به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از آنتی وار ؛ این پایگاه تحلیلی در مقاله ای به قلم " پارتیک بوخانن " نویسنده سیاسی نوشت : رالف پیترز ، ژنرال آمریکایی نیز همانند مک کین از " تشکیل و تقویت روزافزون قدرتی نوظهور در غرب آسیا بنام ایران " سخن گفته است . بنابراین می توان تاحدودی نگرانی "بونر " سخنگوی کنگره را در دعوت فوری از بنیامین نتانیاهو به آمریکا درک نمود . کنگره از نخست وزیر اسرائیل خواسته در همان تریبونی سیاست های اوباما در قابل مذاکرات هسته ای ایران را به چالش بکشد که باراک اوباما اخیرا در آن از اتحاد ملی صحبت کرده است .
نتانیاهو در باره تحریمهایی سخن خواهد گفت که به ادعای مقامات آمریکایی قرار است به زودی از سوی کنگره علیه ایران اعمال شود ؛ تحریم هایی که اوباما اعلام کرده در صورت تصویب آنها را وتو خواهد کرد چرا که علاوه بر تخریب روند مذاکرات هسته ای میان کشورهای غربی با ایران ، جاده جنگ و درگیری نظامی با تهران را هموار می کند .
در ادامه این مقاله آمده است : چرا کنگره حضور و اظهارات " نتانیاهو " را لازم دانسته است ؟ به این دلیل که به گفته سناتور رابرت منندز ، از اعضای شورای روابط خارجی ؛ باراک اوباما و اظهارنظرهای دولت وی به گونه ای است که گویا فردی به نمایندگی از تهران سخن می گوید . منندز ، این سگ باوفا و محبوب آیپک همواره توانسته نمایش های تند و بانفوذی را برای حمایت از اهداف تل آویو به اجرا درآورد .
وی همچنین گفته است : در مقابل نیرنگ های موذیانه نفوذ و تاثیرات خارجی ... مردم یک کشور آزاد باید همواره آگاهی و هوشیاری خود در حالت آماده باش حفظ کنند . تاریخ و تجربه ثابت کرده که تاثیرات خارجی یکی از مهلک ترین دشمنان دولت های جمهوری خواه در آمریکا بوده است . بنابراین بزرگترین و مهم ترین هشدارهای خود را نسبت به رییس جمهور عنوان می کنیم .
موضوع این مقاله سرمایه داری یا تاریخ آمریکا در زمینه استعمار یا استثمار نیست بلکه مساله این است که آیا حقیقتا ایران تهدیدی برای امنیت ما ( آمریکا ) به شمار می اید که ارزش به راه انداختن یک جنگ دیگر در منطقه را داشته باشد ؟ بسیاری در دایره سیاسی ایالات متحده و هم پیمانان آن از جمله اسرائیل می خواهند ما اینگونه تصور کنیم بدون آنکه برای اثبات آن خواستار ادله یا اسناد معتبر و مستند شویم .
سقوط دولت مورد حمایت آمریکا در یمن که هفته گذشته بدست نیروهای " انصار الله " انجام گرفت موجی از وحشت را در میان مقامات و افکار عمومی ایالات متحده و دوستانش به راه انداخت . ناگهان این خبر منتشر شده که ایران چهار پایتخت عربی را در اختیار خود دارد : بغداد ، صنعا ، دمشق و بیروت . شعار " مرگ بر آمریکا " و " مرگ بر اسرائیل " از اصلی ترین شعارهای حوثی های یمنی در اعتراضات خیابانی آنها به شمار می آید . اما چه کسی و با چه اهدافی تلاش می کند که حوثی ها را دشمنان امنیت آمریکا نشان دهند ؟
آنتی وار در ادامه این مقاله تصریح کرد : آیا القاعده در شبه جزیره عربستان نیز دشمن امنیت ملی آمریکا محسوب می شوند ؟ گفته می شود که عراق اکنون به مرکز قدرت نمایی های ایران تبدیل شده اما سوال مهم این است که تهران چگونه توانسته به این درجه از توانمندی برسد در حالی که سراسر منطقه را سربازان آمریکایی و ناتو اشغال کرده اند ؟ تجاوز دولت بوش به خاک عراق موجب انحلال ارتش و نیز تخریب بسیاری از زیرساخت ها و تجهیزات این کشور شده ، تهران چگونه تنها در چندین ماه توان بازیابی اینهمه تخریب و احیای قدرت نمایی خود در بغداد را بدست آورده است ؟
ایران از دیرباز جزو هم پیمانان و دوستان دمشق محسوب می شده است که در زمان حکومت " حافظ اسد " و چه اکنون با ریاست جمهوری " بشار اسد " . در لبنان ، گروه مقاومت حزب الله زمانی تاسیس و تشکیلشده که رژیم صهیونیستی تحت نخست وزیر آریل شارون در سال 1982 به خاک لبنان تجاوز کرد . به گفته یکی از مقامات صهیونیست ، از همان زمان این اجازه به مبارزان شیعه داده شد که قدرت خود را در معرض نمایش عمومی قرار دهند .
نگاهی به شیپورزنی های دائمی آمریکا در منطقه برای جنگ افروزی می بینیم که چیزی جز شکست و رسوایی بر جای نمانده است : لیبی ، یمن ، سوریه ، عراق و افغانستان از جمله کشورهایی هستند که قربانی سیاست گذاری های کاخ سفید برای آغاز و توسعه درگیری نظامی و نزاع های داخلی و خارجی به شکل مسلحانه بوده و هستند .
فاجعه استراتژیکی که اکنون گریبانگیر واشنگتن شده بدست خود آن ساخته شده است . اگر القاعده و داعش دشمنان واقعی ما هستند پس ایران ، سوریه ، حوثی های یمنی و حزب الله نیز دوستان حقیقی مسحوب می شوند چرا که آنها بیشترین تلاش ها را برای مبارزه با این تروریستهای منطقه ای انجام داده اند . تنها افکار جاسوسانه ، فتنه گرانه و توطئه آمیز می تواند کمک ایران به بازگشت امنیت و ثبات در منطقه را " تاسیس امپراطوری ایرانی که تهدید کننده جان انسان هاست " تفسیر کند .
القای این توهم که " ایران در حال ساخت بمب اتمی است " به سود چه کسانی است ؟
رژیم صهیونیستی اکنون دارای 100 تا 300 بمب اتمی است . ایالات متحده هزاران کلاهک هسته ای دارد . پاکستان که در همسایگی ایران قرار دارد نیز مالک صدها سلاح اتمی است . اما ایران هیچ فعالیت غیر صلح آمیز یا تسلیحاتی در نیروگاههای هسته ای خود انجام نداده است . تهران هرگز هیچ ازمایشی برای تست بمب اتمی انجام نداده و هرگز اورانیوم را در درجه مورد نیاز برای بمب اتمی غنی سازی ننموده است .
تمامی اورانیوم های 20 درصد غنی سازی شده در نیروگاه زیرزمینی فردو تحت نظارت بازرسان آزانس بین الملل انرژی اتمی رقیق شده اند . ساخت رآکتور آب سنگین اراک در حالت تعلیق قرار دارد . نیمی از سانتریفیوژهای ایران فاقد فعالیت بوده و بازرسی های دوره ای بازرسان آژانس از تمامی تاسیسات هسته ای جمهوری اسلامی وجود دارد . انجمن های اطلاعاتی ایالات متحده دوبار اذعان کرده اندکه ایران هیچگونه سلاح یا بمب اتمی ندارد .با این حال چگونه می توان اقدام کنگره برای دعوت از نتانیاهو و تضعیف موقعیت باراک اوباما را بعنوان رییس جمهوری آمریکا توجیه نمود ؟
در انتهای این مقاله آمده است : نخست وزیر رژیم صهیونیستی در نشست انجمن یهود در لس آنجلس در سال 2006 گفته بود : " اکنون همان سال 1938 است و ایران نیز همان آلمان .... تهران برای بدست گرفتن سلاح اتمی تلاش می کند . دولت ایران در حال آماده سازی شرایط است تا هولوکاست دیگری بسازد . " وی حتی توهمات خود را درباره جمهوری اسلامی تا این حد نیز ادامه داد که : " قطعا اسرائیل نخستین هدف ایران در مسیر تخریب و کشتاری خود است . ایران میتواند در یک سال 25 بمب اتمی بسازد (!) "
به نظر میرسد کنگره تصمیم گرفته تحریمهای ضدایرانی خود را تصویب واعمال نماید حتی اگر این اقدام روند مذاکرات هسته ای 5+1 را با ایران تخریب کرده و به ضرر منافع آمریکا باشد . کنگره حتی به تبعات ناگواری که ممکن است در پی شکست مذاکرات هسته ای با تهران گریبانگیر دولت های غربی شود ، توجهی ندارد .
انتهای پیام /