به گزارش
حوزه دفاعی امنیتی باشگاه خبرنگاران؛ سردار شهید محمدعلی اللهدادی در سال 1342 در شهر پاریز از توابع شهرستان سیرجان استان کرمان چشم به جهان گشود، تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم در پاریز پشت سرگذاشت و وارد دانشگاه کرمان شد، همزمان با شکلگیری انقلاب اسلامی درس را کنار گذاشت و برای کمک به انقلاب وارد جهاد سازندگی سیرجان شد.
با شروع جنگ تحمیلی فرصت بازگشت به دانشگاه را تا پایان جنگ از دست داد و 15 روز پس از حمله ارتش رژیم بعثی عراق به ایران اسلامی در تاریخ 14 مهرماه 1359 به اتفاق دوست و همرزم همیشگیاش سردار شهید مهدیزندینیا عازم جبهه شد و به شهر مقاوم سوسنگرد رفت.
39 روز بعد در تاریخ 23 آبان ماه 1359 لشکر 9 زرهی عراق اقدام به محاصره سوسنگرد کرد در این شرایط به همه رزمندگان داخل شهر سلاح دادند و به محمدعلی یک تفنگ ژ3 رسید اما به شهید زندینیا هیچ چیز نرسید هر دو به همراه گردان خمپارهانداز شهید حسین علمالهدی در کنار نیروهای ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران وارد خط مقدم شدند.
حضور در لشکر 41 ثارالله از همین جا علاقهشان به سلاح خمپارهانداز آغاز و تا پایان جنگ از این سلاح دور نشدند تا جایی که پس از چندی در زمره بهترین کاربران این سلاح به حساب آمدند، سردار شهید محمدعلی اللهدادی از اواسط سال 1361 به عضویت سپاه در آمد و قبل از عملیات خیبر به گردان ادوات لشکر 41 ثارالله ملحق شد.
عدم موافقت در عملیات، تنبیه رزمندگان بازیگوش شهید اللهدادی از خاطرات دفاع مقدس خود چند ماه قبل از شهادتش میگوید: در اوایل جنگ فرماندهی داشتم به نام سردار شهید پایدار، هنگامی که میگفت هیچ کس حق ندارد سرش را از خاکریز بالا بگیرد، هیچ کس بالا نمیگرفت، چون فرمان فرمانده را برای خودمان به مانند تکلیف شرعی میپنداشتیم، اطاعتپذیری در حد بسیار بالایی انجام میگرفت و ما در جبهه اگر میخواستیم رزمنده بازیگوشی را تنبیه کنیم، او را در عملیات شرکت نمیدادیم و همین کافی بود تا ساعتها گریه کند، سختترین تنبیه در دوران دفاع مقدس عبارت بود از وارد نکردن نیرو در موج اول نبرد.
وی افزود: این شرایط در آن سوی خط و در بین نیروهای بعثی متفاوت بود و صدام برای هر عملیات موفقی از نیروهایش تقدیر مادی میکرد، برای مثال او همیشه به نیروها و فرماندهانی که کار خوب انجام میدادند یک شمشیر و یا کلتی به نام طارق هدیه میداد و اگر هم عقبنشینی میکردند، شروع به اعدام مقصران میکرد اما امام راحل هیچگاه احدی را حتی توبیخ شفاهی هم نکرد و اگر گاه بر حسب نیاز و یا اجبار مجبور به عقبنشینی میشدیم از ما دلجویی و امید را در دلمان زنده میکرد.
ولایتپذیری رزمندگان از دل بر میآمد اللهدادی بیان داشت: همین امر تفاوت بین رزمندگان در این سوی خط و بعثیها را در آن سو نشان میداد و به واقع ایجاد فرهنگ ولایتپذیری هنری است که در ذات انسان و به ویژه رزمندگان اسلام وجود داشت و بیشتر از دل بر میآمد.
وی خاطرنشان کرد: این هنر امام راحل و مقام معظم رهبری است که همه ما را در کنار هم قرار داده ما به هنگام دفاع مقدس زیارت عاشورا، دعا کمیل و ندبه میخواندیم و گریه میکردیم و از سویی در شب عملیات مقتدرانه بر دشمن هجوم برده و او را نابود میساختیم.
پایهریزی تیپ ادوات لشکر ثارالله شهید اللهدادی عنوان کرد: به جرأت میتوانم بگویم از ابتدا تا انتهای جنگ هیچ تودیع و معارفهای در لشکر 41 ثارالله انجام نگرفت، هنگامی که نیمه شعبان در قرارگاه اهواز از سردار شهید زندینیا به عنوان پاسدار نمونه تقدیر به عمل آمد، او بیمار شد و دیگر نمیتوانست راه برود و آن روز من زیر بغلش را گرفتم تا بلند شود از تقدیر زبانی آن چنان ناراحت شد که در میان جمع گفت «ای کاش زنده نبودم».
وی تاکید کرد: این چنین روحیاتی سبب شده بود تا در جبهه با تمام وجود برای پیروزی استفاده کنیم، کسی به ما برای ورود به تیپ تخصصی ادواتی رعد، آموزش نداد ما خودمان این تیپ را از دل جنگ پایهریزی کردیم و سپس هر کجا گرهای در کار بود با تلاش و پشتکار و کسب علم به صورت خودجوش آن را برطرف میکردیم.
نقش تاثیرگذار در عملیات والفجر 8 شهید مقاومت بیان داشت: برای مثال یکی از اتفاقاتی که در عملیات والفجر هشت برای تیپ ادوات لشکر ثارالله پیش آمد، عبارت بود از اینکه گلولههای محدودی که برای ثبت تیر ارسال میکردیم، درست به هدف نمیخورد و مشکل را هم نمیتوانستیم پیدا کنیم، یک روز در سنگر نشسته و مشغول نگاه کردن بر روی نقشه بودم، بیسیم هم روشن بود، صدای دیدهبان و آتشبار را میشنیدم که دارند به هم گرا میدهند به فکرم رسید من هم موقعیتهایی را که آنها به هم میگویند بر روی نقشه مرور کنم.
وی گفت: جای دیدهبان را میدانستم و دیدم موقعیتی از سوی وی اعلام شد که با نقشه همخوانی نداشت، بیسیم را برداشتم و گفتم فلانی جایت را عوض کردی، گفت نه و موقعیتها را بر مبنای نقشه میگویم و همین جا مطمئن شدم که اشتباه از نقشه است از بقیه فرماندهان و سردار شهید مهدی زندینیا هم کمک خواستم و نقشه را چندین بار مورد بررسی قرار دادیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که نقشه یک کیلومتر اختلاف دارد، یعنی اگر ما همه کارهای شناسایی و گراگیری و ثبت موقعیتهای دشمن را هم درست انجام میدادیم با توجه به مختصات نقشه، باز این گلوله یک کیلومتر آنطرفتر بر زمین میخورد.
اللهدادی تصریح کرد: حالا باید برای اطمینان برویم و عکسهای هوایی منطقه را مورد بررسی دوباره قرار دهیم، چون مقیاس نقشهها بر مبنای عکسهای هوایی مشخص میشد با دیدن عکسها که قبل از انقلاب توسط خارجیها گرفته شده بود، مطمئن شدیم بدون دقت بوده و سایه نخلها و ساختمانها در آنها به خوبی تفسیر نشدهاند.
افتخارآفرینی در عملیات والفجر 8 وی خاطرنشان کرد: همان روز با فرماندهی قرارگاه عملیاتی هماهنگ کردیم و یک فروند پهباد را به بالای منطقه فرستادیم تا دوباره عکس هوایی آن منطقه را با دقت بیشتری تهیه کنیم، پس از بررسی عکسهای جدید، اشکال مشخص شد و ما موفق شدیم منطقه را از نو تفسیر کرده و نقشه جدیدی طراحی کنیم.
این شهید بزرگوار عنوان کرد: سپس در عمل با استفاده از قطبنما و موتورسیکلت، هر بلوک نقشه را از لب رودخانه بهمنشیر تا اروند رود مورد تطبیق قرار داده و اطمینان کسب کردیم که همه چیز درست شده و دیگر دشمن نمیتواند حتی یک متر از تیررسمان خارج شود و بدینوسیله ما پیروز عملیات والفجر هشت شدیم و هنوز هم به آن افتخار میکنیم.
انتهای پیام/