به گزارش
خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ وحیده احمدی از کارشناسان موسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی و علمی ندا طی یادداشتی به نقش جامعه اروپایی در جنگ غزه پرداخته است.
متن یادداشت به شرح ذیل است:جنگ اخیر غزه تفاوتهای قابل توجهی از نظر نظامی، سیاسی و بینالمللی با جنگهای گذشته اسرائیل با مقاومت داشت. یکی از ابعاد مهم این تفاوتها بعد بینالمللی و بهویژه نقش اتحادیه اروپا در این بحران بود.
اتحادیه اروپا که همواره در سالهای اخیر تلاش کرده است تا وزنه سنگینتری از لحاظ دیپلماسی بینالمللی داشته باشد و موجودیت خود را به عنوان طرف ثالث قابل اعتماد، معرفی و تثبیت کند، در جنگ اخیر غزه نیز رویکرد قابل توجهی را در قبال این جنگ اتخاذ کرد.
تلاش برای افزایش نقشآفرینی و تأثیرگذاری بیشتر، سیاست اتحادیه اصلی اتحادیه اروپا در منازعه اخیر رژیم صهیونیستی با مقاومت بود. در همین راستا اسرائیل نیر تمام توان خود را بهکار برد که این اتحادیه را با خود همراه کرده و مواضع و واکنشهای آن را در چارچوب حمایت از خود هدایت کند بنابراین هدف دوگانه جامعه اروپایی برای نقشآفرینی بیشتر از یک سو و مقاصد اسرائیل برای همراهی اروپاییها، مواضع و خط مشی کشورهای این قاره نسبت به جنگ غزه را رقم زد.
رژیم صهیونیستی طبق این هدف، با مقامات رسمی کشورهای اروپایی وارد تعامل هدفمند شد و از طرق مختلف اعلام همبستگی آنها با اسرائیل را ادعا کرد؛ بهعنوان نمونه رژیم صهیونیستی در همان روزهای آغازین جنگ ابتکار عمل تماسهای تلفنی با مقامات جامعه اروپایی را در دست گرفت و از آنها درخواست کرد تا با اسرائیل اعلام همبستگی کنند.
در پی این سیاست، مرکل صدراعظم آلمان در تماسهای تلفنی مذکور، حملات موشکی مقاومت به اسرائیل را محکوم و ادعا کرد: «هیچ توجیهی برای این نوع حملات وجود ندارد.» فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه نیز در مکالمه تلفنی با نتانیاهو، همبستگی کشورش با این رژیم را در مقابل حملات موشکی نوار غزه ابراز داشت و تصریح کرد: «فرانسه در بیانیهای که از کاخ الیزه منتشر کرده است، به شدت تجاوزات علیه اسرائیل را محکوم میکند.» یکی دیگر از ابعاد تعامل جامعه اروپایی با اسرائیل، سفر مقامات کشورهای اروپایی به سرزمینهای اشغالی بود. به عنوان نمونه فدریکا موگرینی وزیر امور خارجه ایتالیا که در حال حاضر ریاست سیاست خارجی اتحادیه اروپا را در دست دارد، از سرزمینهای اشغالی دیدار کرد. این در حالی بود که اسرائیل در یک ابتکار عمل دیگر ترتیب دیدار مقامات بلندپایه اروپایی را از شهرهای جنوبی سرزمینهای اشغالی که موشکهای مقاومت به آنها اصابت میکرد، داده بود.
در نتیجه این سیاستهای اسرائیل، کشورهای اتحادیه اروپا بر «حق دفاع از خود» که رژیم صهیونیستی ادعا میکرد بر اساس این اصل، جنگ نوار غزه را بهراه انداخته است، صحه گذاردند. با این حال نمیتوان موضع جامعه اروپایی را به این نقطه ختم کرد و حمایت از اسرائیل را موضع نهایی اروپاییها دانست. برای اینکه بخش دوم واکنشها و مواضع کشورهای اتحادیه اروپا تبیین شود، باید به برخی ویژگیهای جامعه اروپایی اشاره نمود. مهمترین ویژگیهای جامعه اروپایی عبارتند از:
-اتحادیه اروپا همواره تلاش میکند تا در منازعات و بحرانهای منطقهای و بین المللی موضعی بینابین اتخاذ کند.
-اتحادیه اروپا همواره مواضع خود را در چارچوب موازینی مانند حمایت از حقوق بشر، دموکراسی و کرامت انسانی بیان میکند.
-ملتهای اروپایی بر عکس آمریکاییها، پتانسیل بالایی برای مشرکت سیاسی دارند، مواضع آنها له یا علیه رویدادهای بینالمللی در سطح دولتی و اتحادیهای تأثیرگذار است.
عوامل فوق موجب میشود تا جامعه اروپایی در مقایسه با آمریکا و سایر کشورها، سیاستهای میانهروتری از منفعتخواهی صرف به نمایش بگذارد.
نکته مهمتر آنکه این ویژگیها، یکدست و متصلب بودن سیاستهای جامعه اروپایی را با مانع مواجه میکند. در واقع جامعه اروپا اگرچه ماهیتی متفاوت با سایر ساختارهای سیاسی و سازمانی بینالمللی ندارد، اما دارای منافذ بیشتری برای اثرگذاری است. کما اینکه وجود کشورها و دولتهای مختلف در این ساختار بر غلظت این ویژگی میافزاید.
بر اساس این توضیحات، جامعه اروپایی اگرچه ابتدا مواضع خود را در حمایت از اسرائیل و اعلام همبستگی با این رژیم ابراز میداشت اما به تدریج و با گسترش حملات صهیونیستها، اصل تناسب و موازنه حملات را مطرح کرد و حمایت از غیرنظامیان نوار غزه را در مواضع خود گنجاند. درهمین راستا کشورهای اتحادیه اروپا اسرائیل را به خویشتنداری و همچنین آتش بس فوری دعوت کردند. با اینکه نمیتوان این موضع را دارای ماهیتی متفاوت از مواضع حمایت اولیه این اتحادیه از رژیم صهیونستی دانست اما اظهارات مرحله دوم، نشانههای پنهان جامعه اروپایی برای اسرائیل بود.
کشورهای اتحادیه اروپا در مرحله دوم مواضع خود به اسرائیل نشان دادند که نمیتوانند مانند آمریکا که در هر شرایطی از این رژیم حمایت میکند، از اقدامات آنجانبداری کنند. بنابراین جامعه اروپایی از راههای مختلف این امر را به اسرائیل هشدار دادند. برای نمونه «نیک کلگ» معاون نخست وزیر انگلیس اظهار داشت: «حملات هوایی اسرائیل به نوار غزه عامدانه با حملات فلسطینیها نامتناسب بوده و در حد «مجازات دسته جمعی» است.»
آنجلا مرکل صدراعظم آلمان نیز بیانیهای را منتشر کرد و در آن نوشت: «ما حق دفاع از خود را برای اسرائیل به رسمیت میشناسیم اما باید در انجام آن به شیوهای معقول و منطقی برخورد کرد.» «بورگ برند» وزیر امور خارجه نروژ در یک مصاحبه تلویزیونی، اسرائیل را برای عملیات زمینی علیه نوار غزه محکوم کرد و گفت: «اقدام اسرائیل بسیار غیرقابل قبول است به ویژه زمانی که آتش بس میتوانست تحقق یابد.»
برند خاطرنشان کرد که به نتانیاهو در مورد عملیات زمینی هشدار داده است زیرا «این اقدام فقط مسئله را بزرگتر خواهد کرد.» مواضع فردی کشورهای جامعه اروپایی به صورت متفق در اتحادیه اروپا نیز بازتاب یافت. اتحادیه اروپا در بیانیه خود اظهار داشت: «در حال حاضر بیشترین آمار تلفات در نوار غزه از غیر نظامیان بوده است که بیشتر آن را کودکان تشکیل میدهند از جمله کودکان کشته شده در ساحل غزه که ما به شدت این حوادث را محکوم میکنیم و خواستار بررسی این موضوع در اسرع وقت هستیم.» این موضع اتحادیه اروپا در مواقع دیگر نیز تکرار شد و حتی لحن شدیدتری نیز به خود گرفت. به عنوان نمونه رییس شورای اتحادیه اروپا به نمایندگی از ۲۸ عضو این اتحادیه خواستار توقف فوری درگیریها خشونتهای جاری در غزه شد و از آن به عنوان «حمام خون» یاد کرد وی گفت: «غزه سه هفته است که درد و رنج غیر قابل تحملی را تحمل میکند. درگیریها در غزه در ۲۰ روز اخیر جان بسیاری از ساکنان این شهر را گرفته که متاسفانه بیشتر آنها را زنان و کودکان تشکیل میدهند. این خونریزی که من به آن «حمام خون» میگویم، باید بلافاصله متوقف شود.»
میتوان از ارزیابی مواضع اتحادیه اروپا در جنگ اخیر غزه، نتایج زیر را گرفت:
۱- اقدامات و مواضع اتحادیه اروپا در جنگ اخیر و نیز سخنان اخیر اولاند مبنی بر اینکه اتحادیه اروپا باید نقش مهمتری را در منازعه اسرائیل-فلسطین ایفا کند و اگر نقش آمریکا در این منازعه مهم است، نقش اتحادیه اروپا مهمتر بوده و نباید صرفا به عنوان یک درگاه مالی و پولی به اتحادیه اروپا نگاه کرد، نشان میدهد که اتحادیه اروپا به صورت جدی به دنبال نقش آفرینی بیشتر در مسئله اسرائیل و فلسطین است. این امر دستاوردهای زیر را برای فلسطین و مقاومت در پی خواهد داشت:
الف-کاهش تأثیرات ناشی از نقش آفرینی آمریکا در حمایت از اسرائیل
ب-افزایش قدرت مانور و جولان فلسطینیها در سطح بینالمللی
۲-اگرچه اتحادیه اروپا تلاش میکند سیاستهای خود را بیطرفانه و در راستای موازین بشردوستانه معرفی کند اما این به معنای چالش با نظم موجود و نیز اصولی که در جامعه جهانی پذیرفته شده است، نیست. به عنوان نمونه اتحادیه اروپا در نشست معرفی رؤسای جدید این اتحادیه، بر دو نکته در مورد منازعه اسرائیل-فلسطین تأکید کرد. اول بهبود شرایط زندگی مردم نوار غزه و برداشتن محاصره و دوم خاتمه دادن به تهدید حماس و گروههای شبه نظامی این منطقه و خلع سلاح آنها. این موضع در سخنان سایر مقامات این اتحادیه بارها انعکاس یافته است.
رییس شورای اتحادیه اروپا در سخنرانی ماه گذشته خود این نکته را به خوبی بیان میکند. وی در مورد راه حل پایان دادن به جنگ اسرائیلی و فلسطین گفت: «دلایل بسیار منطقی وجود دارد که جنگ غزه نباید ادامه یابد. بارها گفته و اکنون نیز تاکید میکنم که تنها راه پایان دادن به این درگیریها، تاسیس دو کشور مستقل با پرچمهای مستقل و جداگانه است. به همین دلیل است که ما از دو طرف درگیر میخواهیم که هر چه زودتر به این خونریزیها پایان و راه را برای تسهیل روند مذاکرات آماده سازند و اتحادیه اروپا نیز اعلام آمادگی میکند تا شرایط را برای این مهم فراهم سازد.» بنابراین از اتحادیه اروپا باید به عنوان یک ساختار منعطف در مقابل اسرائیل استفاده کرد که اگرچه نمیتواند مانع پیشروی سیاستهای اسرائیل شود اما در مقابل میتواند اهداف و مقاصد صهیونیستها را با موانع کوتاه مدت و بلند مدت روبه رو کند.
گسترش و تعمیق دیپلماسی فلسطینی در جامعه اروپایی و افزایش سازمانهای غیردولتی مدافع فلسطین در کشورهای اروپا، از جمله راههای نفوذ بیشتر در جامعه اروپایی در راستای منافع مقاومت و فلسطین است.
انتهای پیام/