به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،آیا تصور میکنید، صدای خاص که گروهی محدود از
خوانندگان از آن برخوردارند، یک موهبت الهی است که تنها به جمعیتی بسیار
محدود داده شده است؟ اگر چنین تصوری داشتهاید، تاکنون در این زمینه ره به
خطا بردهاید و بعید نیست دیر یا زود بتوانید با انجام تمرینهای مشخص به
صدایی در حد یک خواننده مطرح پاپ مجهز شوید!
آیا
میخواهید صدای یک ستاره جهانی پاپ را داشته باشید؟ فقط تمرین کنید! شاید
چنین توصیهای عجیب به نظر آید و همچنان تصور اینکه ژنتیک نقش اساسی را در
دستیابی به یک موقعیت استثنایی در دنیای موسیقی ایفا میکند، پررنگ باشد
اما حقیقت امر آن است که مطابق با پژوهشهایی که انجام شده و در عمل مورد
آزمایش قرار گرفته، تمرینهای علمی، میتواند از شخصی که فاقد توانمندی و
استعداد در خوانندگی است، یک خواننده پاپ بسازد.
بر اساس تحقیقات منتشر شده در دیلی میل و
مدیکال دیلی،
یک خواننده برجسته شدن نیاز به برخورداری از استعداد طبیعی، یک عمر از
خودگذشتگی و آموزش درجه یک دارد و ترکیبی از هر سه اینها میتواند یک
خواننده شهیر نظیر بوچلی رو شکل دهد اما میتوان با ظرفیت طبیعی صدا نیز به
یک ستاره پاپ مشهور و پرطرفدار تبدیل شد و میلیونها مخاطب داشت.
صدای
خوب میتواند آموزش داده شود و همانگونه که برای دستیابی به یک بدن ورزیده
در باشگاههای ورزشی آموزش داده میشود، میتوان حنجره و سیستم صوتی هر
انسانی را نیز آموزش داد و به سطحی رساند که بتواند بخواند و دیگران از
شنیدن صدایش لذت ببرند؛ اتفاقی که پیش از این قابل باور نبود.
جاستین
استونی مربی آواز در نیویورک میگوید: «برخی با صدای بهتری به دنیا
میآیند و یادگیری سریعتری نیز دارند اما در نهایت هرکسی میتواند یاد
بگیرند و با تمریناتی به اندازه کافی، به یک صدای خوب دست یابد. شواهدی
وجود دارد که به ما می گوید که اگر شما واقعا روش خوبی به کار بگیرید، به
خوبی می تواند آواز بخوانید، مگر آنکه محدودیت شدید در ساختار صوتیتان
باشد.»
مطابق
با یک مطالعه که دانشگاه مونترال در سال 2012 انجام داده، 20 درصد از مردم
کنترل خوبی بر تارهای صوتیشان ندارد، 35 درصد ار مردم برای خارج کردن
صدایشان تقلا میکردند و 5 درصد به طور کامل فاقد توانمندی لازم برای
دستیابی به یک صدای قابل قبول برای خواندن هستند و در این میان برخی عوامل
فیزیکی نظیر ابعاد جمجمه با حنجره و تارهای صوتی نسبتی دارند که در تولید
صدای بهتر تاثیرگذارند.
برای مقایسه تاثیر جمجمه و فیزیک بدن،
پژوهشگران، بدن را با یک گیتار مقایسه کردهاند. اگر ده گیتار داشته باشید و
سیمهای همه این گیتارها را از یک جنس و از یک ریشه بیاندازید، صدای با
اندکی تفاوت را خواهید شنید و بسیار بعید است که دو گیتار صدایی کاملاً
یکسان داشته باشند. این تفاوت اندکِ صدای گیتارها به دلیل کیفیت و ضخامت و
ابعاد بدنه گیتار (ولو چند میلیمتر بزرگ یا کوچکتر بودن)، پوشش رنگ روی
بدنه و ... است و در انسانها نیز دقیقاً شکل حنجره، میزان توانمندی عضلات
حنجره و... نقش مشابهی دارند؛ مواردی که در DNA اشخاص نهفته است.
در
مطالعهای که توسط مجله ژنتیک پزشکی انجام شده، نیمی از استعداد موسیقی
ممکن است از طریق طبیعت آمده باشد و در عین حال عوامل متعدد دیگری نیز در
پرورش صدای اشخاص موثر است و به عنوان نمونه، نواختن سازهایی نظیر پیانو و
ویولون از کودکی یا جوانی می تواند به یک فرد در یادگیری بهتر آواز خواندن
کمک شایانی کند و در عین حال یک مسئله مهم، این نیمه نهفته که باید از طرق
مختلف از جمله پرورش صدا و فراگیری موسیقی از کودکی فعالش کرد، را نهفته
باقی میگذارد و آن هم عوامل روانی است.
اگرچه ساختار فیزیکی و
ژنتیکی تاثیر عمیقی در توانمندی برای رسیدن به یک موقعیت ویژه در موسیقی را
ایفا میکند اما حقیقت امر آن است که در قالب اوقات، مرز روانی و عدم وجود
باور درونی مبنی بر توانمندی خوانندگی، باعث میشود هر فردی نتواند به
حداقل ظرفیتهای دارای ساختار صوتی طبیعی اش دست یابد و بنابراین پیش از
آنکه در پی تبدیل شدن به یک خواننده باشید، باید از نظر روانی، به چنین
باوری رسیده باشد و در عین حال در نظر داشته باشید، آموزش پرورش صدا هنوز
در ایران وجود ندارد و بنابراین اسیر کلاهبرداریها نشوید.