به گزارش
خبرنگار سینما باشگاه خبرنگاران؛ دو پسر بچهی نوجوان و روستایی، از والدینشان برای دوچرخه سواری به سمت یک مکان نسبتاً دور به نام (قلعه) اجازه میگیرند اما یکی از آنها بین راه شیطنت میکند و تصمیم میگیرد که به جای رفتن به قلعه در رودخانه شنا کند... فیلم با یک نمای زیر آب شروع میشود و بعد از آن پوریا، یعنی پسر بچهای که زنده و سالم از رودخانه برگشته، چشمهایش را روی تخت خواب اتاقش باز میکند. پوریا مضطرب است و از تمام لباسهایش که بوی گند رودخانه میدهند، متنفر شده. او با مادرش کم کمی کل کل میکند، حمام میرود، گاوها را به صحرا میبرد و حدود ده دقیقه از زمان فیلم را هدر میدهد، بدون اینکه ما هنوز بدانیم ماجرا چیست...
بعد کم کم میفهمیم که دانیال گم شده و فیلم که به نصفه رسید، سکانس غرق شدن دانیال در رودخانه را نشان میدهند که البته کسی را از مرگ آن پسر بچه مطمئن نمیکند. در نهایت فیلم آنجایی به پایان میرسد که پوریا بعد از 60 – 70 دقیقه اصرار و ابرام خانوادهی دانیال، سرنوشت پسرشان را به آنها میگوید. احتمالاً از همین توضیحات باید معلوم باشد که سناریوی قول، چیزی بیشتر از یک ماجرای نیم خطی نیست، اما 90 دقیقه کش پیدا کرده و اتفاق افتادن آن در شمال کشور هم میتوانسته بهانهی خوبی باشد تا ابوالقاسم طالبی یک فیلم کارت پستالی با کلی نمای جنگلی بسازد؛ فیلمی که با وجود طی شدن ماجرای آن در چند روز، حتی یک پلان شب هم نداشت! اما چندین بار دوربین آن زیر آب رفت تا پوریا رویا ببافد.
اسم فیلم هم «قول» است اما ربط چندانی به قول دادن ندارد، مگر جایی که پوریا قبل از دوچرخه سواری با دانیال، به پدرش قول میدهد که مراقب باشد! گره قصه همین غرق شدن دانیال است و اینکه پوریا از ترس، ماجرا را تا چند روز لو میدهد .او مرتب برای فاش نشدن ماجرایی که اتفاق افتاده دروغ میگوید و مخاطب با اینکه از حقیقت نداشتن صحبتهایش آگاه است، هنوز از اینکه آیا دانیال واقعا غرق شده یا نه، مطمئن نیست. این ماجرا ما را یاد فیلم «دربارهی الی» میاندازد، با این تفاوت که اِلی به نامزد سابقش (با بازی صابر ابر) قول ازدواج داده بود اما قبل از اینکه رابطهی آنها رسماً به هم بخورد، تصمیم گرفت که به ازدواج با یک فرد دیگر فکر کند. «الی» به کسی دروغ نگفته بود اما با همین کارش بقیه را حسابی به دردسر انداخت و آنها را در موقعیتی قرار داد که مجبور شدند دروغ بگویند...
چنانکه به عبارتی یک خطی؛ عهد شکنی الیِ راستگو، بقیه را مجبور به دروغگویی کرد. اما عهد یک پسر بچه در مورد اینکه مراقب خودش باشد و مثلاً وقتی قرار است به مکانی به نام قلعه برود، خدای ناکرده نبینیم که سر از رودخانه درآورده، چقدر مهم است؟ عهدشکنیهای اینچنینی یک پسر بچه را نهایتاًً میتوان شیطنت دانست اما کاری که الی انجام داد خیانت بود.
درام «درباره الی» اگر با محوریت عمل قابل توجهی مثل خیانت شکل نمیگرفت تبدیل میشد به هیاهوی بسیار برای هیچ؛ و فیلم قول هم تقریبا چنین هیاهویی کرده، طوری که خود غرق شدن یک پسر بچه هم چندان مورد توجه داستان قرار نمیگیرد و مخاطب تا چند دقیقهی انتهایی فیلم، هنوز از مرگ دانیال مطمئن نشده که بخواهد تحت تاثیر آن قرار بگیرد.
اما با این حال، کلی تاکید مبهم و عجیب روی اینکه چرا یک قول شکسته شد، ما را آمادهی یک نتیجه گیری خاص کرده بود، بی اینکه در انتها چنین چیزی دستمان را بگیرد!
در کل؛ نه نتیجه گیری خاصی در کار بود، نه داستان کششی داشت و نه نماهای کارت پستالی آن در شمال کشور کارکردی دراماتیک داشتند. فضاهای سرسبز اینچنینی معمولاً به درد دو نوع فیلم میخورند؛ فیلمهای ترسناک در جنگلهای تاریک و داستانهای عاشقانه در سرسبزیهای آفتابی یا بارانی روز؛ اما قول با اینکه کمی ترسناک بود، در فضای دوم اتفاق افتاد و روی همین حساب میشود گفت که وجوه بصری فیلم، به جای قرار گرفتن در خدمت داستان، به عنوان ابزاری درآمده بودند که سازندهی اثر میخواست با آنها در زمینهی کارگردانی، خودنمایی کند. اما نتیجهی بصری کار از یک مستند متوسط حیات وحش هم در مرتبهای پایین تر قرار میگرفت. شاید ابوالقاسم طالبی با این فیلم میخواست که از فضای «قلادههای طلا» بیرون بیاید و کاری کند که مخاطبان هم دیگر او را فقط با نام آن اثر نشناسند، اما «قول» آنقدر فیلم ضعیفی بود که اصلا دیده نخواهد شد و روی همین حساب نخواهد توانست برای آقای طالبی چنین مأموریتی را انجام بدهد. حالا باید صبر کرد و دید که آیا این فیلمساز در ادامهی راه خواهد توانست مسیر فیلمسازیاش را آنطور که مدّ نظر خود اوست، ریل گذاری کند یا نه!
یادداشت از: میلاد جلیل زاده/
انتهای پیام/