؟
جیم: راستش ماجرای جالبی دارد، یک ماه قبل از اینکه اولین مدال جهانی ام را بگیرم یکی از بستگانم به کربلا رفته بود و من هم به وی سپرده بودم تا برایم دعا کند، وقتی به ایران بازگشت گفت که به نیت من یک شب را در حرم سپری کرده و قاطعانه اعلام کرد که طلا می گیری، فقط شرط آن این بود که قبل از هر مسابقه نام حضرت ابوالفضل (ع) را بیاورم و هر بار هم که روی سکو میروم شال سبزی را که از کربلا برایم آورده بود را بر گردن بیندازم.
سین: پس معتقدید اولین مدال جهانی شما معجزه بود؟
جیم: بله، من بارها معجزه خداوند را در زندگیم دیده ام، وقتی صحبتهای وی را در خصوص شال سبز و طلای جهانی شنیدم باورش برایم سخت بود اما این کار را انجام دادم و حس می کنم خودم نبودم که روی تاتامی مبارزه میکنم و نیروی مضاعفی به من داده شده است.
سین: دوست داشتید جای ورزشکار خاصی باشید؟
جیم: دوست داشتم همین آرش میر اسماعیلی بودم.
سین: ورزشکار نمیشدید چه شغلی را انتخاب میکردید؟
جیم:نمیتوانم زندگی بدون ورزش را تصور کنم، فکر کنم اگر ورزشکار نمیشدم بیکار بودم(باخنده)
سین: از اسم خاصی خوشتان میآید؟
جیم:بله، نام ابوالفضل را خیلی دوست دارم.
سین: سابقه حضور در لیگهای غیر ایرانی را هم داشتید؟
جیم:بله، در لیگ اروپا مدال گرفتم که جذابیت بالایی داشت همچنین در بوندس لیگا هم بازی کردهام.
سین:خاطرهای از حضور در این لیگها دارید؟
جیم:یکی از بهترین خاطراتم این است که زمانی که در لیگ اروپا بودم با وجود اینکه قهرمانان بزرگ المپیک و جهان درتیممان بازی میکردند به اندازهای من را دوست داشتند که کاپ سومی را به من دادند و بالای سر بردم.
سین:اهل آشپزی هستید؟
جیم: اصلا بلد نیستم.
سین:غذای مورد علاقه شما؟
جیم:دستپخت همسرم را خیلی دوست دارم از غذاهای خارجی یا ایرانی هر چه درست کند حرف ندارد، فقط بادنجان دوست ندارم.
سین:چه سالی ازدواج کردید؟
جیم:18 سال است از ازدواجمان میگذرد ما در یک محله بودیم و از این طریق آشنا شدیم.
سین: فرزندتات چه سالی به دنیا آمد؟
جیم: 8 تیر 1382 متولد شد، تولد ابوالفضل هم یکی از غافلگیریهای بزرگ زندگیم بود.
سین: چرا غافلگیری؟
جیم:راستش سونوگرافی به ما گفته بود فرزندتان دختر است، ما حتی اسم او را هم انتخاب کردیم و سیسمونیهای دخترانه خریدیم، اما روز تولدش وقتی مادر خانمم به من گفت بچه پسر است شوکه شدم و شیرین ترین لحظه زندگیام رقم خورد، یادم است هر چقدر پول در جیبم بود به کارکنان بیمارستان دادم و فکر میکنم معجزه حضرت ابوالفضل بود.
سین: پس طرفدار پسر بودید؟
جیم: بله، دلم پسر میخواست.
سین:تا به حال کسی دلتان را سوزانده است؟
جیم:خیلی زیاد، در جودو هم بسیار اتفاق افتاده است، برای خیلیها خوب بودم اما در حقم نامردی کردند.
سین: تلافی کردهاید؟
جیم: دوست نداشتم تلافی کنم چون آدم حسودی نیستم، همیشه خودم دنبال بهترینها بودم در حق کسی جبران نکردم.
سین: نا امید هم شدهاید؟
جیم: نه، سعی کردم نا امید نشوم هر بار که این حس به من دست داد سعی میکردم با تلاش بیشتر انگیزهام را برگردانم.
سین:دنبال کارهای خیر هم هستید؟
جیم:اگر گفتنش ریا نباشد، بله هستم.
سین: با وجود رکوردهایی که دارید و تمام افتخاراتتان، مردم شما را با مبارزه نکردن مقابل ورزشکار رژیم صهیونیستی در المپیک میشناسند، قبول دارید؟
جیم:بله، البته این باعث افتخار است و فکر میکنم لطف خدا بود که تا الان هم من را اینگونه میشناسند، حتی یک ماه پیش در مسابقات آسیایی کویت، رئیس فدراسیون فلسطین به صورت غیر منتظره، سمت من آمد و به خاطر اینکه از آنها حمایت کرده بودم از من تقدیر کرد که برایم تازگی داشت و بار دیگر احساس غرور کردم.
سین:ناراحت نمیشوید با وجود اینکه شناسنامه جودوی ایران هستید، بعضیها میگویند میراسماعیلی کاری نکرده است فقط مقابل اسرائیل مسابقه نداد و معروف شد؟
جیم:نه اشکالی ندارد، من به کاری که انجام دادم ایمان داشتم و همین که توانستم دل یک کودک فلسطینی را شاد کنم برایم بس است.
سین:ماجرایش چه بود؟
جیم: در المپیک 2004 آتن، پرچم دار کاروان ایران بودم و در نظر سنجی که از کارشناسان جودو شده بود، من 98 درصد طلا میگرفتم، اما اتفاق مهمی در زندگیم رخ داد و در همان دور اول به ورزشکار رژیم صهیونیستی خوردم. اول برایم سخت بود زیرا بسیار زحمت کشیده بودم و کلی در تمرینات عرق ریخته بودم تا طلا بگیرم اما فکر کردم بالاتر از هر مدال فلزی، به عنوان نماینده یک ملت آرمانها و ارزشهای کشورم برایم اهمیت ویژهتری دارد و از مدالم گذشتم.
سین: چه شد که آرش میراسماعیلی که هم در مسابقات جهانی هم آسیایی بیشترین تعداد مدال را داشت، تصمیم به خداحافظی گرفت؟
جیم:من خداحافظی زود هنگامی داشتم و به عنوان سرمربی تیم ملی جودو انتخاب شدم اما اتفاقاتی دست به دست هم داد و سرمربیگریام به مزاج خیلیها خوش نیامد، هزار و یک سنگ اندازی کردند تا من نباشم!
سین:موفق شدند کنارتان بزنند؟
جیم: بعد از یک سال با تغییر مدیریت از سرمربیگری کنار آمدم و مخفیانه بدون آن که کسی بداند تمریناتم را شروع کردم.
سین: توانستید به روزهای اوج بازگردید؟
جیم:بله، بعد از 14 ماه به دنیای قهرمانی بازگشتم و حتی در ورلدکاپ قزاقستان به مدال نقره رسیدم، حتی رنکینگم هم بالاتر از سایر ملیپوشان بود اما حضور یک سرمربی پرحاشیه ایتالیایی روزگار سختی را برایم به وجود آورد.
سین: چطور؟ چه کارتان میکرد؟
جیم: فکر میکنم وی هم تحرک شده بود، از سال 2008 به بعد جودو شاهد درگیری و تنشهایی بود که هنوز هم ادامه دارد و این چیزها نفس جودو را گرفت، همدلی، حس ایثار، حس کمک و... در جودو کم رنگ شده است .
سین: در فدراسیون چه شرایطی حاکم است؟
جیم:در سه سالی که وارد فدراسیون شدم، سختترین روزهای زندگیم رقم خورد من با عقاید و دیدگاهی دیگر وارد شدم و میخواستم راهی را که خودم رفته بودم و موفقیتهای جهانی و آسیایی و المپیک را که تا به حال کسی تکرارش نکرده بود، ادامه دهم اما نشد.
سین: چرا نتوانستید هدفتان را دنبال کنید؟
جیم:چون تفکرات حرفهایم را محدود کردند، مسائلی پیش آمد که به هر بهانهای با من مخالفت کردند و عدم همکاری ها ادامه دارد، اما فقط باید سوخت و ساخت.
سین: از زندگی شخصیتان رضایت دارید؟
جیم:بله، من قبل از اولین مدال آسیایی ازدواج کردم، همسرم در طول زندگی با من سختی های زیادی را کشیده است و خیلی از موفقیتهایم را بدون ایشان هستم، زندگی با یک قهرمان همیشه سخت است و ما بیشتر روزها از هم دور بودیم حتی زمانی که پسرم به دنیا آمد فقط دو ساعت در کنارش بودم، اکنون هم که از دنیای قهرمانی بیرون آمدهام باز هم شرایط مثل قبل است و حتی استرسهایم بالاتر رفته، شرایط سخت کار کردن در فدراسیون از نظر روحی و روانی فشار زیادی را به من وارد کرده است و همسرم نیز با تمام این شرایطم میسازد و از وی تشکر می کنم.
سین: رنگ مورد علاقه شما کدام است؟
جیم: من طرفدار خیبر خرم آبادم! با آبی و قرمز کاری کنم، تیم خیبر امسال به دسته یک هم آمده و باعث افتخار است.
سین: اهل دروغ هستید؟
جیم: تا جایی که بتوانم دروغ نمی گویم، اما مگر می شود کسی بگوید تا به حال در زندگی ام دروغ نگفتهام.
سین: به چه سبک موسیقی گوش می دهید؟
جیم: موسیقی لری، من عاشق موسیقی شهرم هستم و بیشتر خواننده هایش را هم دوست دارم، مانند فرج علیپور، ایرج رحمانپور، داریوش نظری و سقایی که صدای عالی دارند.
سین: اهل مطالعه هستید؟
جیم: بله، خیلی به مطالعه علاقه دارم، البته این روزها بیشتر مطالعاتم به صورت اینترنتی شده است همین سایت های سیاسی، علمی و ورزشی را دنبال میکنم.
سین: تحصیلاتتان؟
جیم: دوره کارشناسی، تربیت بدنی خواندم از دانشگاه آزاد و کارشناسی ارشدم هم مدیریت ورزشی بود.
سین: بهترین دوستتان چه کسی است؟
جیم: من با شهرام سبزواری از اول ابتدایی دوست هستم و تا الان رفاقتمان را حفظ کرده ایم وی مانند برادرم است و اکنون هم در تهران زندگی می کند و آدم موفقیست، یکی از نکتههای جالب رفاقت ما این است که زیر 200هزار تومان با هم حساب نداریم و جیبمان یکی است.
سین: وقتی حالتان بد است چه کار میکنید؟
جیم: سعی میکنم تنها باشم.
سین: موقع عصبانیت چطور؟
جیم: موقعی که عصبانی میشوم، عادت بدی دارم و زیاد غذا میخورم، البته خداراشکر چاق نمیشوم.
سین: بهترین خصوصیت اخلاقی آرش میراسماعیلی؟
جیم: این را باید دیگران بگویند البته فکر میکنم این باشد که دوست دارم به همه کمک کنم، نه گفتن هم بلد نیستم، نمیدانم جزو خصوصیات اخلاقی بدم است یا خوب.
سین: برای کسی پارتی بازی کردهاید؟
جیم: از زمانی که در فدراسیون جودو سمت گرفتم، نه ، سعی کردم همیشه عدالت را برقرار کنم، اما همیشه همه از من انتظار دارند و میخواهند سفارششان کنم تا جایی که بتوانم کمک میکنم اما نمیگذارم حق کسی ضایع شود.
سین: سختترین مصدومیتتان چه زمانی بود و چقدر طول کشید تا دوباره به شرایط اول بازگردید؟
جیم: تا دلتان بخواهد مصدوم شدهام و بسیاری از آنها دردناک و طولانی بودند اما سختترین آن بعد از پایان دوره قهرمانیام بود، زمانی که مدیر تیمهای ملی بودم و در مسابقات جهانی برزیل، جواد محجوب حریف تمرینی نداشت و من با وی تمرین کردم و آسیب دیدم، فشاری مهرههای گردنم آمد که هنوز هم دردش همراهم است، نمیدانید 14ساعت از برزیل تا تهران را هنگام بازگشت چگونه طی کردم و اصلا پلک روی هم نگذاشتم.
سین: به سیاست علاقه دارید؟
جیم: بله خیلی زیاد، فکر میکنم شمه سیاسی هم دارم و با افراد سیاسی زیادی در ارتباط هستم، از نظر من سیاست مانند صفحه شطرنج است اما با این وجود و تمام سختیهایش علاقه زیادی دارم تا وارد آن شوم و فکر میکنم از پس آن هم بربیایم.
سین: دنبال خوانندگی یا هنرپیشگی رفتهاید؟
جیم: خوانندگی نه، اما بازیگری را یکی، دو بار تجربه کردهام که بسیار کار دشواری بود به خاطر ارتباط نزدیکی که با حمید گودرزی دارم و او هم لر است، سراغ بازیگری رفتم.
سین: چقدر اهل مد هستید؟
جیم: دوست دارم خوش تیپ باشم و خوب بگردم اما میانهای با مد ندارم، حتی مدل موهایم از جوانی تا الان همین شکلی است.
سین: بهترین هدیهای که گرفتید از چه کسی بود؟
جیم: از همسر و پسرم.
سین: اتوبوس هم سوار شدید؟
جیم: قدیم که زیاد از اتوبوس استفاده میکردم به ویژه در سفرهای جادهای، اما اکنون دیگر خودم هم بخواهم نمیشود، یک روز پسرم اصرار کرد که برویم مترو سوار شویم ما هم رفتیم اما آنقدر از ما پرسیدند برای چه آمدهاید که پشیمان شدیم و دیگر نرفتیم.
سین: با ورزشکارهای رشته دیگر هم دوست صمیمی هستید؟
جیم: با بیشتر ورزشکارها دوست هستم، با غلام محمدی که مانند برادر میمانیم، حمید سوریان، امیرحسین منظمی، علیرضا دبیر، امیر رضا خادم و ...
سین: ساکن کدام منطقه تهران هستید؟
جیم: شمس آباد.
سین: از خاطراتتان در ماه رمضان بگویید؟ اولین روزههایی که میگرفتید را به یاد دارید؟
جیم: ماه رمضان یکی از بهترین ماههای خداست و پر از خاطرات شیرین من هم چون در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بودم از همان ابتدا تمام فریضههایم را به جا میآوردم، زمان ما روزههای کله گنجشکی مد نبود اما سالهای کودکی یادم هست گاهی یواشکی روزههایم را میخوردم، در دوران قهرمانی هم با تمام سختی سعی میکردم روزههایم را بگیرم و نمیگذاشتم تمرین باعث شود از این وظیفه الهی جا بمانم.
سین: حرف پایانی؟
جیم: دوست دارم اعلام کنم که آرش میراسماعیلی هر آنچه بوده و الان هست را مدیون لطف خداوند و دعای خیر مردم است، دست تمام کسانی را که برایم زحمت کشیدهاند میبوسم و از خانوادهام و مردم استانم که همیشه پشت و پناهم بودند صمیمانه تشکر میکنم.
گفتگو و تنظیم از: نسیم نصیری
انتهای پیام/