به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، سریال «رهایی» یک مجموعه پلیسی است که
به مناسبت هفته نیروی انتظامی از شبکه دو در حال پخش است. بخش مهمی از زمان
این سریال اکشن را، تعقیب و گریز و هیجان تشکیل میدهد و بخش دیگری از آن
صرف پرداختن به روابط اجتماعی، انسانی و خانوادگی میشود.
کارگردان این سریال، مسعود تکاور است که کار خود را در تلویزیون با بازیگری و گریم آغاز کرد و بعد از آن به کارگردانی و تدوین روی آورد. از کارهای او در زمینه کارگردانی میتوان به سایبان، خطشکن، آخرین آواز ققنوس و قلب اشاره کرد. با تکاور درباره سریال رهایی که یکی از کارهای اکشن و حادثهای تلویزیون به شمار میآید، گفتوگو کردهایم.
رویکردی که نسبت به پلیس در تلویزیون وجود دارد، معمولا این است که پلیس قهرمان باهوشی باشد که بتواند از پس خلافکارها برآید، اما در سریال رهایی خلافکارها آدمهای کمهوشی نیستند. درباره طراحی قهرمان و ضد قهرمان در سریال رهایی توضیح دهید.
در فیلمنامه آثار پلیسی فرمولی تقریبا ثابت وجود دارد، به این شکل که ضد قهرمان باید قدرتی بیشتر از قهرمان داشته باشد تا وقتی قهرمان، او را شکست میدهد، قدرت قهرمان بیشتر به چشم بیاید. وقتی فیلمنامه رهایی را خواندم، متوجه هوشمندی در نگارش قصه شدم که باعث میشد گرهگشایی، رمزگشایی و پیروزی حس قدرتمندانهتری به پلیس بدهد. خلافکارها آدمهایی هستند که از بستر ناکامیها، بیعدالتیها و هزاران گره دیگر در جامعه برخاستهاند. شاید الان در جایگاه خلافکار قرار داشته باشند، اما بیماران جامعه هم محسوب میشوند که باید به آنها رسیدگی شود. پس این نیرو را قدرتمند به تصویر کشیدیم تا وقتی پلیس او را شکست میدهد، برای بیننده جذاب باشد.
پس این نوع طراحی داستان برای این است که پلیس قدرتمند نشان داده شود؛ پلیسی که کمتر خطا میکند و بیشتر اوقات پیشبینیهایش درست از کار درمیآید؟
دو راه برای مقابله با خلاف وجود دارد، تشویق و تنبیه. ارگانی مثل نیروی انتظامی و ارگانهای مشابه، مسئولیتهای بزرگی دارند و باید برای همه آنها پاسخگو باشند، اما در جهت پیشرفت چنین ارگانی، اغلب تشویق جواب میدهد نه تنبیه. تنبیه باید درونسازمانی باشد و تشویق بیرونی و در تعامل با جامعه باشد. تشویق یعنی به وجود آمدن رفاقت و اعتماد بین پلیس و مردم. ارگانهای دولت جمهوری اسلامی، بدون مردم معنایی ندارند. وقتی بتوانیم با تشویق، برجستهکردن تواناییها غرورآفرینی باعث تقویت آنها شویم به هدفمان نزدیک شدهایم، اما اگر بهعنوان یک هنرمند یا نظریهپرداز سیاسی و فرهنگی، کژیها و بدیها را در ارگانی مثل نیروی انتظامی برجسته و پررنگ جلوه دهیم، نتیجه خوبی به دست نمیآوریم. مردم از دیدن ضعف نیروی انتظامی لذت نمیبرند. در چند سالی که نیروی انتظامی فیلم میسازد، نگاه مردم هم به این نهاد تغییر کرده است. در یکی دو سال اخیر معاونت اجتماعی نیروی انتظامی، برخی موانع را از سر راه فیلمسازان برداشته و این مجوز را به آنها داده که کش و قوس و درگیری و اختلافنظر را در میان پلیس هم به وجود بیاوریم. فکر میکنم یکی از اهداف فیلمساز این است که برای مردم جامعه برنامهسازی و برنامههایی به اصطلاح پاک برای آنها تولید کنند. برای در امان ماندن از این همه کارهای سطحی که از شبکههای ماهوارهای پخش میشود، نمیتوانیم دیوار به وجود بیاوریم بلکه باید پنجرههای فرهنگی طراحی و باز کنیم تا بتوانیم مردم را جذب آثار داخلی کنیم. برای تولید یک سریال پلیسی ایرانی هم باید به این پنجرههایی که قرار است مقابل چشم مردم باز کنیم دقت کنیم. باید کارهای جذاب بسازیم که هم پلیس را معرفی کند و هم از لحاظ بصری برای مردم دیدنی باشد.
نگران نبودید بیننده به این نتیجه برسد که این سریال نگاهی جانبدارانه دارد و فقط در جهت حمایت و تشویق نیروی انتظامی است؟
چون این نگرانی را داشتیم، نیروی خلافکار را یک قدم از نیروی پلیس جلوتر گذاشتیم تا او را ناتوان نشان ندهیم و از طرفی با ایجاد گرههای دراماتیک بیننده را پای سریال بنشانیم.
در این سریال فعالیتها، سر و شکل و ابزارها و امکانات جدیدی از پلیس میبینیم که قبلا با این گستردگی معرفی نشده بود. چطور شد که سراغ این بخش نیروی انتظامی رفتید؟
حدود یک سال و نیم پیش، ساخت مستند پلیس ایران به من پیشنهاد شد. آنچه در سریال رهایی میبینید وامدار شناختی است که از امکانات پلیس در زمان ساخت آن مستند به دست آوردم. حدود 4000 دقیقه تصویر از پلیس پیشگیری، پلیس یگان ویژه و بینالملل تهیه کردم. این بهترین فرصت بود که بتوانم تعامل بین دوربین، کارگردانی و پلیس را بررسی کنم؛ اینکه پلیس چگونه در مقابل دوربین به تصویر کشیده شود تا هم مقتدرتر به نظر برسد و هم برای مردم جذابیتهای بصری داشته باشد. نتیجه این اطلاعات را در سریال رهایی به نمایش گذاشتم.
شما از کارگردانانی هستید که به اکشن و حادثهسازی در کارهایتان علاقهمند هستید و از تکنیکهای مختلف دوربین و تدوین برای نمایش این اکشن استفاده میکنید. اکنون که رهایی پخش میشود، گذشته از محتوا، این سریال را از لحاظ تکنیکی در قیاس با سریالهای مشابه در چه سطحی میبینید؟
وقتی این کار تصویب شد، خوشحال شدیم که به عملیاتیترین یگانهای ناجا که یگان ویژه نوپو یا نیروی پاد وحشت است، میپردازیم چون این فضا و موقعیت دستمان را برای ایجاد فضاهای اکشن بازمیگذاشت. ما از تمام امکانات تصویر استفاده کردیم. از کاتهای سریع، اسلوموشن، تعدد دوربین، انفجارهای متعدد و زیبا، بازی تهاجمی بازیگران، حرکات رزمی و تمام ادواتی که پلیس داشت بهره بردیم. با تلاشهای گروه توانستیم این امکانات را در چارچوب درست قرار دهیم تا به نتیجه مطلوب برسیم. برای صحنههایی که دوربین باید حرکت میکرد از امکانات خوب تصویربرداری استفاده کردیم و همه تلاشمان را به کار بستیم تا کاری تمیز و بیایراد به مخاطب ارائه دهیم.
اما با تماشای این سریال میتوان به این نتیجه هم رسید که اکشن و زد و خوردهای کار جلوتر از داستان حرکت میکند یعنی داستان آنقدر هیجان و کشمکش ندارد که تصاویر دارند. از یک جنبه تصاویر به هیجانانگیز شدن داستان کمک میکند و از لحاظ دیگر هیجان کاذبی ایجاد میکند که در داستان وجود ندارد.
به نظرم در یک فیلم اکشن، وقتی یک نفر قرار است از نقطه الف به نقطه ب برود یا باید با ماشین تصادف کند یا ویراژ بدهد یا اتفاقی بیفتد که فضای اکشن به وجود بیاورد، اما در یک فیلم عادی، همه چیز معمولی اتفاق میافتد. درست است که در کارگردانی و حتی نوع دیالوگها، حرکاتی که انجام میدهند و نوع حرف زدن، فضای اکشن را تقویت کردهایم، ولی فیلمنامه هم انرژی لازم را دارد. با این حال با شناختی که از آقای طالبآبادی دارم، میدانم اگر فرصت بیشتری داشت، میتوانست صحنههای حادثهای بهتر و قویتری در داستان طراحی کند، اما با همه کمبود زمانی که داشت توانست داستان جذابی بنویسد که قابلیت این را دارد برای آن اکشنسازی کنیم.
یعنی داستان میتوانست پیچیدگیهای بیشتری داشته باشد؟
دقیقا. چون آقای طالبآبادی متخصص این کار است که داستان را پیچیده کند. البته در بعضی قسمتها هم پیچیدگی آنقدر زیاد بود که ما برای اجرایش واقعا دچار دردسر میشدیم و باید از امکانات زیادی برای گرفتن آنها استفاده میکردیم.
یکی از بخشهایی که در سریال پررنگ است، پشت صحنه زندگی پلیسهاست. مثلا خانوادههایشان را میبینیم و درگیریهای آنها در محیط کار با فرزندشان چرا باید این بخش به سریال اضافه میشد؟ برای این که تماشاگر با شخصیتها ارتباط بیشتری برقرار کند یا داستان شاخ و برگ بیشتری بگیرد؟
این را باید به حساب هوشمندی نویسنده گذاشت. وقتی میخواهیم 500 دقیقه فیلم اکشن به بیننده نشان دهیم، لازم است فضای اکشن منطقی جلوه کند. اینجا از یک سری فضاهای خانوادگی استفاده شده که دو نکته مثبت اساسی دارد؛ اول این که به نفع القای سکانسهای اکشن است. دوم اینکه در فضای خانوادگی این افراد، هویت و ماهیت دلهره و اضطراب و مشکلات خانوادگی وجود دارد. مثلا هر کسی بنا به خاصیت شغلش، برای ازدواج دچار چالش میشود. در اینجا مشکلاتی که ابراهیم برای ازدواج با آن مواجه میشود، کاملا تعریف میکند کسی که در نیروی انتظامی است، جانش را کف دستش گرفته و هر لحظه امکان دارد برنگردد و این یک چالش برای زندگی آنهاست. همینطور وجود این بخشها باعث میشود یک فیلم اکشن صرفا پر از زد و خورد نداشته باشیم، روابط اجتماعی، مواد مخدر، اعتماد کردن و عدم اعتماد، روابط پدر و پسر، مادر و فرزند همه موضوعاتی هستند که مطرح میشوند و از جذابیت زیادی برخوردارند. حالا لازم نیست حتما بدانیم این خانواده مربوط به کدام سرگرد است. میتوانیم به صورت مستقل به آن زن و مشکلات خانوادگیاش نگاه کنیم. شبیه این مشکلات میتواند برای زن دیگری در خانواده دیگر پیش بیاید. این باعث میشود سریال، مخاطب خانم را از دست ندهد. برای تقویت بخش خانوادگی سریال خانم حجار را برای این نقش انتخاب کردیم که بازیگر توانمندی است و میتواند با نوع بازیاش مخاطب را جذب سریال کند.
قسمت خانوادگی به صورت موازی با قسمت پلیسی پیش میرود. گرچه حتما بین این دو بخش مشترکاتی وجود دارد، اما نگران نبودید تفاوتهای این دو بخش بیارتباط، باعث شود داستان به صورت دو پاره در بیاید؟
نگرانی که وجود داشت، اما ما میخواستیم یک کار جدید انجام دهیم و تجربه جدیدی داشته باشیم. با حجم زیاد برنامههای ماهوارهای که مردم کشور ما را هدف قرار دادهاند تلویزیون بهتر است برای تولید سریالهای جدید و متفاوت بیشتر سرمایهگذاری کند. در این سریال ما به نویسنده اعتماد کردیم و داستانهای حاشیهای که به بدنه سریال وارد کردیم با این هدف بود که قصه محوری را تقویت کنیم. هدف از گنجاندن بعضی از این داستانها، ایجاد جذابیت بود. وقتی داستانی خارج از نیروی انتظامی و در لوکیشن بیمارستان اتفاق میافتد، میتوانیم این مفهوم را از آن برداشت کنیم که به مکان جمع شدن بیماریهای یک جامعه رفتهایم، ضمن اینکه تا بیننده میخواهد از دیدن اکشن سیراب شود، تشنه دیدن بخش خانوادگی میشود. البته باید به این نکته هم توجه کرد که راضی نگه داشتن مخاطب تلویزیون با تنوع سلیقهای که در جامعه وجود دارد کار سختی است.