برخلاف برخی نظریه پردازیها، نابرابری های لجام گسیخته اجتماعی و اقتصادی عصر پهلوی تنها دغدغه و عامل نارضایتی مردمان ایران زمین نبود بلکه از اواسط دهه 40 شمسی رژیم ستمشاهی بهواسطه ارتباطات تنگاتنگی که با رژیم جعلی اسرائیل پیدا کرده بود، با تجمیع دستگاههای امنیتی خود یک سازمان مخوف جاسوسی را سازماندهی کرد که این سازمان ضمن محدود کردن آزادیهای مشروع مردم به نهادی برای وحشتافکنی در سطح جامعه تبدیل شد.سوق دادن ساواک به سمت موساددر دوران حکومت "محمدرضا پهلوی" اسرائیل به لحاظ موقعیت و وضعیت خاص خود٬ به ویژه فقدان عمق استراتژیک و آسیب پذیری ناشی از تهدیدات امنیتی و در راستای تحقق اصل راهبردی امنیتی خود مبنی بر برتری نظامی بر سایر کشورهای منطقه٬ نیاز بسیار شدیدی به ایجاد ارتباط امنیتی و اطلاعاتی با کشوری در منطقه داشت که به اتکای آن بتواند خواسته ها و اهداف خود را تأمین کند.
ایران به عنوان یکی از کشورهای همجوار و همسایه با کشورهای عربی خاورمیانه مناسبترین مکانی بود که اسرائیل میتوانست در آنجا به هر گونه فعالیت اطلاعاتی و عملیاتی به منظور تأمین امنیت خود دست بزند.
این بستر به وسیله آمریکاییها و با کم رنگ شدن حضور سازمان سیا در ساواک فراهم شد. با سوق دادن ساواک به سمت موساد، سازمان اطلاعات جاسوسی اسرائیل جایگزین سازمان سیا در ساواک شد بنابراین با توجه به نیاز شدید ساواک به آموزشها، تجهیزات و متخصصان موساد و تقویت ساختار آن ٬ موقعیت و زمینه مناسبی برای حضور و فعالیتهای مختلف موساد به وجود آمد. عملیات مشترک و همکاریهای موساد و ساواک از جنبه های مختلف قابل بررسی و ارزیابی است.
دولت مصدق روابط ایران با اسرائیل را نادیده گرفتدر سال 1328 شمسی و در دوران نخستوزیری ساعد مراغهای دولت وقت ایران سرزمینهای اشغالی با نام اسرائیل را به صورت "دوفاکتو" به رسمیت شناخت و روابط غیررسمی با آن برقرار کرد
. ساعد مراغهای
"دوفاکتو" در صورت تغییر رژیم یک کشور یا تغییر یک حکومت از طرق غیر عادی مانند کودتا، اعلام شناسایی مجدد آن کشور یا به رسمیت شناختن نظام جدید از طرف کشورهای دیگر ضروری است که به معنی شناسایی موقتی و به منظور برقراری مناسبات سیاسی در سطح پایین است
.در سال 1330شمسی دولت مصدق روابط ایران با اسرائیل را نادیده گرفت اما پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 بار دیگر مقدمات تجدید روابط بین دو طرف فراهم شد و حتی در آن سال دو طرف برای صدور نفت ایران به اسرائیل به توافقاتی رسیده بودند.
مصدق
از همان سال بود که ملاقاتهای پنهانی برخی مقامات سیاسی، امنیتی و اقتصادی، مناسبات بین ایران و صهیونیست ها را گسترش داد از همینرو دامنه روابط تهران و تلآویو تا آنجا پیش رفت که مستشاران صهیونیستی برای آموزش نیروهای نظامی ایران وارد کشور میشدند و متعاقبا نیروهای جاسوسی و امنیتی منتسب به رژیم پهلوی برای گذراندن دورههای جاسوسی و بازجویی عازم سرزمینهای اشغالی میشدند به همین ترتیب ایران و اسرائیل گامهای محکمی برای گسترش روابط برداشتند.
هرچند در دوران حکومت محمدرضا پهلوی ٬ سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) از سوی سازمان سیا پایه گذاری شد؛ اما ٬ بر اساس یک برنامه ریزی هدایت شده ٬ سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) جایگزین سازمان جاسوسی آمریکا شد و در واقع ٬ ساواک به توسط موساد در راستای تحقق اهداف اسرائیل ٬ تقویت و گسترش یافت.
دلایل متعدد ایجاد ارتباط بین ساواک و سرویس اطلاعاتی اسرائیل برای ایجاد ارتباط بین ساواک و سرویس اطلاعاتی اسرائیل دلایل متعددی وجود داشت: اول اینکه شاه و مشاوران وی به این نتیجه رسیدند که به منظور حفظ روابط ایران و اسرائیل ٬ سرویسهای اطلاعاتی هر دو طرف باید این روابط را اداره و کنترل کنند. به عقیده شاه٬ روابط آشکار دیپلماتیک بین ایران و اسرائیل به نفع ایران نبود و بهترین راه برای حفظ و اطمینان از روابط پنهانی این بود که وظیفه انجام ارتباط با اسرائیل به ساواک واگذار شود. دوم اینکه شاه و افسران ساواک بر این عقیده بودند که سازمان سیا تمرکز خود را بر رقابت با کا.گ.ب ( سازمان امنیتی شوروی سابق) قرار داده و شکل گیری و فعالیت آن سازمان در زمینه جنگ سرد بوده است. چیزی که کارآموزان ساواک نیاز داشتند ٬ و شاه نیز آن را تأیید می کرد٬ فعالیت در سطح منطقهای برای جمع آوری اطلاعات و عملیات ضد جاسوسی بود؛ به ویژه٬ با توجه به تهدیدات انقلابیون عرب نسبت به رژیم شاه ٬ موساد با ارائه تجربیات وسیعش در خاورمیانه ٬ کامل ترین و بهترین همکار برای ساواک محسوب می شد. سوم اینکه چند تن از رؤسای بخشهای مختلف ساواک از آموزش کادر ساواک به وسیله سیا ناراضی بودند. در نهایت ٬ افسران ساواک معتقد بودند که مهارتهای فنی ای که موساد در اختیار آنها قرار خواهد گذاشت٬ در کار آنها در برابر مخالفان داخلی و خارجی شاه بسیار ارزشمندتر از هر سازمان اطلاعاتی دیگر است.
تیمور بختیار
بر همین اساس ٬ در اوایل سال 1336 شمسی شاه از سپهبد بختیار نخستین رئیس ساواک خواست تا مراتب علاقهمندی ایران را درخصوص همکاری اطلاعاتی با اسرائیل به مقامات آن اعلام کند به همین منظور ٬ بختیار مسافرتی به اسرائیل کرد و در آنجا ملاقاتی با ایسر هارل رئیس سازمان موساد به عمل آورد. هارل یکی از همکاران خود به نام یعقوب کاروز را که رئیس ایستگاه موساد در پاریس بود ٬ به بختیار معرفی کرد. از آن پس تمامی ارتباطات با ایران به وسیله کاروز انجام می گرفت. وی پس از ملاقاتهای متعدد با بختیار به تهران دعوت شد. مراودات مزبور به افتتاح یک مؤسسه بازرگانی وابسته در تهران در سال ١٩٥٨ انجامید که سالهای سال به تمامی فعالیتهای اسرائیل در ایران رسماً پوشش می داد.
ایسر هارل
در سالهای بعد ٬ جلسات متعددی بین مقامات امنیتی ایران و اسرائیل ٬ در سطوح مختلف ٬ برگزار و روابط دوستانه صمیمانه ای بین رؤسای ساواک و موساد برقرار شد. اما در این میان ٬ جلسهای که با شرکت تیمور بختیار و ایسر هارل و دیگر مقامات مهم دو سازمان در سال ١٣٣٩ تشکیل شد ٬ از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا رئیس موساد مسائل و پیشنهادهایی را مطرح کرد که ضمن ترمیم خط مشی همکاری آینده ساواک و موساد ٬ زمینه های مناسبی برای تحرکات اطلاعاتی موساد فراهم می آورد.
اظهارات هارل در جلسه با تیمور بختیار هارل اظهار داشت: "با توجه به وضع حساس دو کشور و شرایط بحرانی جهانی ٬ چنانچه در سیاست عالی و در فعالیت بینالمللی دو کشور هماهنگی ایجاد شود و درباره هدفهای کلی که بین دو کشور است، تبادل نظر، مشورت و توافق به عمل آید ٬ بدون شک خواهیم توانست در صحنه بینالمللی نقش مؤثری بازی کنیم و خطراتی که قابل توجه می باشد ٬ رفع سازیم.
در اینجا هارل تذکر داد که وضع جهان و خاورمیانه طوری است که پشتیبانی و حفظ منافع ایران از لحاظ اسرائیل جنبه حیاتی دارد و هر عملی که دولت اسرائیل به نفع ایران انجام میدهد ٬ در حقیقت قدمی است که به نفع خود اسرائیل برداشته شده است و بنابراین باید تصریح کرد که هر نوع کمک اسرائیل به ایران بدون توقع هیچ گونه عمل متقابلی از طرف دولت شاهنشاهی است و ما اکنون اصراری درباره مبادله نمایندگی سیاسی بین دو طرف نداریم. البته دولت اسرائیل امیدواراست که درآتی این منظورعملی بشود؛ ولی موضوع مزبور فعلاً مطرح نیست
لازم به ذکر است که هم اسرائیل (به سبب انزوایی که در منطقه خاورمیانه گرفتارش بود) و هم آمریکا برای تحکیم روابط کشورهای اقماری منطقه از گسترش روابط ایران و اسرائیل سخت حمایت میکرد.
ماموران موساد حداقل پس از کودتای 28 مرداد 1332 به تدریج در ایران حضور و نفوذی روزافزون پیدا کرده بودند و وقتی روابط سیاسی غیررسمی میان ایران و اسرائیل (در مرداد 1339) برقرار شد مدتها از تماسها و ارتباطات مقامات ساواک و موساد با یکدیگر سپری میشد.
در واقع به دنبال تأسیس ساواک از اواخر سال 1335ش که با کمک و هدایت مستقیم سیا صورت گرفت، آمریکاییان به تدریج کوشیدند روابط آن را با موساد گسترش دهند آنچه بود در واپسین سالهای دهه 30 و اوایل دهه40 ساواک و موساد ارتباط بسیار نزدیک با یکدیگر برقرار کرده بودند و همکاری مشترک طرفین در امور امنیتی، اطلاعاتی و جاسوسی در ایران و سایر کشورهای خاورمیانه روندی شتابان و فراگیر یافته بود در چنین شرایطی بود که سیا به تدریج بخش مهمی از حیطه وظایف و عملش در قبال ساواک را به موساد سپرد.
آموزش پرسنل ساواک از مهمترین مواردی بود که انجام سازمان یافته آن از سوی سیا برعهده موساد نهاده شد و ماموران موساد چنان که خواسته و موردنظر طرفین بود تا واپسین سالهای حکومت محمدرضاشاه پهلوی مرتبه نخست را در آموزش پرسنل ساواک به خود اختصاص دادند.
آموزشهای موساد به ساواکدر آغاز آموزش موساد به ساواک، اداره کل آموزش در ساواک تشکیل شد. علاوه بر اینکه طی فواصل زمانی مشخص پرسنلی از ساواک جهت فراگیری دوره های آموزشی موردنیاز به اسرائیل اعزام میشدند تا در پایگاههای موساد در سرزمین های اشغالی دوره های موردنیاز را طی کنند، در رشته های مختلف آموزشی اساتید، کارشناسان و متخصصینی هم از سوی موساد به ایران اعزام میشدند تا در مراکز ساواک در ایران به نیروها و پرسنل ساواک آموزشهای لازم را ارائه بدهند. در همان حال کتب و خدمات آموزشی متعدد موساد در رشتههای مختلف در اختیار ساواک قرار گرفت که تقریباً تمامی آن به زبان فارسی ترجمه شد تا طی دورههای آموزشی مربوطه در اختیار پرسنل تحت آموزشی قرار داده شود.
مهمترین آموزشهای متخصصان و کارشناسان موساد به پرسنل ساواک در موارد آموزش خط شناسی، آموزش ضداطلاعات، آموزش چگونگی استفاده از اسلحه و تجهیزات اطلاعاتی و جاسوسی الکترونیکی، آموزش وسایل و لوازم عکاسی و فیلمبرداری، آموزش تعقیب و مراقبت، آموزشهای متعدد فنی، آموزش شیمی، آموزش بررسی و ارزیابی اطلاعات و اخبار، آموزش انواع تجهیزات فرستنده و گیرنده و استراق سمع و نهایتاً : آموزش روشهای کارآمدتر شکنجههای جسمی و روحی.
نیروهای ساواکی در برخورد با معترضان رژیم فاسد پهلوی نهایت قساوت و بیرحمی را به کار میبستند. آنها حتی به زنان دستگیر شده نیز رحم نمیکردند و شیوههای نوین شکنجه و خشونت را علیه این آزادیخواهان و مبارزان راه حق اعمال میکردند.
انتهای پیام/