هرچند صادق خرازی در پاسخ به این سؤال که برخی معتقدند تشکل ندا مربوط به نسل دوم اصلاحطلبان است و آیا این تحلیل درست است؟ گفته بود که «خیر، ندا هم مربوط به نسل اول و هم مربوط به نسل دوم اصلاحطلبان است؛ مگر میشود نسل دوم از نسل اول مجزا باشد» اما سوت آغاز به کار «ندا» واکنش طیف وسیعی از اصلاحطلبان را برانگیخت.
گوشهکنایههای محمدعلی ابطحی، اظهارات محمد قوچانی، کلام زهردار احمد پورنجاتی و درنهایت استقبال دوپهلوی محمد خاتمی که نه دست رد به سینهشان زد و نه ورودشان را خوشآمد گفت، تنها بخشی از واکنشهای اعتراضی اصلاحطلبان به «ندا» ی تازه اصلاحطلبان بود. واکنشهایی که به نظر میرسد با کنارهگیری برخی از اعضای فعال ندا از این حزب هنوز تأسیس نشده نیز بیارتباط نیست!
قوچانی: ایجاد یک حزب جدید با محوریت جوانان به صلاح نیست!
محمد قوچانی در واکنش به اخبار تأسیس ندا میگوید: «من فکر میکنم جوانان اصلاحطلب باید در احزاب در کنار شخصیتهای باتجربه جناح اصلاحطلب کار کنند و کار حزبی-سیاسی را بیاموزند. بنده نیز به همین خاطر در حزب کارگزاران فعالشدهام تا اصول کار حزبی را بیاموزم. ایجاد یک حزب جدید با محوریت جوانان را به صلاح نمیدانم و معتقدم اینیک پرش و جهش به جلو است همانطور که در ادبیات مصطلح میگویند «غوره نشده میخواهد مویز شود»، لذا این جوانان بهزودی بهاشتباه خود در این زمینه پی خواهند برد.»
ابطحی: ما که بخیل نیستیم؛ «ندا» مبارک آقا صادق باشد!
محمدعلی ابطحی نیز در واکنش به اقدام تازه خرازی میگوید: «آقای صادق خرازی برای نجات و نزدیک کردن اصلاحات با حاکمیت تشکیلاتی درست کرده است بنام ندا. مخفف نسل دوم اصلاحات!! در طول سالهای قبل هم چندین تشکل اصلاحطلبی برای جایگزینی اصلاحات درستشده بود. این هم یک تشکل جدید. فقط نمیدانم چرا آقا صادق خودش را بااینکه هم سن و سال ماهاست نسل دوم نامیده؟ شاید به خاطر اینکه دیر به اصلاحات پیوسته، خودش را نسل دوم معرفی میکند. درهرحال ما که بخیل نیستیم، مبارک باشد. اما اصلاحات یک جریان عمیق تاریخی است که در بدنه جامعه شکلگرفته و اندیشههای آقای خاتمی هم مبنای اصلاحات معاصر بوده و خواهد بود و نجات بخشی هم لازم ندارد. برای همه تشکلها و احزاب اگر بتوانند در حزبی شدن جامعه نقش ایفا کنند آرزوی توفیق داریم.»
پورنجاتی: عدهای که در انتخابات عنایتشان شامل حال قالیباف بود، دچار "ویار اصلاحات پاستوریزه" شدهاند!
واکنش چهرههای سرشناس اصلاحات به همینجا ختم نشد. احمد پورنجاتی که ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس ششم را در کارنامه سیاسی خود میبیند دراینباره معتقد است: «شنیدهام یک فقره "آقا صادق خرازی"؛ بهقصد قربت و لابد برای پیشبرد روند اصلاحطلبی، یک تشکیلات درست کردهاند به نام " ندا": نسل دومیهای اصلاحات! مبارک است.!! البته "ما ملت شریف و شهیدپرور و همیشه حاضر در صحنه"، بخیل نیستیم اما متأسفانه اندکی "دوهزاری" مان کژ و کوژ شده و متوجه نمیشویم که برخی عزیزان -که بنا بر اخبار هدهد فضول- در انتخابات ۹۲ عنایتشان شامل حال سردار قالیباف بود، همچین یهویی دچار "ویار اصلاحات پاستوریزه" شدهاند و انشاالله برای مجلس آینده، "ندا"یشان در خواهد آمد؟! این "نوهٔ نسل سومی "عمه جان" بنده هم قصد دارد تشکیلاتی درست کند به نام: "نسا": نسل سومیهای اصلاحات! در این باره البته در مجال مناسب، بیشتر مزاحم خواهم شد.»
خاتمی: اینطور تلقی نشود که اصلاحطلبی بد بوده است و حالا قراراست اصلاحطلبی خوب ایجاد شود
اما اظهارات متناقض و دو پهلوی سید محمد خاتمی، صادق خرازی را دچار سردرگمی شدیدی نمود. خاتمی از یکسو از تشکلهای جدید حمایت میکند و از سوی دیگر میگوید البته اولویت من فعال شدن تشکلهای موجود بود!
وی در پاسخ به پرسشی درباره تشکیلات ندا (نسل دوم اصلاحطلبان) و مورد تأیید بودن یا نبودن این تشکل میگوید: «اصلاحطلبی از تکثر دفاع میکند. اصلاحطلبی یک حزب و تشکل نیست بلکه جریانی تاریخی است که اصول، رویکردها و محورهایی مشخص دارد؛ به حرمت و حق و کرامت انسان احترام میگذارد، مردمسالاری را مناسبترین سیستمی میداند که در دوره کنونی شناختهشده است چراکه مردمسالاری در برابر دیکتاتوری و خودکامگی است، ازآنجاییکه فرهنگ ما دینی است این مردمسالاری باید بافرهنگ دینی ما سازگار باشد و آن دین هم بازندگی امروز سازگار است. در این مسیر اختلاف نظراتی وجود دارد اما باید مرز بین نزاع و اختلاف مشخص شود و نباید اختلاف به نزاع تعبیر شود. «زندهباد مخالف من» یک شعار نبود، یک واقعیت است. اگر مخالف من نباشد، من خودکامه میشوم. اگر مخالف من نباشد فکر من به نقطه مقابل خود برخورد نمیکند و تکامل نمییابد بنابراین حضور تشکلهای مختلف در ذات اصلاحطلبی است و گروههای مختلف میتوانند فعال باشند البته اولویت من فعال شدن تشکلهای موجودی بود که بعضی از آنها محدودشدهاند. یادآور شده بودم، اینطور تلقی نشود که اصلاحطلبی بد بوده است و حالا قراراست اصلاحطلبی خوب ایجاد شود اما متأسفانه این شائبه ایجادشده که باید اصلاح کنند و انشاءالله دارند اصلاح میکنند.»
زیباکلام: تشکیل «ندا» برای عبور از هاشمی و خاتمی است
اما صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل سیاسی هدف از تشکیل ندا را عبور از خاتمی و هاشمی میداند و بر همین اساس میگوید: "ندا" برای اینکه حساسیت مسئولین را از همین ابتدا تحریک نکند تا مانع فعالیتش شوند بهنوعی تلاش میکند فاصلهاش را با برخی از اصلاحطلبان که نامشان برای اصولگرایان حساسیتبرانگیز است حفظ کند. این تشکیلات میخواهد بگوید با اصلاحطلبانی چون خاتمی و هاشمی نیست. جدایی اینها از آقایان هاشمی و خاتمی خیلی مهم نیست. آنچه مهم است و سرنوشت "ندا" را رقم خواهد زد و نشان میدهد واقعاً این تشکل در میان اصلاحطلبان و جریان اصلاحطلبی است یا خارج از آن، اعتقاد این تشکل به دموکراسی است اگر ظرف ماههای آینده "ندا" نشان دهد خواست اصلی آن دموکراسی، دموکراسی خواهی، آزادیهای مدنی و جامعه مدنی است آیندهای برای این تشکل در سپهر سیاسی ایران میبینم اما اگر" ندا" حتی به دموکراسی خواهی اعتقاد هم داشته باشد اما بگوید فعلاً مصلحت نیست از دموکراسی خواهی، آزادی زندانیان سیاسی، حصر و آزادی تشکلهای دانشجویی در دانشگاهها صحبت کنیم و این موارد را در دستور کارش قرار ندهد و بخصوص به نسل جوان و ۴ میلیون دانشجوی کشور نشان ندهد که به دنبال تحقق آزادیهای مدنی و حاکمیت قانون و انتخابات آزاد است به نظر من "ندا" راه بهجایی نخواهد برد چراکه در حال حاضر مهمترین مساله کشور دموکراسی خواهی، انتخابات آزاد و آزادی بیان است.»
چرا اصلاحطلبان از «ندا» میترسند؟!
اما اینجا یک سؤال پیش میآید و آن اینکه هراس اصلاحطلبان از «ندا»ی صادق خرازی چیست؟ سؤالی که یافتن پاسخش چندان کار دشواری به نظر نمیرسد. همانگونه که از اظهارات خاتمی برمیآید او همچنان میخواهد هم خدا را داشته باشد و هم خرما! او نه میخواهد مسیر خود را از منتقدان «ندا» بهواسطه حمایت از حزب تازه تأسیس خرازی جدا کند و نه میخواهد آینده «ندا» را از دست دهد!
اما نکتهای که در قبال منتقدان تأسیس «ندا» قابلذکر به نظر میرسد، این است که آنها بهشدت غافلگیر شدهاند؛ بهعبارتدیگر بعد از گذشت چند هفته منتقدان حزب در حال تأسیس خرازی هنوز نتوانستهاند استدلال روشن و قانعکنندهای در جهت رد این گروه تازه تأسیس به بدنه اجتماعی خود ارائه دهند؛ بدنهای که نسبت به آینده این جریان دچار یأس و سردرگمی بوده و تمایلی ندارند که در آوردگاههای انتخاباتی پیش رو پدرخواندههای دوم خردادی را حمایت کنند.
از سوی دیگر تئوریسینهای اصلاحات مدتهاست در تلاشاند که «تکصدایی» و «همنوایی» جریان خود را به جامعه القا کنند و در مقابل اینگونه نمایش دهند که اصولگرایان به چنددستگی و پراکندگی رسیدهاند. این نقشهها زمانی نقش بر آب میشود که «ندا»یی تازه از درون اصلاحات به گوش میرسد و عملاً تلاشهای تئوریسینها نتیجه معکوس به خود میگیرد.
البته مخالفت با ندا یکی از وجوه بارز سیاستمداران افراطی دوم خردادی را هم نمایان میسازد و آن «روحیه تمامیتخواهی» و «انحصارطلبی» جماعتی است که پس از تنفیذ رئیسجمهورشان در سال ۷۶ تصمیم داشتند در سناریویی پیچیده تحت عنوان «لوایح دوقلو» - به مجلس شورای اسلامی - از یکسو اختیارات رهبری را کاهش دهند و از سوی دیگر قدرت رئیسجمهوری را گسترده کنند!
«ندا» زخم کهنهای که خیلی دیر بیرون زد!
ماجرای تفرقه در جبهه اصلاحطلبی به خیلی قبلتر از زمان انتشار خبر تأسیس «ندا» مربوط میشود. از همان روزی که محمدرضا عارف در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم برای جلوگیری از شکست سنگین اصلاحات و پردهبرداری از وزن حقیقی این گروه در میان مردم، به توصیه سید محمد خاتمی از مبارزات انتخاباتی کنار کشید تا اصلاحطلبان خود را در پسِ رأی احتمالی روحانی پنهان کنند، بهراحتی میشد فهمید که در جبهه موسوم به چپ سیاسی کشور خبرهایی است!
هرچند در روزهای انتخابات رهبران اصلاحطلبان با بهرهگیری از تعابیری چون «وحدت» این اقدام خود را توجیه میکردند اما نشانههای تردید نسبت به مقبولیت نامزد اصلاحات (محمدرضا عارف) در انتخابات ریاست جمهوری در سطح جامعه بهوضوح به چشم میآمد. تردیدی که اتفاقاً در جریان انتخابات مجلس نهم و اولین انتخابات پس از فتنه ۸۸، پروژه تحریم انتخابات از سوی اصلاحطلبان را پروژهای شکستخورده معرفی کرد. همان روزی که سید محمد خاتمی بهدوراز چشم اهالی رسانه و دوربینهای خبری در شهرستان دماوند به پروژه تحریم انتخابات «نه» گفت، بهخوبی میشد دریافت کهموجی از چنددستگی در بین اصلاحات به وجود آمده است. این اتفاقات بهخوبی خبر از یک سردرگمی در جبهه اصلاحات میداد؛ خبری که حالا با سردادن «ندا» ی خرازی عیانتر از گذشته شده است.
«ندا»یی که حالا ساز جدایی از جبهه تندروهای دوم خردادی را کوک میکند و قرار است نسل دوم اصلاحطلبان را تشکیل دهد.