به گزارش خبرنگار
دفاعی- امنیتی باشگاه خبرنگاران،
سردار "ناصر شعبانی" مجاهد مبارزه با کمونیستها و منافقین در آمل در قسمت دوم و پایانی
مستند "یک شهر، هزار سنگر" که از شبکه یک سیما پخش شد، اظهار داشت: جنگل را طوری برای کمونیستها در آن مقطع زمانی ناامن کرده بودیم که آنها چارهای جز پناه آوردن به شهر نداشتند از همین رو تصمیمی اتخاذ کردند و به آمل شبانه حمله کردند.
علیپور تصریح کرد: آنها به نوعی نیروهایشان را توجیه کرده بودند که مردم آمل در انتظار آنها هستند و زمانی که نیروهای کمونیست و منافقین به آمل برسند مردم برایشان جشن خواهند گرفت که به نحوی در این مورد خودزنی کرده بودند.
سردار کسائیان ادامه داد: در آن زمان به ما گفتند که منافقین و کمونیستها به واسطه سازمان مجاهدین خلق با هم متحد شده بودند و به شهر آمل حمله کردند و امیدشان این بود که بتوانند مردم آمل را به خود جذب کنند و آمل را به تسخیر خود دربیاورند.
سردار شعبانی گفت: شب پنجم استقرار آنها بود که آنها با تجهیزاتی که با خود آورده بودند، از ما از آن لحاظ سرتر بودند و با اینکه ما یک دولت بودیم، این تجهیزات را نداشتیم، در آن مقطع زمانی ما در جنگل منتظر آنها بودیم، اما آنان شبانه با پول دادن به برخی افراد محلی توانستند در آمل مستقر شوند و شب ششم این عملیات را آغاز کردند.
قوامی اظهار داشت: کمونیستها و منافقین با لباس مقدس سپاه وارد عمل شدند و میدانستند که این لباس برای مردم احترام خاصی دارد و تشخیص اینکه این فرد در واقعیت چه کسی است برایشان سخت بود.
سردار شعبانی افزود: در آن زمان شرکت بلوجین طرف قرارداد لباسهای سپاه بود و بعد از انقلاب با سپاه پاسداران قرارداد داشت و در آن زمان بنی صدر دستور داده بود که به حامل نامه ۴۰۰ دست لباس سپاه داده شود، از همین رو توانستند با پوشیدن لباس سپاه از این لباس مقدس سوء استفاده کنند تا به اهداف پلید و شوم خود برسند.
وی ادامه داد: شهید هندویی که یکی از بسیجیان متدین بود، در آن زمان مشغول آماده سازی شهر برای ایام دهه فجر بود، از همین رو تعدادی از افراد با لباس سپاه به وی معترض شدند و با نامردی و خباثت تمام ۷ تن از دانش آموزان بسیجی را با شلیک گلوله به شهادت رساندند، از همین رو اگر از این نیرنگ استفاده نمیکردند و لباس سپاه نمیپوشیدند به یقین صحنه نبرد تغییر میکرد.
این مجاهد مبارز با کمونیست و منافقین تصریح کرد: کمونیستها رمز و شروع عملیاتشان با پرتاب گلوله آر پی جی به سمت ساختمان بسیج بود، زیرا آنها برایشان مهم بود که نخست ساختمانهای بسیج، دادستانی، فرمانداری و پل شهر را تخریب کنند یا تحت سیطره خود بگیرند.
قوامی در ادامه گفت: در آن زمان دشمنان فکر میکردند که تعداد زیادی از بسیجیان و سپاهیان در آن نقطه مستقر هستند، اما در این باره سخت در اشتباه بودند.
سرهنگ میرنژاد افزود: ساختمان بسیج به لحاظ ارتفاع و اشرافیتی که به شهر داشت، برای کمونیستها و منافقین از اهمیت خاصی برخوردار بود.
سردار شعبانی در رابطه با زمان حمله کمونیستها و منافقین به ساختمان بسیج بیان داشت: از ساختمان بسیج که با من تماس گرفتند، من به آنها گفتم که تا صبح در آنجا مستقر باشند تا آنجا را حفظ کنند، زیرا در آن زمان هم تعدادمان محدود بود و هم مهمات نداشتیم و از همه مهمتر اسلحههای ما آموزشی بود.
سرهنگ میرنژاد گفت: به قدری در آن مقر تعدادمان کم بود که به ما دستور داده بودند که اگر زمانی تیری را از قسمتی شلیک کردید، تیر بعد را از سمت دیگری شلیک کنید، از همین رو ما تنها به شلیک به صورت تک تیراندازی بسنده کرده بودیم.
سردار شعبانی در این باره افزود: چندین بار آمدند که در ورودی بسیج را منفجر کنند تا وارد مقر شوند که این اقدام به دست گروه پویای آنها بود که از گروههای قوی به شمار میآمد که با تلاش همرزمان و تک تیراندازها به این مهم دست نیافتند.
وی ادامه داد: جالب بود که آنها درصدد بودند که ساختمان بسیج را مال خود کنند و بسیجیان نیز تمام تلاش خود را میکردند تا این اتفاق نیفتد، زیرا اگر مقر بسیج گرفته میشد، ساختمان هتل قدیمی شهر و پل نیز تحت سیطره آنان قرار میگرفت که ما باید بعدها با هلی کوپتر آنرا آزاد میکردیم.
علیپور اظهار داشت: در بازجوییهایشان کمونیستها معترف بودند که تعداد افراد در ساختمانهای بسیج زیاد بود، در صورتی که کمتر از انگشتان دست آدم در آن محل مستقر بودند.
سردار شعبانی بیان داشت: بنده دوشب بعد که به دادسرای انقلاب رفتم اسنادی را که من دارم، گروه پویا در آن نوشته بود که ما دوبار بنا به تاکیدی که پشت بیسیم شده بود به ساختمان بسیج در فاصله ۱۵ متری حمله کردیم که داخل ساختمان شویم اما نتوانستیم زیرا شدت تیراندازی بسیجیان به اندازهای بود که نزدیک شدنمان را به ساختمان بسیجیان محال میکرد.
فاضلی گفت: کمونیستها و منافقین در فکر آن بودند که در شب اول میتوانند مراکز حساسی همچون سپاه، فرمانداری، بسیج و دادسرای انقلاب را مال خود کنند، اما به این هدف خود نرسیدند و در همان شب اول زمینگیر شدند.
سردار شعبانی ادامه داد: بعد از شکستی که دشمن و کمونیستها خوردند، عقب نشینی کردند، به طوری که نزدیک به ۳۰۰ متر به عقب رانده شدند و دیگر تیری به ساختمان سپاه اصابت نشد.
اقوامی افزود: مردم زمانی که موضوع را متوجه شدند، به کمک سپاهیان و بسیجیان شتافتند، در آن زمان سپاه با نیروهای مردمی در سرتاسر میدان ۱۷ شهریور آمل آماده به رزم شدند.
سردار شعبانی تاکید کرد: در آن شب کمونیستها و منافقین ۲۱ کشته مقابل ساختمان بسیج دادند و خودشان نیز این آمار را تائید کردند که اکثر تیرها نیز به سرهایشان اصابت کرده بود و من صبح هم جنازهها را که دیدم متعجب شدم، زیرا ما در آن زمان ۹ نفر بیشتر در ساختمان بسیج نداشتیم.
وی افزود: کمونیستها و منافقین در آن موقع آمادهتر و با برنامه به ما حمله کرده بودند، سوال اینجاست که چطور توانستند در مقابل ما شکست بخورند که من با تعجب خدمت آیت الله علامه حسنزاده آملی رفتم و این موضوع را مطرح کردم که ما با آن تعداد و مهمات محدودی که داشتیم چطور توانستیم دشمن را از پا دربیاوریم، از همین رو ایشان فرمودند این مورد چیز عادی است، زیرا در آیه نهم سوره انفعال خداوند این بشارت را داده است، از همین رو اگر ما لیاقت داشته باشیم خدا بیشتر از این را به ما خواهد داد.
سرهنگ میرزاده در این باره تاکید کرد: ساختمان بسیج و شهر آمل را آن شب خداوند حفظ کرد، زیرا ما اصلا آمادگی نظامی نداشتیم.
سردار شعبانی گفت: آن شب درگیریها تا صبح ادامه داشت و مردم صبح پای کار آمدند و با تقسیم وظایفی که کردیم در تلاش بودیم که دشمن را قیچی کنیم، از همین رو مردم برای پاسداران کم نگذاشتند و با درست کردن سنگر همه دست به دست هم دادند تا دشمن را شکست دهیم
سردار کسائیان با بیان اینکه نظامیان با مردم قاطی شده بودند، گفت: به گونهای مردم پاسداران را دوست داشتند که میگفتند؛ حیف است پاسداران و سپاهیان گلوله بخورند.
سردار شعبانی با بیان اینکه کمونیستها فکر میکردند که رمدم با آنها هستند زمانی که خروش مردم را دیدند متوجه شدند تجزیه و تحلیلهایشان اشتباه است، گفت: شهید حشمت الله متو نیز در این درگیریها به شهادت رسید، زیرا وی با رشادتهای خود اجازه برگشت به دشمنان و کمونیستها را نداده بود و ناجوانمردانه از بالای پشت بام مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
وی ادامه داد: به لطف خدا زمانی که فرمانده آنها کاک اسماعیل تیر خورد، دشمن دیگر از هم پاشید و جرقههای شکست آنان در مقابل نیروهای ما روشن شده بود.
سردار شعبانی افزود: هیچ کس تدارک لجستیکی برای این روز را ندیده بود و آذوقهای نداشتیم و مردم با درست کردن غذا ما را حمایت میکردند و آنقدر برای ما سنگر درست کردند که آمل تبدیل به شهر هزار سنگر شد.
وی تاکید کرد: این مردم بودند که در مقابل یورش آنها ایستادند و به پاسداران کمک کردند.
این مجاهد فی سبیل الله گفت: وقتی آنها انگیزهشان را از دست دادند، توانستیم منطقه را بگیریم و با پاکسازی که انجام دادیم ۱۱ نفر از آنها را دستگیر کردیم، از همین رو مردم در مقابل درب سپاه تجمع کردند و خواهان این بودند که این متجاوزان را که فرزندانشان را کشته بودند، مورد مجازات و اعدام قرار گیرند.
وی افزود: در آن مقطع زمانی بنده پیش حاکم شرع رفتم و گفتم مردم مطالبه دارند زیرا تعدادی از همشهریانشان کشته شدند از همین رو حاکم شرع گفت که با بازجوها صحبت کنید، ۷ نفر که تخلیه اطلاعاتی شدند دستور اعدامشان را بدهید به همین جهت من بر روی پشت بام رفتم و این موضوع را به مردم گفتم که قرار است این جنایتکاران را در استادیوم اعدام کنیم و مردم خوشحال شدند.
این مجاهد فی سبیل الله اظهار داشت: در استادیوم به قدری مردم هجوم آورده بودند که کنترلشان سخت بود و شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی سر میدادند. آنجا بود که آنان متوجه شدند که مردم فقط با انقلاب اسلامی هستند.
سردار شعبانی گفت: آنها سزاوار اعدام بودند، زیرا در جنگل اموال مردم را به دزدی برده بودند و فرزندان مردم را کشته بودند و تفکراتشان ضد تفکر ملت بود، زیرا آنان کمونیست بودند.
علیپور تصریح کرد: آفرین به مردمی که دین خود به اسلام، قرآن و ایران ادا کردند تا کشور از لوث وجود افراد فاسد و نفاق آور پاک شود و انصافا امروز استانهای شمالی کشور عمق استراتژی کشور است.
علیپور در پایان خاطرنشان کرد: امام و مقام معظم رهبری نیز از شهر آمل به نیکی یاد میکند به گونهای که امام خمینی (ره) در وصیتنامه الهی سیاسی خود از این شهر به خوبی یاد کرده است.
انتهای پیام/