به گزارش
خبرنگار سینما باشگاه خبرنگاران؛ محسن جسور متولد 17 بهمن 1363 تهران است. از سال 73 در کانون فرهنگی تربیتی "حر" شروع به فعالیت تئاتر کرد و به گفته خودش توانست با اساتید خوبی در این زمینه کار کند و از آنها بسیار یاد بگیرد.
جسور فارغالتحصیل کارشناسی گرافیک از دانشگاه سوره است. وی دانشجوی انصرافی ارشد پژوهش و هنر دانشگاه پیام نور بوده که امسال در مقطع کارشناسی ارشد تهیه کنندگی دانشگاه صدا و سیما قبول شد که متاسفانه در گزینش رد شد. جسور میگوید به دلیل رشتهاش، علاقه بسیاری به عکاسی مستند اجتماعی دارد و ورودش به سینما با عکاسی آغاز شد.
محسن جسور در بیست و هشتمین جشنواره بین المللی فیلم کودک و نوجوان توانست پروانه زرین بهترین فیلمنامه بلند سینمایی را برای فیلم "آوا" دریافت کند.
به همین بهانه پای گپ و گفتی با او نشستیم که بخشی از آن را در مصاحبه زیر می خوانید.
آقای جسور کمی از فعالیتهای خود بگویید و اینکه در چه زمانی وارد فعالیت نویسندگی و تئاتر شدید؟ متولد 17 بهمن 63 از تهران هستم. در سال 73 در کانون فرهنگی تربیتی "حر" شروع به فعالیت کردم و استادان خوبی هم داشتم. از دانشگاه سوره در رشته گرافیک در مقطع کارشناسی فارغالتحصیل شدم و دانشجوی انصرافی ارشد رشته پژوهش و هنر دانشگاه پیام نور هستم.
با عکاسی وارد سینما شدم و به این دلیل که شاید سینما نمیپذیرفت که جوانی در جایگاه فیلمنامهنویس و در سن 19 سالگی وارد این عرصه شود؛ تا سال 90 و قبل از آن به نگارش فیلمنامههای کوتاه مشغول بودم و باید تشکر کنم از"روحالله حجازی" و"مجید اسماعیلی" که برای فیلمشان به من اعتماد کردند و من نیز توانستم با نگارش فیلمنامه "خشت بهشت" کاندیدای بهترین فیلمنامه شوم.
داستان "آوا" ساخته ذهن نویسنده بود و یا اینکه از زندگی واقعی افراد وام گرفته شده بود؟ "آوا" داستان کاملا تخیلی بوده که ساخته و پرداخته ذهن خودم بود ولی آن را از واقعیت وام گرفتم. در واقع سال 90 و به سفارش شبکه یک سیما، فیلمنامهای را برای قشر ناشنوایان به نگارش درآوردم. به دلایل خاصی شرایط همکاری با شبکه یک سیما فراهم شد. تا اینکه این طرح را به دفتر"جواد نوروز بیگی" بردم و بسیار مورد پسند وی واقع شد.
چند ماه نگارش آن زمان برد؟ 11 ماه نگارش "آوا" زمان برد و من سه بار این فیلمنامه را بازنویسی کردم ، به این دلیل که مدیوم تلویزیون با سینما خیلی متفاوت است.
چقدراز دوستان و اطراف خود در نگارش فیلمنامه "آوا" وام گرفتید؟ دوران دانشجویی دوستی داشتم که با سمعک میشنید و درصد شنوایی بسیار پایینی داشت؛ از نگاه و دغدغههای ذهنی او وام گرفتم. گاه میدیدیم زمانی که او سر کلاس نشسته بود و با اینکه از سمعک استفاده میکرد از شنوایی بسیار کمی برخوردار بود ولی زمانی که استاد صحبت میکرد او نمیشنید و خودکارش را به میز میکوبید و خیلی اتفاقات دیگر برای ما شنوایان در این راستا میافتاد و گاه ما به او متذکر میشدیم و باید بگویم که خیلی از کارهای او از نظر ما کمیک بود ولی از نظر او یک تراژدی.
به سراغ افراد دیگری هم رفتید؟ دو تا دوست دیگری هم داشتم که یکی از آنها صاحب پدر و مادری ناشنوا بود و آنها با دعوت کردن من به منزلشان، توانستند خاطراتشان را برای من بازگو کنند که از بیشتر یا همه خاطرات استفاده کردم و بهرهمند شدم.
تلاش کردم جای ناشنوایان باشم بزرگترین منبع الهام من خودم بودم و تمام سعی و تلاش خود را به کار گرفتم تا جای ناشنوایان باشم در اینترنت جستجوی بسیاری کردم و از عواطف و حرکات میدانی نیز بهرهمند شدم تا بتوانم بیشتر با آنها ارتباط برقرار کنم.
تا چه اندازه به مطالعه کتاب در خصوص ناشنوایان پرداختید؟ از آثار نویسنده بزرگ "هلن کلر" بسیار بهره بردم و در کنار آن نیز از مثنوی معنوی هم الهام گرفتم همه این اطلاعات دست به دست یکدیگر داد تا چنین موضوع به روزی را ساخته و پرداخته کنم.
از همکاری خود با "سیامک کاشفآذر" کارگردان "آوا" بگوئید؟ کاشف آذر با خواندن نسخه تلویزیونی به این مطلب بسیارعلاقهمند شد و نظراتش را بیان میکرد تا من هم در جریان جهان بینی او قرار گیرم و به هر صورت تلاشم بر این بود که به نقاط مشترکی دست یابیم و با نظرات همدیگر بیشتر آشنا و نزدیک شویم.
سینمای کودک با دو قشر روبه رو میشود کار با کودک و سینمای کودک چگونه است؟ سینمای کودک با روبرو شدن با دو قشر کودک و بزرگسال ویژگیهای منحصر به فردی را از آن خود میکند که این مسئله کار من را سختتر خواهد کرد، یکی توجه به کودک و مسئله دیگر جلب رضایت اولیای آنان است و ما باید همیشه و همزمان بتوانیم در کنار ایجاد جاذبه، یک بحران اخلاقی را نیز مطرح کنیم و مد نظر بگیریم که کار ما برای بزرگسالان هم جذاب باشد.
خط روایی" آوا "و "داوود" متفاوت بود در جایی از فیلم با وجود متفاوت بودن خط روایی کاراکترهای اصلی موضوع یکی شده و مخاطب بیشتر آن را دنبال میکند توضیح شما در این باره چیست؟ در داستان دو قهرمان وجود داشت. "آوا" کاراکتر اصلی داستان است که در مقام خواهر بزرگتر یک خط روایی مخصوص به خود را داشته و "داوود" دیگر شخصیت داستان با خط روایی دیگری در داستان حضور دارد.
در بسیاری از مواقع ما به تجربه جدیدی میرسیدیم و میتوانستیم دغدغهها و بحرانهای "آوا" را از "داوود" بررسی کنیم. در نهایت آنها همرنگ و همجنس یکدیگر بودند و گاه مسائل آنها در هم حل میشد.
بنیاد سینمایی فارابی مثل یک معجزه بود به طور قطع فعالیت در حوزه کودک بسیار سخت بوده است، در این راستا چه کسی وی ا چه ارگانی شما را یاری و هدایت کرد؟ جواد نوروز بیگی در مقام مشاور هنری پروژه، نزدیک به هفت فیلم ساخته است که از این تعداد پنج فیلم اولی بوده، از طرفی این موضوع جای خوشحالی بسیار داشت و از سوی دیگر ناراحت میشدم که چرا همه هنرمندان ما نباید مثل نوروز بیگی در تلاشی برای به ثمر نشستن این گونه آثار باشند.
از سوی دیگر فرشته مهدیزاده تهیه کننده "آوا" خیلی کمک کرد و در این کار هم کمکهای بنیاد سینمایی فارابی مثل یک معجزه بود که نهایت تشکر را از آنها دارم.
چقدر وقت داشتید تا "آوا" را به جشنواره برسانید؟ مهر ماه سال گذشته پیش تولید کار را شروع کردیم و اواخر آبان ماه 92 "آوا" را کلید زدیم و به دلیل فضای روستایی داستان به شهر "تنکابن" نیز سفر کردیم. با فرصت زیادی که داشتیم توانستیم 42روزه کار را تمام کنیم و باید بگویم که "موحد شادرو" ، 13بار"آوا" را تدوین کرد وهمه تیم برای این پروژه زحمت بسیار کشیدند.
شما نگاه به سینمای کودک را چگونه میبینید؟ هیچ گاه به سینمای کودک نگاه جدی نشد، به عنوان مثال جشنواره فیلم کودک اصفهان فرصت خوبی برای برگزاری کارگاهها با حضور جامعه شناسان و روان شناسان بود که این اتفاق نیفتاد؛ این به آن معنا نیست که بگویم آنها زحمت نکشیدند، من به همه فعالان این جشنواره خسته نباشید میگویم. سینمای کودک فضایی پاک را با خود به ارمغان میآورد و میتواند به تزکیه نفس ما کمک کند.
از این فضا میتوانیم بهرهمند شویم و در جهان مدرنیته امروز، روحمان را پاک کنیم. من در دنیای کودکان با هر بهانهای دقیق میشوم و بر خلاف خیلیها که کار کردن در این حوزه را کسرشان دانسته، من به این دنیا علاقه دارم و هر زمان که بتوانم درباره آنان مینویسم وهیچگاه دنیای کودکان را فراموش نمیکنم.
هنوز کودک درونم پر سر و صدا است دوران کودکی شما چگونه گذشت؟ از دوران کودکی خود، همیشه فکر میکردم که چرا به کودکان و نوجوانان به عنوان یک موجود چند بعدی نگاه نمیشود و فقط به این مسئله توجه شده که کودک هر کاری میکند، فقط جنبه شادی دارد. به عقیده من دنیای کودکان فراتر از یک نگاه شاد است. از دوران کودکی و نوجوانی به دنبال این مسئله بودم که کودک درونم هنوز زنده و پر سرو صداترین بخش بدن من است.
اروپاییها روی کودک سرمایهگذاری می کنند آقای جسور چرا سینمای کودک حمایت نمیشود؟ متاسفانه بیشتر مدیران و تعدادی از هنرمندان ما توجه کمتری به کودک و دنیای او دارند و این امر را جدی نمیگیرند؛ ولی در کشورهای اروپایی همهی برنامهریزی و سرمایهگذاری آنان روی پرورش ذهن کودکان و دنیای انیمیشن آنها است. گاه در دستان کودکان ایرانزمین و حتی خواهرزاده و برادرزاده خود بازیهای هالیوودی را میبینیم که ربطی به فرهنگ ما ندارد ولی به شدت فرزندان ما را سرگرم کرده است. سوال من این است که چرا ما نباید تولیداتی این گونه داشته باشیم. متاسفانه تا زمانی که سلامتی خود را از دست ندهیم، قدر سلامتی را نمیدانیم. در حوزهی کودک هم به همین شکل بوده است تا کودکان و دنیای آنان را از دست ندهیم به فکر کاری در این حوزه نمیافتیم و زمانی که کودک بزرگ شد به دنبال راه چارهای میگردیم.
متاسفانه آثار ما در حوزه سینما به صورت آماری و اندک است و من فکر میکنم که مسئله از قهر ادبیات با سینما نشأت میگیرد، به این معنا که یک شکاف عمیقی بین سینما و ادبیات است که کمتر به فیلمسازان حوزه کودک اعتماد میشود و حتی فیلمسازان ما کمتر به سراغ اقتباس رفته و میروند.
گاه دیده شده که اقتباس نمیکنند تا نامی از صاحب آن نیاورند. من خود اثری را از "حمیدرضا شاه آبادی" اقتباس کردم و همه جا نام وی را بردم. به هر حال سینمای کودک نیاز به کار کردن و گذاشتن انرژی و وقت دارد. هنوز هستند هنرمندانی چون جمشید هاشمپور، حسین یاری، حمید آذرنگ، بهنوش طباطبایی و کریم اکبری مبارکه که هنوز کودک درونشان زنده است و با این فضا به خوبی برخورد میکنند. همه این اتفاقات باعث شد که "کاشف آذر" با دقت و ظرافت بسیاری بازیگران کار را انتخاب کند و در این میان توانمندی برقراری ارتباط روحی عمیق بازیگران با کودک را مدنظر قرار دهد. به هر صورت من فکر میکنم همه دلایل فوق سبب شده که به سینمای کودک کماهمیت باشند.
چه احساسی دارید که پروانه زرین بهترین فیلمنامه از آن شما و "آوا" شد؟ مفتخرم که این جایزه را گرفتم، ولی باید این موضوع را بگویم که در واقع ناراحت شدم که جشنواره فیلم کودک و نوجوان در 10 روز تمام شد و دیگر مهم نیست که افرادی که رتبه آوردند و توانستند خلاقیت خوبی را از خود نشان دهند، دیگر کجا هستند و چه کاری میکنند؛ نمیگویم باید این افراد تا جشنواره بعدی مورد توجه همگان باشند ولی بهتر بود که نشستهای تخصصی برگزار میشد و خود من نویسنده نیز با چند فیلمنامهنویسهای دیگری آشنا میشدم. کاش سینمای کودک را مثل خود کودک جدی میگرفتند.
امسال در نشست پرسش و پاسخ دیدم که چقدر هوشمندانه کودکان فیلمها را میدیدند و سوالهایی را در این باره مطرح میکردند. بچهها خیلی فیلمها را درست میبینند و تحلیل میکنند.
لازم به ذکر است؛ فیلم سینمایی "آوا" توانست دیپلم افتخار بهترین عکس جشنواره را توسط "آرش صادقی"، دیپلم افتخار بهترین بازیگر کودک و نوجوان را توسط "آرشام طالبی"، دیپلم افتخار بهترین کارگردانی فیلم بلند سینمایی را به وسیلهی "سیامک کاشف آذر" و پروانه زرین بهترین فیلمنامه بلند سینمایی را توسط "محسن جسور" کسب کرد.