به
گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ،از تاریخ 17 دی ماه یعنی زمان وقوع حادثه شارلی ابدو کشورهای غربی بهویژه اروپایی در جوی از وحشت و فضای امنیتی فرو رفتهاند و در این میان برخی افراد و گروهها دانسته و بهگونهای که نشان میدهد از جانب گروهی خاص تحریک شدهاند وقایع پاریس را بهعنوان عاملی برای افزایش اسلام ستیزی استفاده میکنند، برای تحلیل بهتر آنچه در غرب در حال جریان است و اینکه هدف سیاست گذاران غربی از دامن زدن به اسلام هراسی چیست با دکتر "جیری والنتا" به گفتگو نشستیم.
متن مصاحبه با رئیس مؤسسه مطالعات دوران پس از کمونیست بهشرح زیر است:
ــ همانطور که میدانید فرانسه در تاریخ هفتم ژانویه (17 دی ماه) و حتی روز بعد از آن شاهد حوادث خونینی بود که توسط افراطیون انجام شد، چرا برخی از این حوادث برای رواج اسلام هراسی استفاده میکنند؟
در پاسخ به این پرسش باید بگویم که اغلب مردم جهان میدانند که در میان مسلمانان افرادی که دوستدار صلح بوده و به میانهروی اعتقاد دارند وجود دارند و افراد میانهروی صلحطلب اکثریت جمعیت مسلمانان را تشکیل میدهند. در این میان مطمئناً یکی از قهرمانان این روزهای فرانسه کارگر مسلمانی است که در فروشگاه کوشر با هدایت کردن مشتریان فروشگاه به سردخانه از کشته شدن آنها جلوگیری کرد. بنابراین میگویم که "من مسلمانم». من با نظر شما مبنی بر اینکه در غرب برخی مقامات در پی افزایش اسلام هراسی هستند مخالفم و اینجا کسی بهدنبال تشویق اسلام ستیزی نیست. آنچه ما با آن مخالفیم افراط گرایی است و عصبانیت غرب از اسلام واقعی نیست بلکه از افراط گرایی و تروریسم است. افراط گرایان افرادی هستند که فکر میکنند این جهان فقط متعلق به آنهاست و هر کسی که با این نظر مخالف باشد یا کشته شده، یا سر بریده شده یا مورد تجاوز قرار می گیرد و یا آنکه بدن او را تکه تکه میکنند بنابراین چرا ما نباید از گروههایی همچون بوکو حرام، القاعده و داعش بترسیم، گروههایی که بهصراحت از گروههایی که در اروپا و حتی آمریکا دست به اقدامات تروریستی میزنند حمایت و آنها را تشویق میکنند؟ در این رابطه ما از مسلمانان صلحطلب و میانهرو میخواهیم که با صدای رساتری علیه این گروههای افراطی و تروریستی صحبت کنند.
ــ شما به موضوع ترس غرب از گروههایی همچون بوکوحرام و القاعده اشاره کردید، برخی کارشناسان معتقدند که غرب این گروهها را برای پیشبرد برنامههای خود و تغییر خاورمیانه بر اساس خواست خود تشکیل داده، نظر شما در این مورد چیست؟
بهنظر من مدرکی در این رابطه وجود ندارد که غرب گروههای تروریستی را برای ایجاد تغییر در خاورمیانه به وجود آورده است. آنچه من در این رابطه نتیجه گیری میکنم این است که حمله گسترده به عراق، ایده سادهلوحانه ایجاد یک کشور جدید، تلاش برای ایجاد تغییر در فرهنگی که ریشههایی قدیمی دارد و همچنین شکنجه بدون مجوز زندانیان شرایطی را به وجود آورد که این شرایط به به وجود آمدن گروههای افراطی که در نهایت تبدیل به داعش شدند کمک کرد.
آمریکا اقدام کافی علیه بوکوحرام انجام نمیدهد
متأسفانه آمریکا اقدام کافی را در حمایت از ارتش نیجریه در برابر گروه بوکوحرام انجام نمیدهد، گروهی که جنایات زیادی را انجام میدهد بهطوری که اقدامات آن با اقدامات نازیها در جنگ دوم جهانی قابل مقایسه است. اوباما قول داد که دختران ربوده شده توسط بوکوحرام را آزاد میکند اما به نظر میرسد که وی این موضوع را فراموش کرده است. مجدداً تکرار میکنم که اشتباهات سیاسی پیامدهای تأسفبار و غیرعمدی بههمراه دارد.
تجربیات مداخله در لیبی، عراق و حتی سوریه میگوید که فقط یک رهبر قوی، کسی که مورد احترام تمامی گروههای کشور باشد میتواند بهطور مؤثری به ثبات کشورها کمک کند. آمریکا باید اقدامات ضد تروریستی خود را افزایش داده و از گروههایی همچون ایزدیها حمایت کند.
ــ در سالهای گذشته کشورهای غربی امر انتقال تروریستها و افراطیون را به خاورمیانه و پیوستن آنها به گروههای تروریستی حاضر در منطقه از جمله عراق و سوریه را تسهیل و اقدام به تسلیح این گروهها و حمایت مالی از آنها کردند، آیا سیاست حمایت از گروههای افراطی در خاورمیانه موجب افزایش فعالیتهای تروریستی در غرب نشده است؟
این سؤال خوبی است. 30 سال قبل من سفری به گذرگاه خیبر و پیشاور در پاکستان داشتم. در آن زمان من انتقاد زیادی از اقدام اتحاد جماهیر شوروی در حمله به افغانستان و اشغال این کشور میکردم. در آن زمان کشور من (آمریکا) با ارسال تجهیزات نظامی و دیگر موارد از مجاهدین افغان حمایت میکرد. در آن زمان مقالهای در این رابطه نوشتم که به زبانهای ترکی استانبولی و عربی منتشر شد. در آن زمان من رابطه بسیار خوبی با مجاهدین میانهرو داشتم، مجاهدینی که شوروی را مهمترین تهدید آن زمان میدانستند. در آن زمان من حتی یکی از رهبران مجاهدین را برای سخنرانی به دانشگاه میامی دعوت کردم، البته باید بگویم که جامعه یهودیان آمریکا از سفر این فرد به آمریکا و سخنرانی وی در دانشگاه که در مورد فعالیتهای توسعه طلبانه اتحاد جماهیر شوروی بود حمایت میکرد.
اما بعد از چند سال همه چیز عوض شد و مجاهدین تبدیل به دشمنان آمریکا شده از ما رو گرداندند و همانطور که در 11 سپتامبر 2001 دیدیم به آمریکا حمله کردند. از همین رو طبیعی است که حمله آمریکا به افغانستان برای دفاع از خود یک تنبیه توجیه پذیر باشد. اما اکنون من و همسرم لنی، در یک تحقیق دقیق و اساسی که در مورد تأثیرات مداخله نظامی آمریکا در خاورمیانه مطالعه میکنیم مشاهده کردهایم که هم رؤسای جمهور جمهوریخواه و هم دموکرات آمریکا مسئول سیاستهای اشتباهی بودهاند که در عراق، لیبی و سوریه پیاده شده و موجب شکلگیری و رشد داعش گردیده است.
سران آمریکا درباره خاورمیانه اشتباه کردند
بدون اینکه بخواهم بهسراغ جزئیات بروم میگویم که تحلیلگران و و رهبران ما (آمریکا) معتقد بودند که این کشورها (کشورهای خاورمیانه) برای تغییرات دموکراتیک آماده هستند اما خوب در این راه اشتباهاتی انجام گرفت، من تقریباً اولین نفری بودم که در مورد لزوم بعثیزدایی در ارتش عراق صحبت کردم و ممکن است در مورد اشتباهاتی که در عراق انجام گرفت من نیز مقصر باشم. عراق پیچیدهتر از آن چیزی بود که ما تصور میکردیم. چرچیل (نخست وزیر اسبق انگلیس) در زمان تشکیل این کشور فکر میکرد که با قرار دادن کردها، شیعیان و اهل سنت در کنار هم آنها میتوانند در کنار هم زندگی کنند اما این تفکر اشتباهی بود زیرا امکان اینکه عراق با ارزشها و فرهنگ مورد نظر ما شکل بگیرد امری غلط بود. بهواسطه این اشتباه بود که فکر شد شاید بهتر باشد که صدام حسین را با استفاده از یک نیروی کوچک برکنار کرده و سپس وقتی از وضعیت این کشور مطمئن شدیم از آن خارج شویم. ما باید کمک میکردیم تا صدام با یک چهره روشنفکر و قوی نظامی که نماینده هر سه گروه جمعیتی این کشور (شیعیان، کردها و سنیان) باشد عوض شود. چنین رهبری میتوانست نظم و قانون را در عراق پیاده کند. نازیزدایی و تشکیل ملت با توجه به برخی ارزشهای غربی، سیاستی خوب در کشوری اروپایی همچون آلمان بود اما این سیاست در عراق کارساز نبود و مؤثر واقع نشد.
درک نادرستی که گروههای افراطی را به وجود آورد
اشتباهات و درک نادرست ما باعث به وجود آمدن گروههای افراطی دینی شد. «برنت اسکوکرافت» مشاور امنیت ملی جرج بوش پدر، به آمریکا هشدار داده بود که بهدنبال ایجاد کشور و یا ملت جدید نباشیم و باید بگویم که او درست میگفت. بخشی از دلایل به وجود آمدن داعش بهدلیل اتخاذ این سیاست اشتباه (تلاش برای تشکیل کشور ــ ملت جدید) است. اوباما یک اشتباه دیگر نیز انجام داد و آن اینکه عراق را بدون اینکه نیرویی را برای آموزش نظامیان عراقی باقی بگذارد ترک کرد.
قذافی در لیبی از تروریستها حمایت میکرد و دستور بمبگذاری پرواز پانآمریکن را داده بود. با این وجود وی بهدلیل ترس از حمله آمریکا برنامه هستهای خود را متوقف کرد. بهازای آن آمریکا نباید در حمله به لیبی در پس همه قرار میگرفت بلکه باید رهبری ائتلاف حمله کننده به لیبی را بهعهده میگرفتیم. در لیبی نیز ما (آمریکا) باید به روی کار آمدن رهبری قدرتمند که مخالف گروههای افراطی باشد کمک میکردیم، گروههایی که هم اکنون این کشور را اداره میکنند.
در مورد سوریه نیز باید بگویم که هم اکنون دیگر برای مداخله نظامی در این کشور دیر شده و خطر اسد برای غرب بهمراتب کمتر از داعش است.
ــ هرچند اعلام شد که ممکن است دلیل حمله به شارلی ابدو توهین این هفتهنامه به پیامر اسلام(ص) بوده اما همانطور که شاهد بودید پس از وقایع پاریس تمامی جهان این اقدام افراطی را محکوم کردند، با این وجود شاهد بودیم که این مجله مجدداً تصاویر موهنی را منتشر کرد که موجب خشم مسلمانان شد، شما این جریان را چطور ارزیابی میکنید؟
من به هیچ وجه تمایلی به تحریک مذاهب از هر نوعی که باشد نداشته و اعتقادی نیز به توهین به سران کشورهای خارجی و یا رهبران مذهبی ندارم. باید متمدن بود و غرور ملتها را در نظر گرفت. هرچند حمله شارلی ابدو و گروگانگیری در فروشگاه کوشر اقداماتی تکان دهنده بود اما با این وجود اقدام شارلی ابدو تحریک آمیز بود و موجب آزار مسلمانان جهان شد.
باید این نکته را در نظر داشته باشیم که در برنامههای تلویزیونی کمدینها اغلب برای خندان مردم دیگران را و حتی رؤسای جمهور، سیاست مداران، چهرههای مذهبی و یا هر شخصیت قدرتمندی را مسخره میکنند. گاهی اوقات این شوخیها آزاردهنده و بیمعنی هستند اما کسی در این رابطه جریمه نمیشود. برای انتقاد از اینگونه اقدامات میتوان راههای دیگری را انتخاب کرد مثلاً به دفتر این نشریات نامه نوشت و از آنها انتقاد کرد و یا در برابر دفتر آنها دست به تجمع زد.
ــ پس از حوادث پاریس برخی مقامات همچون آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، و فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه، اعلام کردند که این وقایع ربطی به اسلام ندارد، با توجه به این اظهارات شما تمایز اسلام واقعی با افراطگری را چطور ارزیابی میکنید؟
من این شانس را داشتهام که با اسلام آشنا شوم. این آشنایی از طریق دو تن از همکارانم در دانشکده تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی آمریکا، یعنی پروفسور کمال سعید از بغداد و پروفسور رالف مگنوس، یکی از بهترین کارشناشان حوزه افغانستان، ایجاد شده است. من بههمراه سعید قرآن را مطالعه کردهام و فهمیدم که میتوان پیامهایی از صلح و آرامش را در این کتاب مشاهده کرد، با وجود این میتوان تفسیرهای مختلفی از قرآن داشت برای مثال کلمه جهاد در قرآن وجود دارد که از معانی مختلفی برخوردار است. در غرب از اسلام میانهرو حمایت میشود و من امیدوارم که کشور ایران با آن سابقه تاریخی و فرهنگی قدرتمند برای گسترش تفسیرهای مثبتی که از اسلام وجود دارد تلاش کند و در همین رابطه من از همکاری احتمالی ایران و آمریکا علیه داعش استقبال میکنم زیرا تنشهای نظامی میان دو کشور عواقب بدی دارد.
تنها کشور مهم مسلمانان که من در آن سخنرانی نکردهام ایران است. دوست دارم که به ایران آمده و در مورد مذهب شیعه، تمدن ایران و فرهنگ غنی شما تحقیق کنم. دوست دارم که با نقطه نظر ایرانیها آشنا شوم البته یک بار در سال 1980 میلادی به ایران دعوت شده بودم اما وقوع جریانهایی همچون تسخیر سفارت آمریکا در ایران باعث شد این سفر انجام نشود.
دکتر والنتا بهعنوان مشاور چهار رئیس جمهور آمریکا فعالیت کرده و سابقه بیش از 10 سال فعالیت در دانشکده تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی آمریکا را دارد. او از اعضای قدیمی شورای روابط خارجی آمریکا بوده و مقالات زیادی را به رشته تحریر در آورده است. وی بههمراه همسرش لنی، مؤسسه مطالعات دوران پس از کمونیست را دایر کرده و اداره میکنند.
انتهای پیام/ زض
منبع:تسنیم