اولین اقدام تروریست های داعش این بود که ابو محمد عدنانی، سخنگوی این گروهک در یک فایل صوتی، به عنوان "نماینده اهل حل و عقد" با اعلام برپایی آنچه "خلافت اسلامی" نامید، بر بیعت عناصر تروریست این گروهک با ابوبکر بغدادی به عنوان خلیفه مسلمانان تاکید کرد! عدنانی با بیان این که بزرگان و سران و مجلس شورای داعش برپایی "خلافت اسلامی" را تصویب کردهاند، افزود: این عده بیعت خود را با شیخ مجاهد ابوبکر بغدادی اعلام کرده و او را به عنوان خلیفه مسلمانان منصوب کردهاند و وی نیز با پذیرش این منصب، رهبر و خلیفه مسلمانان در سراسر جهان شده است! در این فایل صوتی آمده است: بدین ترتیب از این لحظه پسوند "عراق و شام" از انتهای نام دولت اسلامی عراق و شام حذف میشود و در تمامی عناوین و مکاتبات رسمی تنها نام "دولت اسلامی" ذکر خواهد شد!
در واقع سه گروه عملا در جهان اسلام ادعای تشکیل و برپایی خلافت دارند: گروهِ داعش، حزبالتحریر و طالبان. این سه گروه بدین عقیدهاند که بزرگترین علت نابسامانی جهان اسلام، ناسیونالیسم و دولتهای ملی میباشد که پس از فروپاشی خلافت عثمانی در سال ( 1922 میلادی) به وجود آمدند و شکل گرفتند و با تأسیس خلافت اسلامی میتوانند دوباره آن عظمت و شکوهِ دورة عباسی و عثمانی را برگردانند. خلافت از منظر آنها تنها گونة سالم و ناب نظام حکومتداری در اسلام است که متأسفانه امروزه جای خود را در کشورهای اسلامی به نظامهای فاسدِ برگرفته شده از غرب داده است. نظامهای فاسدِ برگرفته شده از غرب، به باور آنها، همین دولتهای ملی و جمهوری است.
داعش در جهت اقدام فوق، گام دیگری نیز برداشت و با انتشار ویدئویی در توئییتر مدعی شد که ابوبکر بغدادی خلیفه خودخوانده آن ها در یکی از مساجد موصل حاضر شده و به ایراد خطبه پرداخته است. این ویدئوی بیست دقیقهای در یکی از سایتهای وابسته به داعش منتشر و در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شده است. مردی که با ریش انبوه و قبای سیاه که پوشش مخصوص خلفای عباسی است در این ویدئو دیده می شود بنا بر ادعای داعش، ابوبکر بغدادی سرکرده این گروه می باشد که در حال سخنرانی روی منبری سنگی در مسجد جامع نورالدین، یکی از مشهورترین اماکن مذهبی شهر موصل است که تمام مسلمانان را به تشکیل خلافت اسلامی دعوت می کند و از آن ها می خواهد قیام کنند و به دولت اسلامی عراق و شام بپیوندند.
همین طور ماه رمضان را ماه جهاد مسلمانان می خواند. «خداوند ما را خلق کرده است تا او را بپرستیم و دینش را تبلیغ کنیم، ما را امر کرده است تا با دشمنانش بجنگیم. برای خدا و برای دین». او در ادامه سخنانش می گوید «مسلمانانی که در این راه تلاش نکنند گناهکار هستند. من برای این وظیفه بزرگ و سنگین مورد اعتماد واقع شده ام، برای اینکه پیشوا و امام شما باشم. من بهترین در بین شما نیز نیستم. در همین حال اگر شما من را فرد لایق می بینید باید به من کمک کنید و اگر مرا لایق نمی بینید، باید به من یاری برسانید. تا زمانی که من از خدا اطاعت می کنم شما باید از من اطاعت کنید و اگر زمانی من از دستورات خدا سرپیچی کردم شما دیگر نباید از من پیروی کنید».
این ادعا در حالی است که دولت عراق می گوید فیلم خطبه خواندن ابوبکر بغدادی را از ابعاد گوناگون فنی و محتوایی مورد تحلیل قرار داده و به این نتیجه رسیده است که این ویدئو صد در صد جعلی و ساختگی است، داعش اصرار دارد که این فیلم واقعی بوده و فردی که در حال سخنرانی در این فیلم دیده می شود، شخص ابوبکر بغدادی فرمانده و سرکرده این گروه می باشد.
همنوا با گروه داعش وزارت خارجه آمریکا نیز اخیراً اعلام کرده که هیچ دلیلی برای شک و تردید درباره صحت و سقم فایل مذکور و حضور علنی ابوبکر بغدادی وجود ندارد. در این باره جن ساکی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در گفتوگویی مطبوعاتی اعلام کرد: ما طبیعتا اخبار مربوط به فایل ویدئویی سخنرانی ابوبکر بغدادی، رهبر گروه داعش را شنیدهایم و از آن اطلاع داریم. هیچ دلیلی برای شک و تردید در صحت تصاویر و فایل ویدئویی مذکور وجود ندارد. لذا از این نقطه نظر است که باید ویدئوی مذکور را بسیار قابل توجه و تأمل تلقی نمود.
بی شک و همانطوری که دولت عراق اعلام کرده است، فردی که در ویدئوی منتشر شده دیده می شود به دو علت نمی تواند ابوبکر بغدادی بوده باشد. نخست به این دلیل که شرایط امنیتی ویژه و کنترل شده ای که از چندی قبل بر عراق و مناطق تحت اشغال داعش حکمفرما است، این اجازه را نمی دهد بغدادی مرد شماره یک داعش که به شدت تحت تعقیب قرار داشته و حتی بیش از ده میلیون دلار برای سر وی جایزه تعیین شده است به راحتی از مخفیگاه خود خارج گردیده و در مسجد جامع موصل حاضر شود و آن هم برای مدت بیش از بیست دقیقه با آرامش خاطر به ایراد خطبه و سخنرانی و موعظه بپردازد.
دلیل دوم اینکه باید دقت نمود ابوبکر بغدادی روز جمعه اصلاً در عراق و شهر موصل نبوده است که بالای منبر رفته و پس از خطبه خوانی به اقامه نماز جمعه بپردازد، چرا که وی درست یک روز قبل از آن و در حمله هوایی نیروهای ارتش عراق به محل نشست رهبران داعش در شهر قائم واقع در غرب استان الانبار به شدت زخمی و به همراه تنی چند از اعضای داعش خاک عراق را ترک و به سوریه فرار کرده است. چنانکه حتی برخی گمانه زنی های وجود دارد که احتمال می دهند، در نتیجه جراحت شدیدی که در اثر این حمله هوایی به بغدادی وارد شده است، وی جان خودش را از دست دهد.
در واقع داعش با انتشار این ویدئوی ساختگی و جعلی که با چند دوربین و بصورت کاملاً حرفه ای فیلمبرداری شده، می خواهد فضای ترس و استرسی را که پس از زخمی شدن بغدادی و فرار وی به سوریه بر این گروه سایه انداخته و موجب افت شدید روحیه عناصر وابسته به آن شده است را حتی المقدور درمان و مهار کند و این گونه القاء کند که اظهاراتی که ارتش عراق در زمینه جراحت بغدادی و فرار وی از خاک این کشور بیان داشته است دروغ بوده است.
سؤال اصلی
اما سئوال اصلی و در واقع ابهام اصلی در اینجا بحث واقعی یا جعلی بودن فیلم ویدئویی منتشر شده از سوی داعش نیست بلکه سوال مجهول و مبهم این است که پشت پرده اعلام " خلافت" از سوی داعش چه بوده است؟ و اهداف اصلی( اولیه) و اهداف ثانویه این اقدام چیست ؟
اهداف اصلی و پشت پرده اعلام خلافت از سوی داعش
1- در بیان هدف اول داعش از اقدامات اخیر خود یعنی " خلیفه خطاب کردن ابوبکر البغدادی"! باید گفت که در نگاهی عمیق تر به نظر می رسد اعلام خلیفگی توسط داعش اقدامی ناگهانی نیست و مسبوق به سابقه است. اگر مطالعه ای در خصوص داعش داشته باشیم متوجه خواهیم شد این گروه به لحاظ زمانی در حدود2003 وارد عرصه سیاسی و نظامی منطقه شده است. همچنین اگر اعلامیه های ابوبکر بغدادی را مرور کنیم در می یابیم که او در تمام اعلامیه های خود نگاهی داشته که خود را این گونه معرفی کند: "ابوبکر البغدادی القریشی الحسینی البدری"؛ این رویکرد بیانی و خطابی از طرف بغدادی مؤید این است که در نگرش و جهان بینی اش، مسئولیت و ماموریتی ورای تحولات سیاسی منطقه را در نظر داشته است.
نام اصلی رهبر گروه داعش، عواد علی البدری السامره ای است. تغییر نام و اضافه کردن البغدادی القریشی الحسینی البدری برای منتقل کردن چه معنا یا پیام مشخصی صورت گرفته است؟
وی وقتی خودش را "بغدادی" معرفی می کند، یعنی آغاز دوران خلافتی را در نظر دارد که بلاد رافدین یا عراق مرکزیتش بوده است و این همان نوعی بازگرداندن قلمرو دوران خلافت عباسی است.
"قریشی" بودن را هم به این دلیل برگزیده که دریافته بوده ارتباط و نَسب برای دنیای اسلام خیلی مهم است، لذا بدین وسیله مفهومی را مطرح می کند تا بتواند خودش را به خاندان شرفای مکه یعنی حافظان حرمین شریفین در مکه و مدینه متصل کند و از این راه طرح خلافت خود را مشروعیت بخشد.
"حسینی" را هم با نظرداشت بدین مطرح کرده که به زعم وی، آغاز کارش از عراق که دارای جمعیت بسیار زیاد شیعه است، نمی تواند بدون انتساب به یک شخصیت نمادین موفق باشد. در واقع البغدادی کوشیده تا در آغاز کار همه ظرفیت شیعه را به تقابل نخواند و از این مسیر بتواند در منطقه شامات با عقبه حضور کم هزینه در عراق به اهدافی دست یابد که متاسفانه با استفاده از این ترفندها تا حدی توانسته به عنوان یک قوه موثر در موضوع سوریه از یک سال پیش وارد عمل شود. بنابراین به اعتقاد نگارنده با نگاهی به گذشته این جریان و سخنان ابوبکر بغدادی متوجه می شویم که وی از ابتدا نگاهی خلافتی داشته است.
2- هدف دوم به تغییر نام از "دولت اسلام عراق و شام" به "خلافت اسلامی" بر می گردد که علت اصلی این اقدام به درگیری ای باز می گردد که بین نیروهای وابسته به داعش و ارتش عراق بعد از سقوط موصل به وجود آمد. در این زمان کمیت نیروهای داعش محدود بود. این گروه در بهترین حالت بین 10 تا 15 هزار نفر بوده اند. (البته شمار نیروهای مهاجم به موصل 5 هزار نفر اعلام شده بود). این کمیت در درگیری با یک ارتش منسجم در یک دوره طولانی به تنهایی نمی تواند مقاومت کند پس ضرورت دارد که" یارگیری" صورت بگیرد. برای این یارگیری اطلاق عنوان "عراق و شام" اسباب زحمت شده بود، از این رو جهت جذب نیروهای آزادی که تحت تعلیمات و القائات جریانات تکفیری والحادی القاعده قرار گرفته اند، یا افرادی سرخورده ای که از طریق فضای مجازی و سایت های اینترنتی مورد آموزش قرار گرفته بودند، و قلمرو جهاد را همه عالم می دانستند نه یک جغرافیای مشخص سیاسی چون عراق و شام، این عنوان مختصر گردید.
در واقع با انتخاب این عنوان این محدودیت که کسی در مالزی، فیلیپین و حتی شمال و مرکز آفریقا با تعلقات تکفیری، سلفی و وهابی به این گروه بپیوندد، برداشته شد و همه این افراد که برای جنگیدن جهت رسیدن به " دولت اسلامی عراق و شام"، احساس مسئولیت نمی کردند، حالا تصور یک جهاد بزرگ برای ایجاد خلافت را با منطق آموزه های سنتی خود نزدیک تر می بینند.
داعش گمان می کند که برداشتن این عنوان فضا را باز می کند تا جمع کثیری از افراد را مشرق دنیای اسلام تا اقصای مغرب به این گروهک بپیوندند و به این ترتیب می تواند نیروهای خود را بازسازی کند و از آن ها استفاده کند. این وضعیت البته نشان می دهد که داعش در توان بسیج نیرو دچار یک مشکل تازه شده است.
3- هدف سوم مربوط به سرخوردگی ناشی از سقوط جریان "اخوان المسلمین" در مصر و از هم پاشیدگی شبکه اخوانی است. جوانان بسیاری در محیط های عربی و کشورهای منطقه خاورمیانه که دانش تاریخی، شناخت درباره روندهای مبارزاتی، بیداری اسلامی و تحولات سیاسی دنیای خود را ندارند، در تحولات یک سال اخیر مصر، یعنی بعد از روی کار آمدن دولت جدید و شکست "مرسی" به هیجان آمده و حالا نیروی آزادی محسوب می شدند و بعد هم با سقوط مرسی سرخورده شدند برای پیوستن به داعش ترغیب می شوند و به این ترتیب ابوبکر بغدادی از پتانسیل آنها هم برای خلافت خود و برای جا انداختن نقش خود استفاده کند.
4- هدف چهارم اعلام خلافت ساختگی داعش، نشان دادن توانایی این گروهک برای انتقال سریع به فاز نهاد سازی و القای این نکته به حریفان است که موضوع داعش و ماموریتش پایان یافته و اکنون موضوع خلافت اسلامی جانشین آن شده است.
این سرعت عمل داعش را می توان در سیاق و روند اوضاع این گروه و اختلاف نظرهای آن با سازمان مرکزی اش یعنی سازمان القاعده و چالش های اخیرش با جبهة النصرة، جیش الأسلام وجبهة التوحید یعنی 3 خواهر خوانده این گروه تروریستی در سوریه ارزیابی کرد. توضیح این که عمده ترین اختلاف نظر داعش با سازمانهای یادشده حول این نکته متمرکز بود که داعش به تئوری "انتقال سریع به فاز اعلام خلافت اسلامی در مناطق آزاد شده در سوریه" باور داشت، در مقابل سازمانهای رقیب داعش بر این باور بوده و هستند که اعلام زودرس خلافت اسلامی همه مطالبات غیر قابل اجرای مردم مناطق آزاد شده را به سوی خلافت اسلامی سرازیر می کند، در حالی که سوریه به باور رقبای داعش در فاز انقلاب قرار دارد و مطالبات مردم همچنان به سوی دولت سوریه شلیک می شود.
این اختلاف نظرها به ایمن الظواهری کشیده شد و ظواهری طی پیامی به همه گروههای درگیر خواهان حل و فصل موضوع در قالب شورای حل و عقد متشکل از معتمدان بومی و بزرگان دینی شد. این موضوع آغاز اختلاف جدی میان گروههای سلفی جهادی در سوریه بود. پیام ایمن الظواهری نیز راهگشا نبود و بالاخره داعش با گروههای رقیب رو در رو قرار گرفت و به درگیری نظامی انجامید.
از سوی دیگر ژنرال های ارتش بعث عراق که از سوی عزت الدوری، معاون صدام، رهبری می شوند در داعش پتانسیل خوبی برای پیشبرد هدفهای خود کشف کردند، در نتیجه اتحاد میان چند نیرو با انگیزه های مختلف، اما با هدفی واحد شکل گرفت که به عملیات اشغال موصل انجامید. در این میان داعش در بازگشت به ایده اصلی اش فرصت را مغتنم شمرد تا به رقبای خود در سوریه بفهماند که تأسیس خلافت اسلامی در قلمروهای آزاد شده امکان پذیر است.
در واقع داعش به زعم خود با اعلام خلافت ابوبکر بغدادی، در پی رفع آخرین اشکال بر سر بیعت مسلمانان با خلیفه خودخوانده است. چراکه از دو سال پیش که رقابت میان ابوبکر بغدادی و ایمن الظواهری و ابوجولانی بر سر خلافت آغاز شد، یکی از مهمترین اشکالاتی که به بغدادی وارد می کردند این بود که با شخص مجهول و غایب نمی شود بیعت کرد. این موضوع پس از اعلام خلافت اسلامی توسط داعش و خلیفه شدن بغدادی به شدت، مبلغان خلیفه خودخوانده در فضا�� مجازی را آزار می داد، اما اکنون داعشی ها با انتشار یک ویدئوی مجعول امیدوارند که رقبای آن ها با دیدن این فیلم، بگویند که خلیفه دیگر مجهول و نامعلوم نیست و تمام مشخصات خلیفه شدن را دارد. ضمن اینکه به نمایش گذاشتن خلیفه، پایه های خلافت را تثبیت می کند و علاوه بر آن، سوژه بسیار مناسبی برای خبرسازی و تداوم هیاهو در رسانه ها است تا نام تکفیری ها تثبیت شده و بیشتر مطرح شوند
بدون شک اعلام این خلافت تلاشی برای قرار دادن تمام گروهکهای (تروریستی) دیگر در یک عمل انجام شده است. همانگونه که در بیانیه داعش خطاب به دیگر گروه های تروریستی آمده است: « شرعیت گروه شما باطل شد. هیچکدام از شما بدون بیعت با بغدادی اجازه شرعی ادامه زندگی ندارید؛ پیروزی جز با وجود گروه هایی مانند شما به تاخیر نمیافتد، زیرا گروههای شما دلیل تفرقه است.»
این موضوع از آنجا نیز نشأت می گیرد که قدرت سیاسی در مدل حکومتی اعراب و بویژه مدل حکومتی خلافت بنی امیه و بنی عباس با محوریت شخص خلیفه و بر اساس مدل حامی ـ پیرو شکل گرفته و می گیرد و اصولا بیشتر رأس محور هستند تا قاعده محور. بنابراین تمام قدرت و وحدت در شخص اول که همان راس هرم یا خلیفه است متمرکز شده و به محض از بین رفتن نفر اول، به علت آنکه سازمان سیاسی مذکور بر اساس رابطه های عاطفی و ایدئولوژیک شکل گرفته اند، در مدت زمان کوتاهی بعد از آن، بر دیواره های سست گروه و سازمان مربوطه ترک افتاده و باعث فروپاشی گروه می شود.
5- آخرین هدف از اقدام داعش (اعلام زودرس خلافت) با این گمان شکل گرفت که با اشغال بخش های غربی عراق و ایجاد پیوستگی جغرافیایی، داعش می تواند برای خود عمق استراتژیک ایجاد کند و از سکوی عراق به گسترش نفوذ خود در سوریه مبادرت کند.
سخن نهایی:
معضل اصلی گروه های افراط گرای اسلامی چون: داعش، القاعده، طالبان و گروه های مختلف مشابه دیگر به عدم تفکر سیاسی و عقلانیت سیاسی آنها در ایجاد نظام سیاسی پاسخگو به نیازهای امروز جامعۀ انسانی و اسلامی بر می گردد. هر چند این گروه های اسلامی که سوار بر موج احساسات و عواطف مردمی جاهل و متعصب، به پیروزی های نظامی محدود دست می یابند و به تصرف مناطق نایل می شوند، اما در ایجاد نظام سیاسی قابل پذیرش و پاسخگو به نیازمندی های جامعه مسلمانان ناتوان باقی می مانند، زیرا آنها، فاقد تفکر و تئوری تشکیل نظام سیاسی به مفهوم علمی، فقهی و مدرن آن هستند. بر این اساس داعش به عنوان یکی از این گروه های فاقد تفکر و عقلانیت سیاسی، با اعلان خلافت اسلامی دست به انتحار سیاسی زد. سایر گروه های اسلامی خلافت گرا چون، حزب تحریر و گروه های دیگر نیز که در توهم احیای خلافت به سر می برند، دچار این خبط و بد فهمی از تاریخ هستند.
در جمع بندی نهایی در پاسخ به این سوال که عنوان و اطلاق "خلافت" چه تاثیری بر وضعیت سیاسی- نظامی منطقه می گذارد؟ باید گفت که در آینده ای نزدیک احتمال اینکه داعش به عنوان یک شمشیر دولبه اقدام به بریدن دست حامیان خود کند دور از واقع نیست، چرا که به نظر می رسد حتی چند روز یا چند ساعت قبل از این که داعش اعلام "خلافت" کند، بخشی از کشورهای عربی که سرویس های امنیتی آن ها ارتباطاتی با داعش داشتند، دریافتند که این اتفاق رخ خواهد داد، به ویژه در دو مورد خاص یعنی امارات و عربستان.
در این زمینه دولت امارات بیانیه ای داد و علیه داعش موضع گرفت و ملک عبدالله از طرف دولت عربستان سعودی هم در سخنانی که به مناسبت حلول ماه رمضان بیان داشت تاکید کرد «به تروریست ها اجازه انجام اقداماتی در خاک عربستان را نمی دهد».
عربستان بدون اعلام مشخص، ابوبکر بغدادی و پیروانش را مورد خطاب قرار داد. این نکات مؤید این است که شبکه های امنیتی و سرویس های اطلاعاتی عربی اطلاع پیدا کرده بودند که چه اتفاقی می افتد. از همه مهم تر این که این دو کشور و مجموعه کشوهای حوزه خلیج فارس از بروز چنین پدیده ای یعنی «خلافت» - هرچند ساختگی و بی بنیان- که حاکمیت آن ها را هدف قرار داده، احساس ترس عمیق و آشکاری کردند.
به این خاطر که رهبر داعش احساس می کند مسئولیت دارد تا حرمین شریفین را در این خلافت کسب کند و مسلماً این امر تهدید جدی امنیتی علیه کشوری مثل عربستان است و امکانی است که این جریان مورد حمایت ارتجاع عربی، برخلاف سنت مالوف، به یک باره نیروهای جوان، بیکار و سرخورده که در شبه جزیره عربستان در تمام این سال ها با آموزه های سلفی آشنا شده اند را در اختیار بگیرد.
در نهایت این که به نظرمی رسد از امروز داعش و طرح بحث خلافت توسط آن، تهدید بالفعلی برای تداوم حاکمیت های سنتی حوزه عربی خلیج فارس باشد. از طرف دیگر داعش می تواند در کشورهایی که در آنجا جریان های "اخوانی" مؤثر بودند، در سطح جامعه جوان و کم دانش نفوذ کنند. پس از این منظر هم داعش می تواند بر بسیاری از کشورهای شمال آفریقا و حتی ترکیه که روحیه اسلام اخوانی قوی در سطح جامعه آن وجود دارد، تاثیر نا مطلوبی گذاشته و به بی ثباتی آن ها بیفزاید.