به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، پس از فروپاشی شوروی سابق و از میان رفتن جنگ سرد و گرم بین دو قطب شرق و غرب، دوسوی کفه ترازوی قدرت به سمت غرب متمایل شد و این مسئله پیرو پیشرفت علمی و اقتصادی غرب از قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی توام با انقلاب صنعتی در انگلستان و اروپا بود که با استفاده از عوامل فرهنگی، اقتصادی و علمی و به نوعی آپارتاید همه جانبه، دیگر ملل و ممالک جهان را به زیر سلطه خود کشیدند و از همان ابتدا درصدد بودند تا اجازه دسترسی دیگر ملتها به این علوم و پیشرفتها را ندهند و اینگونه بود که جنگهای بزرگ جهانی اول و دوم به راه افتاد تا داعیه داران قدرت به یکدیگر ثابت کنند که جهان باید چگونه بین آنها تقسیم شود.
اما نکته مهم آن است که جهان اولیها و یا همان ممالک توسعه یافته و به ظاهر متمدن، همواره با کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته در چند بعد نگاه و برخورد کردهاند، یا با آنها به طور مستقیم وارد مبارزه و جنگ شدند، یا آنها را تحت فشار و تحریم و مضیقه قرار دادن و از پای درشان آوردند یا آنکه مسئولیت و رهبران آن کشورها را وابسته و خودفروخته کرده و یا فرهنگ مصرفی و طفیلیگری را در ملت میزبان شیوع داده و آنها را از تولید و خوداتکایی بازداشته و همواره در تمام موارد هدف غرب و جهان قدرتمند جلوگیری از دستیابی دیگر کشورها به علوم جدید و پیشرفتهای دانش بنیان است.
... و امروز در ماجرای مذاکرات هستهای که از ۱۱ سال پیش شروع شده، جهان غرب با اطلاع از ناتوانی خود در برابر مغزهای جوان ایران بعد از استفاده از عوامل ترور، انتحار، تحریم و جنگ رو در رو به خوبی دانسته است که ایران کشوری است مقاوم، هشیار و دانش بنیان و بسیار غنی و باید رهبری عظم و قوای مسئولین صدیق و نیروهای نظامی و انتظامی را به این غنا افزود.
غرب میداند که روشهای مخملی و رنگی در ایران پاسخگو نیست، جنگ سخت را هم از پیش آزموده و کار به جایی نبرده، ولی هدفی که غرب با تمام هزینههای خودش آن را طی چند سال اخیر به خصوص بعد از انقلاب انجام داده، ایجاد تاخیر در رشد و توسعه ایران اسلامی است، تا جایی که یک سال تاخیر هم برای آنها مهم و حیاتی جلوه میکند و در خلال این مسائل منافع خود را در خلیج همیشه فارس و خاورمیانه یا همان آسیای غربی حفظ کرده و موازنه قدرت را به خیال باطل خود به سمت رژیم صهیونیستی این غده سرطانی و این کاردستی شیطانی جهان غرب علیه صلح و انسانیت در میان تمام بشریت متمایل مینماید.
لذا با تمام این مسائل و تلاشهای باطل،
ایران با اعلام ظرفیتهای خود در زمینه هستهای و بومی کردن آن و تعداد سانتریفیوژهایش، جهان غرب را که در دشمنی با ایران و اسلام پیشرو هستند به چالش آب سرد فراخواند و در واقع آنها را به شوکی واداشت تا بدانند حتی تحریمهای طاقت فرسا نیز مرگ بر آمریکا را از اذهان و زبان ایران و ایرانی ساقط نخواهد کرد. آمریکا و هم پیمانان وی امیدوارند حتی برای یک سال هم که شده از دسترسی کامل ایران به فناوری صلح آمیز هستهای جلوگیری کرده، در حالی که خود به این توان آگاه است و میداند که امروزه نفت و طلا حرف اول را در قدرتمند شدن ملت و مملکت نمیزنند و این علم و دانش ورزی است که عنوان قدرت و ثروت پایدار شناخته میشود، لذا سعی دارند به هر طریقی که شده ایران را از رسیدن به این دانش منع کرده و یا لااقل به میزان مناسبی این دستیابی را بیاثر، ضعیف و کند کنند.
از طرفی دموکراتهای آمریکا تمام امید خود را برای موفقیت در انتخابات آینده ریاست جمهوری، منوط به موفقیت در شکست ایران و یا حداقل سرگردانی و ضعیف کردن دستیابی ایران به فناوری صلح آمیز هستهای کردهاند و با خود میاندیشند تا توافق بد یا خوب نهایی را هرچه بیشتر به روز انتخابات نزدیک کنند، از این رو تمدید توافق ژنو را تا روز ۱۰ تیر ادامه دادهاند تا بتوانند با هجمه تبلیغاتی خود را پیروز این مذاکرات اعلام کرده و کارنامه دهان پرکنی را تحویل آیپک و امثالهم بدهند و در قبال این خوش خدمتی رذیلانه شاید بتوانند افکار ناراضی آمریکا را که طی سالهای اخیر به خاطر هزینه اموال مالیات دهندگان آمریکایی که در عراق و افغانستان و حتی در مسئله دارفور و... متحمل شدهاند به سمت خود برگردانده و حداقل برای ۴ سال دیگر بر مسند قدرت تکیه زنند و در راستای این پیروزی از هیچ کاری روی گردان نیستند، اعم از تحریم و ترور!
نکته غیرقابل اغماض دیگر این است که تمام طرفهای مذاکرات هستهای (ایران و ۱+۵) قدرتهای هستهای هستند(دارای تسلیحات کلاهک هستهای) از آنجا که با تبلیغات آمریکایی به جهانیان اعلام کردند که ایران در پی ساخت بمب هستهای است، با توافق با ایران این مسئله را میپذیرند که ایران وارد تیم ۶ نفرهشان بشود و به عنوان یک قدرت هستهای اعلام حضور کند، لذا از آنجایی که پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی آمریکا درپی یافتن جایگزینی برای دشمن سنتی خود، اسلام را دشمن خود به عنوان یک ایدئولوژی و نه یک کشور قرار داده است و قصد آن را دارد که با شکست ایران در مذاکرات و یا یک توافق به جهانیان ثابت کند که دشمن خود و جهان را به خوبی انتخاب کرده است.
اما در مذاکرات اخیر همگان دانستند که عناد و لجبازی و عدم تمایل به سازش از سمت ۱+۵ بوده نه ایران و نتیجه نهایی نیز پز سیاسی ناشی از موفقیت یا عدم موفقیت در انتهای مذاکرات با ایران است، چرا که ایران این قابلیت را داشته که با ۶ قدرت جهان به مذاکره بنشیند و به مدت چندین سال با آنها بر سر مسائل خود دیپلماسی کرده و این قدرت مذاکره خود را به رخ جهانیان بکشد که بازهم طرف مقابل با عنایت به درک این مسئله تمام تلاش خود را بکار گرفته که ایران را کشوری غیر دموکراتیک و دور از دیپلماتیک معرفی کند که به نظر میرسد در تفهیم این عقیده بر اذهان عمومی با تمام قدرت رسانهای که در اختیار داشته است، موفق نبوده و این مسئله نیز عقیم مانده است.
گزارش از: فاطمه نوروزی انتهای پیام/