![تراموا به خیابانهای تهران رسید + فیلم](https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1403/11/23/20339179_193.jpg)
باشگاه خبرنگاران جوان؛ سمیه خلیلی ـ خروج پر تنش ایالات متحده از افغانستان در اوت ۲۰۲۱، پایان یک کمپین نظامی دو دههای را رقم زد، اما همزمان دوران جدیدی از بیثباتی را آغاز کرد. یکی از مهمترین میراثهای بحثبرانگیز این خروج، رها کردن تجهیزات پیشرفته نظامی به ارزش حدود ۷ میلیارد دلار، شامل سلاحهای گرم، مهمات، هواپیماها و سیستمهای نظارتی بود. این زرادخانه که برای تقویت نیروهای امنیتی افغان طراحی شده بود، به سرعت به دست طالبان افتاد و این گروه را به بازیگری شبهدولت تبدیل کرد که به فناوریهای پیشرفته مجهز بود. دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، با استفاده از واژه "احمقانه"، نارضایتی دوجانبه از تصمیم دولت بایدن را به تصویر کشید. این نقد به طور مشخص ابعاد استراتژیک و انسانی این اشتباه را برجسته کرد. اما پیامدهای این اشتباه فراتر از انتقادات لفظی بوده و موجب تشدید تروریسم، بازارهای سیاه و اختلافات منطقهای شده است.
تحولات طالبان و استفاده از تجهیزات نظامی
تصرف سریع کابل توسط طالبان همزمان با دست یافتن آنها به تجهیزات نظامیای بود که قابلیتهای آنها را نسبت به پیش از ۲۰۲۱ به طور چشمگیری افزایش داد. از هامرها و کاربینهای M۴ گرفته تا هلیکوپترهای بلکهاک و تجهیزات دید در شب، این گروه ابزارهایی به دست آورد که نه تنها کارآیی عملیاتی آنها را بهبود بخشید، بلکه قدرت نمادین آنها را نیز تقویت کرد. این پاداش نه تنها مشروعیت حکمرانی طالبان را تقویت کرد، بلکه جاهطلبیهای فرامرزی آنها را نیز جسورتر ساخت. زرادخانه جدید گروه طالبان برای سرکوب نارضایتی داخلی، نمایش قدرت و بهطور نگرانکنندهای حمایت از گروههای نیابتی در سراسر جنوب آسیا استفاده شده است. حضور سلاحهای ساخت ایالات متحده در دست طالبان، شکافها در امنیت منطقهای را عمیقتر کرده و به این گروه اجازه داده است که هم به عنوان یک نیروی حاکم و هم به عنوان حامی شبکههای شبهنظامی عمل کند.
تاثیرات بر پاکستان و حملات تروریستی
تاثیرات این تحولات بهویژه در پاکستان شدید بوده است، جایی که حملات تروریستی در مناطق مرزی از سال ۲۰۲۱ به بعد ۷۳ درصد افزایش یافته است. گروههایی مانند تحریک طالبان پاکستان (TTP)، ولایت خراسان داعش (ISKP) و ارتش آزادیبخش بلوچستان (BLA) از جریان سلاحهای رهاشده آمریکایی بهرهبرداری کرده و چرخه خشونت را ادامه دادهاند. نیروهای امنیتی پاکستان بارها تفنگهای M۱۶، راکتاندازها و دستگاههای ارتباطی رمزنگاریشده را از شبهنظامیان کشتهشده TTP کشف کردهاند که نشاندهنده قاچاق سلاحها از مرز است. عدم توانایی دولت بایدن در تأمین امنیت تجهیزات خود، به طور غیرمستقیم حملات علیه یک متحد هستهای را تأمین مالی کرده و روابط ایالات متحده و پاکستان را تحت فشار قرار داده است و به بیثباتی منطقهای که در آستانه بحران است، دامن زده است.
بازار سیاه و شبکههای فراملی
سلاحهای رهاشده نه تنها در مناطق درگیری فوری بلکه در یک شبکه فراملی مرموز نفوذ کردهاند. گزارشهای سازمان ملل متحد نشان میدهند که سلاحهای ساخت ایالات متحده اکنون به گروههای شبهنظامی در کشمیر و حتی آفریقا قاچاق میشود، بهطوری که مرز افغانستان-پاکستان به عنوان یک هاب برای این فعالیتها عمل میکند. این بازار سیاه با بیپروایی فعالیت میکند و توسط بازیگران فاسد و بیتفاوتی طالبان تسهیل میشود. نتیجه این وضعیت، ایجاد یک اکوسیستم خودکفا است که در آن فناوریهای آمریکایی به دشمنان جهانی قدرت میدهد، تلاشهای ضدتروریسم را تضعیف کرده و اهداف امنیتی واشنگتن را نقض میکند.
راهحلها و فشارهای دیپلماتیک
در حالی که درخواستها برای بازپسگیری تجهیزات رهاشده، به ویژه از سوی شخصیتهایی مانند ترامپ، نشاندهنده اعتراضات مشروع است، آنها واقعیتهای ژئوپلیتیکی را نادیده میگیرند. دولت طالبان که توسط بیشتر کشورها به رسمیت شناخته نمیشود و با بحرانهای داخلی دست و پنجه نرم میکند، نه انگیزهای برای همکاری دارد و نه زیرساختهای لازم برای آن را. درخواست برای بازپسگیری سلاحها تنها یک بازی لفظی است؛ تمرکز باید بر مسئولیتپذیری باشد. به جای تلاشهای بیثمر برای بازیابی، جامعه بینالمللی باید دولت موقت افغانستان (IAG) را تحت فشار قرار دهد تا در زمینههای ضدتروریسم، امنیت منطقهای و حقوق بشر اقدام کند. تعامل مبتنی بر عملکرد، که کمکها و شناساییها را به اقدامات ملموس پیوند میدهد، راهحلی عملی برای پیشبرد امور است.
و اما چالشهای پیش رو
امتناع طالبان از مهار فعالیتهای تروریستی یا بازگرداندن داراییهای ایالات متحده نشاندهنده سرپیچی آنها از هنجارهای بینالمللی است. باوجود وعدههایی مبنی بر جلوگیری از تبدیل افغانستان به پناهگاه تروریسم، دولت موقت افغانستان درخواستها برای از بین بردن پناهگاههای TTP یا محدود کردن رشد ISKP را نادیده گرفته است. این بیتوجهی یک ریسک محاسبهشده را نشان میدهد: اینکه توجه غرب به اوکراین و چین به آنها اجازه میدهد تا با مصونیت عمل کنند. این اشتباهات محاسباتی میتواند عواقب فاجعهبار داشته باشد، زیرا بازیگران منطقهای مانند پاکستان و سایر کشورهای منطقهای روز به روز تمایل بیشتری به اقدام یکجانبه دارند.
سیاستهای بیبرنامه آمریکا در خاورمیانه و پیامدهای آن
سیاستهای آمریکا در خاورمیانه، بهویژه در افغانستان، همواره با تضادها و تناقضات بسیاری همراه بوده است. ایالات متحده که مدعی گسترش دموکراسی و حقوق بشر در این منطقه بود، نه تنها در بسیاری از موارد از تحقق این اهداف ناتوان ماند، بلکه باعث تخریب و بیثباتی بیشتر شد. دو دهه حضور نظامی در افغانستان، با تمام ادعاهای حمایت از مردم این کشور، در نهایت به آشفتگی و فاجعه انسانی منجر شد. آمریکاییها که خود را نجاتدهنده مردم افغانستان میدانستند، نه تنها به بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم نپرداختند، بلکه با تصمیمات نادرست خود، افغانستان را به یک نقطه بحران در منطقه تبدیل کردند.
غارت منابع طبیعی و مالی افغانستان، در کنار دخالتهای بیجای آمریکا در امور داخلی این کشور، به جای ایجاد زیرساختهای پایدار، منجر به آوارگی میلیونها افغان، تخریب فرهنگی و اجتماعی، و گسترش فساد در حکومتهای دستنشانده شد. به علاوه، سیاستهای نظامی و استفاده از جنگ بهعنوان ابزاری برای اعمال نفوذ، عملاً باعث رواج خشونت، بیثباتی و شکافهای عمیق اجتماعی شد. در حالی که آمریکا میلیاردها دلار صرف ساخت و تقویت نیروهای امنیتی افغان کرد، این نیروها بدون پشتیبانی و زیرساختهای مناسب به سرعت فروپاشیدند و تسلیم طالبان شدند. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران از همان ابتدا هشدار میدادند که این سیاستها بدون درک درست از فرهنگ و واقعیتهای محلی نمیتواند موفقیتآمیز باشد.
در پایان، آنچه که برای مردم افغانستان باقی ماند، تنها جنگ، فقر و آوارگی بود. دو دهه دخالت آمریکا نه تنها به ثبات و امنیت این کشور کمک نکرد، بلکه در عمل به کشوری تبدیل شد که از هر جنبهای آسیب دید. در حقیقت، مردم افغانستان هیچگاه از این جنگها و دخالتها سودی نبردند؛ و در حال حاضر، شاهد هستیم که سلاحهای رهاشده و جنگافزارهای آمریکایی در دست طالبان به ابزاری برای تداوم خشونت و تروریسم تبدیل شدهاند. این همه خرابی، آوارگی و غارت، نشانههای بارز سیاستهای بیبرنامه و ناهمخوان ایالات متحده در خاورمیانه و افغانستان است که هیچ دستاوردی ملموس برای مردم این منطقه به همراه نداشته است.
منبع: مدرن دیپلماسی