"سید شهاب طباطبایی" معاون دبیرکل حزب ندای ایرانیان در گفتگو با خبرنگار
احزاب باشگاه خبرنگاران، پیرامون مذاکرات سوئیس و نوع نگاه گروههای سیاسی به آن و همچنین چگونگی تعامل اصلاحطلبان با دولت یازدهم برای حضور در انتخابات مجلس دهم سخن گفت.
این گفتگو به شرح زیر است:
دیدهها و شنیدهها حاکی از آن است که برخی اصلاحطلبان در حال گره زدن نتیجه بیانیه مطبوعاتی سوئیس به انتخابات مجلس دهم هستند؛ به نظر شما چنین رویکردی که اصلاحطلبان بیایند و همه تخممرغهای خود را در سبد مذاکرات بگذارند، تا چه اندازه میتواند به این طیف سیاسی - کمتر از یک سال تا انتخابات مجلس مانده - کمک کند؟
این نکته که شما میفرمایید را من نه در جلسات شنیدهام نه هیچ یک از گروههای اصلاحطلب مطرح کردهاند، اگر هم در جایی شنیده شده موضع شخصی افراد است، اعتقاد دارم که نه شایسته است و نه ممکن و نه گروهها و جریانات حق دارند که از موضوعات ملی مانند مذاکرات هستهای برای منافع گروهی خودشان استفاده کنند.
البته شایسته مردم هم نیست که بخواهیم از کانال موضوع هستهای بیاییم و رأی جمع کنیم. هیچ نیروی دلسوز و عاقل در کشور حاضر نخواهد شد از موضوعات ملی برای مسائل جناحی و موضوعات سیاسی هزینه کند. البته امیدی که مذاکرات هستهای در جامعه ایجاد کرده است، قطعا باعث پرشور برگزار شدن انتخابات مجلس خواهد شد و حتما اینکه دولت توانسته به وعدههای انتخاباتی خود عمل کند، در آرای مردم تأثیرگذار خواهد بود و لازم هم نیست که کسی روی این موضوع تأکید کند و مردم به کسی که قولی داده و به آن عمل کرده است، اقبال نشان خواهند داد.
شما ورود اصلاحطلبان همراه با دولت به عرصه انتخابات مجلس را به صلاح میدانید؟
اگر منظور امکانات دولتی است که اصلا در اختیار اصلاحطلبان قرار ندارد و دولت میداند ورود به انتخابات برای مسئولین اجرایی مجاز نیست.
آیا اصلاحطلبان موفقیت دولت در بحث مذاکرات هستهای و یا به طور کلی هر موفقیت دیگری در هر حوزه دیگری را به حساب خود واریز خواهند کرد؟
هیچکس نمیتواند موفقیتهای دولت را به حساب خودش واریز کند؛ اگر بخواهیم دقیقتر بحث کنیم، مجموعه حاکمیت به موفقیت در مذاکرات رسیده است و من مردم، رهبری، دولت و مجلس را جدای از هم نمیدانم و اگر بگوییم که دولت پیروز شده یعنی اینکه مثلا مجلس شکست خورده است. پیروزی مذاکرات مربوط به مردم و مجموعه نظام است.
رابطه اصلاحطلبان با دولت برای انتخابات مجلس چگونه تعریف خواهد شد؟
ممکن است که در برخی حوزهها و شهرها نیروهای منتسب و نزدیک به دولت همگرایی بیشتری با اصلاحطلبان داشته باشند. من به طور کلی آن تعریفی که از اصولگرایی و اصلاحطلبی میشود را قبول ندارم؛ من افرادی که به اصولگرایی معروف هستند را میشناسم که از هر اصلاحطلبی اصلاحطلبتر هستند و برعکس نیروهای سیاسی معروف به اصلاح طلبی که به اصول و قانون پایبندتر از هر اصولگرایی هستند.
اینکه شما و امثال شما میآیید و تعاریف سنتی از اصولگرایی و اصلاحطلبی را به چالش میکشید، آیا باعث نمیشود که میان همنسلان شما و اصلاحطلبان نسل اولی شکاف ایجاد شود؟
اینها شکاف نیست؛ بیشتر اختلاف نظر در تعاریف است. ما نمیتوانیم پارامترهای اصلاحطلبی را در یک جریان و گروه خاص منحصر کنیم.
فکر میکنید در این تضاد اندیشه که میان اصلاحطلبان قدیمیتر و اصلاحطلبان نسل جدید پیرامون نوع تعریف از اصلاحطلبی وجود دارد، در نهایت کدام طرف عقب خواهد نشست؟
به نظرم این موضوع خودش را در عمل نشان میدهد و با تشکیل یک مجلس خردگرا، آنچنان که منافع ملی را محقق کند همه نگرانی ها برطرف خواهد شد. به طور کلی نباید برای ما این موضوع مطرح باشد که مثلا مجلس آینده اصلاحطلب خواهد شد یا اصولگرا. اگر استقلال، آزادی و پیشرفت کشور حفظ شود، تفاوتی نخواهد کرد.
اصلاحطلبان نیز همانند اصولگرایان در تلاش هستند که هر چه واحدتر در انتخابات مجلس شرکت نمایند؛ آیا اختلاف دیدگاهی که در سؤال قبل مطرح شد، باعث تفرق در جریان اصلاحات نخواهد شد؟
ما از افراد به نام نیروهای عاقل و دلسوز یاد میکنیم ولی برخی دیگر از دوستان از لفظ اصلاحطلب استفاده میکنند که در این میان به نیروهای مشترک و فهرست مشترک خواهیم رسید و حتما دوستان قانع خواهند شد که یک اصولگرای واقعی به فردی که برایش منافع ملی مهم نیست، ارجحیت دارد و البته این را هم باید بگویم که در نهایت مردم باید نتیجه را تعیین کنند.
انتهای پیام/