به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، سید مهرداد ضیایی از آن دست بازیگران با جنس بازی خاص خودش است. نوع و ساختار بازی او با خیلی ها فرق دارد. او مدل خاص خودش دیالوگ می گوید، لحن مخصوص خودش را دارد. نگاه او مخصوص سید مهرداد ضیایی است، حتی فیزیک و استایل او در حرکت هم با همه فرق دارد. بازی او را در آثاری چون «بی گناهان»، «یک مشت پر عقاب»، «راه بی پایان»، «آشپزباشی» و... به خاطر بیاورید، او حتی در بازیگری ریتم مخصوص به خودش را دارد. آن ریتم را حتی در این گپ و گفت صمیمانه و جنس جواب های ضیایی به سوالات «بانی فیلم» می توانید حس کنید.
بازیگر سریال های «یلدا»، «مادرانه»، «تاوان» که سینما را با ابراهیم حاتمی کیا (به رنگ ارغوان ـ به نام پدر)، مازیار میری (کتاب قانون)، کمال تبریزی (مارمولک) و... تجربه کرده است این روزها سریال «معراجی ها» را به کارگردانی مسعود ده نمکی روی آنتن دارد. از ضیایی شنیده ایم راجع به دکتر مهدوی و شخصیت میانه رو اش که جانب عقل و اعتدال را در قصه «معراجی ها» نگاه می دارد و...
او در خصوص وجوه مثبتی که منجر می شود این دست کاراکترها به یک شخصیت تک بعدی تبدیل شوند نیز گفته و حتی از اینکه از کار کردن با ده نمکی پشیمان نیست هم حرف زده و معتقد است ده نمکی بهتر از آن چیزی است که فکر می کردم یا شنیده بودم. او را کارگردانی بسیار منعطف دیدم و... از او در این گفت و گو متفاوت تر از همیشه در خصوص «معراجی ها» و این روزهایش بشنوید...
اگر اجازه بدهید از فعالیت های این روزهایتان شروع كنیم. در بحث نگارش و قلم زدن آثاری را در دست داشتید، به كجا رسیدید؟- سرعت پیشرفت کار در نوشتن به عوامل مختلفی پیوستگی دارد؛ از عوامل شخصی و روحی روانی گرفته تا عوامل اجتماعی . در این روزهایی که مشترکا می گذرانیم همه این عوامل سرعت را بیش وکم نمی کنند .کند یا کندتر میکنند .در هر کدام از حوزه های نوشتن اینگونه است ،حتی در حوزه های سفارشی . در تابستان فیلمنامه سینمایی که به گمانم شوخی آمد ، باز نویسی کردم . نود درصد کار را مجدد نوشتم وکار، کاری دیگر شد و اظهار لطف مشکوک. پس از نوشتن ، پاسخ تهیه کننده این بود :ما انتظار اینهمه زحمت و انرژی و دقت را نداشتیم. و آنگاه که از نوابغ ثابت بازیگری درفیلم - که قرار بود فیلمی معنا گرا به قول امروز و نه تبلیغاتی باشد دعوت شدند- کار در تهران و مشهد آغاز و تمام شد بی آنکه حتی خبر داشته باشم با فیلمنامه چه کردند. و من هنوز فکر می کنم تهیه کنند گان محترم حتی یک جلسه روخوانی برای خوانش صدو بیست دقیقه فیلمنامه ای که نقطه ضعفش را دیالوگ های سختی میدانستند که کار این همه بازیگر را سخت می کند ، نگذاشتند. شاید لازم ندانستند.
بگذریم ، وقتی با همین اساتید نوشتن کاری تاریخی مذهبی را شروع کردم که بارها این کار را کرده ام تا استادی دیگر به آرزویش برسد . فرمودند زیاد تکنیکی است و ساده نیست و اظهار نظرها و رفتارها و عبرتهای دیگر و بافت های شاخی روی سر . قسمت نخست را دوباره نوشتم .از یاد برده بودم آدمها چه راحت به جای کار کردن با هم ،بهم توهین می کنند و تا الان در انتظارپاسخ یک تلفن هستم و یک حرکت که حداقلی از مبادی آداب حرفه ای کار داشته باشد و سفسطه و دروغگویی نداشته باشد .
بگذریم .....قاعدتا چند نمایشنامه برای رادیو بنویسم که اقتباس های آزادی از متون کمتر شناخته شده کلاسیک هستند .احتمالا باز نوشت یا دراماتورژی نمایشنامه ای را برای صحنه خواهم داشت .کار پژوهشی که روی تاریخ اجتماعی معاصر داشتم همچنان دارم . گمان می کنم امسال چهاردهمین سال باشد که ناشر عزیزی که یکی از ناشرین شیرین رفتار و کردار نشر زنان است، هنوز مجموعه کوچکی از ترجمه های هایکوی مرا چاپ نکرده. کشوها و دراورها از کاغذهای سیاه پرشده . صاحبخانه و خانه و زندگی روزمره شیرین و حتی گس ، به پول نیاز دارند که نزد کسانی است که برای آنها باید مطربی کنم .در حالیکه دانش آنها از درام تنها و تنها بستگی به اندازه جایگاه خانواده آنها در هرم قدرت و ثروت درایران امروز دارد.
با این حال و احوال هنوز مثل گذشته بازیگری در اولویت شما نیست و ترجیح می دهید بیشتر بنویسید تا...؟- بله . طبعا .هنوز و همیشه . واقعا جالب است ! در سالهایی که بازی شغل دوم و یا حاشیه زندگی من بود می پرسیدند شما بازیگری هم می کنید ؟ چندی پیش یکی از همکاران روزنامه نگار فرمودند :{سید مهرداد ضیایی که بنا به گفته خودشان در دنیای نوشتن ....}چیزی شبیه به اصطلاح اخبار تلویزیون محترم و یا ازدور دستی بر آتش دارد. به یاد یکی از دوستان فرهنگستان و دانشنامه جهان اسلام افتادم که باید مقاله ای به سفارش او را می نوشتم. به دلیل بازی در تیاتری در نوشتن مقاله تاخیر کرده بودم .آن استاد و مدیر محترم که خدا حفظش کند سرانجام فهمید که دلیل تاخیر ، بازی در یک تیاتر است (سمفونی مردگان )رو به آسمان کرد وگفت خدا آخر وعاقبتت را به خیر کند .....حالا فکر میکنم گویا به خدا چیزی نگفته بود و یا کسی جز خداوند متعال هم نیوشنده شکایتش بود .
در صحبت های قبلی مان صحبت از این بود كه قرار است برای داود میرباقری بنویسید كه گویا بخش هایی از كار هم انجام شده بود سرانجام آن كار به كجا رسید؟- به هیچ جا. داوود میر باقری برای پژوهش و همکاری در بازنویسی کار تاریخی خود دعوتم نکرد .کاری که برای عید آن سالها بود از سوی تلویزیون شاعرانه و نامناسب قلمداد شد! برای نوشتن های دیگر خبرم نکردند و در پیش تولید شاهگوش که چند تن از اعضای تهیه وتولید فرمودند - ولابد به شوخی - که آقای میر باقری فرمودند بدون سید مهرداد من اصلا این کار را شروع نمی کنم . بعد از تولید یک قفسه کتابخانه شاهگوش نتیجه می گیریم احتمالن شوخی با من ثواب دارد و یا آقای میر باقری هنوز این پروژه را شروع نکرده اند و این پروژه ایست که فقط در ذهن بازار یاب لوکیشنها و...بوده است و یا اینکه به طورکلی دوستان عزیز بیش از اندازه به من لطف دارند که این آخری به ثواب و صواب نزدیکتر است .در مورد پژوهش و نوشتار هم گمان می کنم آن میز کار نیمه بزرگ برای نوشتن و ... که من شاهدش بوده ام جای صندلی اضافه ای نداشت و از قبل رزرو شده بود.
همكاری تان با مسعود ده نمكی چطور اتفاق افتاد؟ چه فاكتورهایی این همكاری را رقم زد؟- مسعود ده نمکی بهتر از چیزی بود که فکر می کردم نه از نظر هنری اتفاقا اخلاق انسانی و مبادی آداب را عرض می کنم .بیش از سه سال است هنرمندانی که گمان می کردم از دوستان ، همدلان هم صحبتان ، همگروهان خونی و...غیره باشند، برای بازی در هیچ کار سینمایی دعوتم نکرده اند .در آن زمان تنها کاری که از قبل آن چند ماه دیگر بتوانم آبرومندانه زندگی کنم توسط مسعود ده نمکی پیشنهاد شد و همین ... .
استاد مهدوی چه ویژگی هایی داشت كه شما را به ایفای این نقش ترغیب كرد؟- عقلانیت و اعتدال و از طرفی سختی نقش ،بی سلاح بودن و بی وسیلگی آن که نمی گذاشت با چیزی تزیینش کنم .لخت و عریان .
یك جورهایی فرد عاقل قصه در میان اعضای اصلی قصه، مهدوی است. اگرچه نقاط اشتباهی در رفتار او نیز مشهود است. او را به لحاظ ایدئولوژی چگونه یافتید كه به این سبك و سیاق از اجرا رسیدید؟- از ایده ئولوژِی بگذریم .سعی کردم زهر ایدئولوژی را ازآن بگیرم ......تصور کن در دوره جنگ سرد - مثلا در یک دانشکده تیاتری حتی دانشگاه تهران خودمان که نوابغ در تالار مولوی اش به یونسکو فحش و بد و بیراه می دادند که مامور امپریالیزم در امور نمایشی دانشگاه تهران بی نواست - در مورد کمرنگ کردن ایدئولوژی در یک نقش حرف میزدی .عجب داستانی می شد .ایکاش این را نمایشنامه کنم .
شما اصولاً بازیگر نقش های خاص هستید و دركل بازیگری با جنس خاص از بازی هستید، از فیلتر و رنگ و لعابی كه روی نقش ها در قصه می كشید حرف بزنید؟- بله .همین طور است .نمیدانم چرا، ولی در مثلاچند ده تیاتر و حدود چند صد صد تیاتر رادیویی و چند ده تیاتر تلویزیونی این را کاملا حس کردم . در سینما و تلویزیون هم دیگران این را حس کردند .....آخه من چطور آمیخته ای از تجربه و غریزه در یک آفرینش هنری طی بیست وچند سال را در چند خط توضیح بدهم ؟ این واقعا آمیخته ای از تجربه و غریزه من در بازیگری است که شاید نتوان توضیح داد.
دكتر مهدوی از آن دست كاراكترهاست كه می تواند در نگاه اول دافعه ایجاد كند، اما نوع بازی شما در این نگرش كمی تعدیل ایجاد كرده است در این باره صحبت كنید؟یك نوع آرامش بیرونی البته همراه با تمپوی درونی در بازی شما محسوس است. این ویژگی خاص چه كمكی در انعكاس كاراكتر می كند؟- انعکاس آرامش در تمپوی دکتر مهدوی به سادگی با ایجاد تضاد ایجاد شد (البته نه کامل )عصبانیت ها ، نقاط ضعف ، اشتباهات ساده و پیچیده و.....او را ادم چند بعدی دراین مورد می کند .حالا کافی است روی آناتومی ارام وعقلانی ومعتدل ، روح . شخصیت مهدوی دوباره مانور بدهید وآن را مثل رنگ دوباره روی رنگ زمینه بزنید . نتیجه به دست می آید .
به نظر شما تلویزیون ما چقدر در پرداختن به آثار در ژانر سیاسی موفق عمل كرده است؟ به نظر شما این فضا و البته تلفیق آن با نگاهی از جنس مقاومت چقدر می تواند موثر واقع شود؟از آن جهت که تلویزیون از هر جهت و لایه، غیر منتخب و کاملا از دسترس بخش خصوصی (بر خلاف نص صریح قانون اساسی ) دور است، هر کاری را تبدیل به کار سیاسی می کند وکار سیاسی هم نمی تواند انجام دهد .این تناقض یکی از تناقض های رسانه بسته است .دست کم زمانی که رشته ارتباطات وجود داشت و روزنامه نگاری استادان وکتابها این را به ذهن متبادر می کردند ./بانی فیلم