به گزارش دریچه فناوری اطلاعات باشگاه خبرنگاران؛ زینب علیه السلام دختر على و زهرا علیهم السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود، در پنج سالگى مادر خود را از دست داد و از همان دوران طفولیت با مصیبت آشنا گردید. در دوران عمر با بركت خویش، مشكلات و رنجهاى زیادى را متحمل شد، از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخى چون اسارت را تحمل كرد. این سختی ها از او فردى صبور و بردبار ساخته بود. در این برنامه 30 مطلب از زندگانی این بانوی بزرگوار آمده است. همه ما هیچگاه آن سخنان شیوا و رسایی که زینب کبری(س) بیان فرمودند را از یاد نمی بریم. ابن زیاد که آن همه کبر و بی اعتنایی را از یک زن رنج کشیده وبا تمام وجود ماتم زده می بیند، انگشت حیرت به دهان می گیرد و می خواهد او را کوچک شمارد، با تکبری انتقام جویانه رو به حضرت کرده می گوید: خدای را شکر می کنم شما را رسوا ساخت و مردانتان را کشت و سخنانتان را دروغ گردانید! زینب کبری(س) با عظمت و شموخ، نگاهی تحقیرآمیز به آن سرکش بی نام و نسب می کند و فریاد بر می آورد که: «الحمد لله الذی اکرمنا بنبیه صلی الله علیه وآله و سلم و طهرنا من الرجس تطهیرا… انما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر و هو غیرنا و الحمد لله».
سپاس خدای را که ما را با انتساب به پیامبرش گرامی داشت و از آلودگی و ناپاکی دور ساخت و همانا شخص تبهکاری(چون تو) رسوا می گردد و بدکار و پلید دروغ می گوید و خدا را شکر که آنان غیراز ما هستند. ابن زیاد که منتظر چنان جواب تندی نبود، از او می پرسد: کار خدایت را درباره خاندانت چگونه دیدی؟ حضرت زینب با همان سربلندی و مناعت می فرماید: «و الله مارایت الا جمیلا، اولئک قوم کتب علیهم القتل فبرزوا الی مضاجعهم و سیجمع الله بینک و بینهم فتختصمون عنده…» به خدا قسم جز نیکی و زیبایی ندیدم. آن ها قومی بودند که خداوند کشته شدن در راهش را بر آنان نوشته بود و لذا با شجاعت به قتلگاه خویش شتافتند ولی به زودی خداوند تو و آنان را در یک جا گرد آورد تا در پیشگاهش محاکمه شوید. روز میلاد زینب کبری(س) را روز پرستار نام گذاری کرده اند و پرستاری هنری است بی نظیر و تخصصی است بی همتا. پرستاری تنها مراقبت از علایم حیاتی بیمار نیست، فقط نگهبانی از مرز حیات بیمار نیست، بلکه دمیدن روح زندگی است در تن رنجور بیمار، وزش نسیم محبت است و جاری کردن زلال امیدواری در بدن خسته بیمار، پرستاری حفظ جان بیمار است و تقویت روح او، درمان زخم های بیمار است و مرهم نهادن بر زخم های درون او. پرستاری آمیختن طبابت جسم است با طبابت روح، روشن نگه داشتن چراغ حیات بیمار است و درخشان کردن خورشید ایمان و اعتمادش به زندگی. برای همین است که پرستاری هنر است و تخصص.
• تصاویر محیط برنامه، برای مشاهده در اندازه اصلی روی تصاویر کلیک کنید