به گزارش
خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ 10 ژوئن سالروز فوت حافظ اسد رئیسجمهوری سابق سوریه است که در ششم اکتبر 1930 در قرداحه واقع در استان لاذقیه متولد شد و در دهم ژوئن سال 2000 از دنیا رفت.
زندگی هفتاد ساله وی سرشار از مبارزات سیاسی و نظامی بوده بهطوری که تداعی نام وی هنوز هم برای دشمنانش تلخیهای شکست و برای متحدانش پیروزیهای بهدست آمده را یادآوری میکند.
جالب است بدانید حافظ اسد که از جوانی تحتتأثیر ملیگرایی عرب و اندیشههای سوسیالیستی و ضداستعماری قرار داشت، در شانزده سالگی به حزب بعث پیوست.
وی در 1952، در دانشکده خلبانی حِمْص ثبتنام کرد و سه سال بعد با درجه ستوانی فارغالتحصیل شد و به خدمت نیروی هوایی سوریه درآمد و در سال 1955 برای گذراندن یک دوره آموزشی ششماهه به مصر اعزام شد.
کارآمدی وی به عنوان خلبان جنگی موجب شد تا برای کسب مهارت و آموزش پرواز با هواپیمای میگ روسی، در اواسط 1958 در زمان وحدت مصر و سوریه، به شوروی اعزام شود.
حافظ اسد پس از بازگشت از شوروی در 1959، متوجه شد که در نظام تازه، حزب بعث به حاشیه رانده شده و بیشتر افسران بعثی به مشاغل غیرنظامی گمارده و یا بهواحدهای بیاهمیت نظامی در مصر اعزام شدهاند.
وی در 1960، همراه با دو افسر علوی (صلاح جدید و محمد عمران) و دو نظامی اسماعیلی (عبدالکریم الجُندی و احمد المیر)، تشکیلاتی سرّی به نام کمیته نظامی پایهگذاری کردند.
در 28 سپتامبر 1961، گروهی از افسران سوری که در کمیته نظامی عضویت نداشتند، به رهبری عبدالکریم نَحْلاوی، با کودتای نظامی به وحدت مصر و سوریه پایان دادند و قدرت را در سوریه به دست گرفتند.
برخی سران حزب بعث، از جمله صلاحالدین بیطار و اکرم حورانی، جدایی سوریه از جمهوری متحد عربی و پایان وحدت را تأیید کردند؛ ناصر که از این تحول ناراضی بود، حافظ اسد و دیگر نظامیان بعثی را زندانی کرد و حافظ اسد 44 روز در توقیف مصریها بود.
طرفداران جمال عبدالناصر، در 2 آوریل 1962 تلاش کردند، با کودتا قدرت را در دست بگیرند که نافرجام ماند.
پس از شکست کودتا در سوریه، حافظ اسد بار دیگر فعالیتهای سیاسی خود را در حزب بعث متمرکز ساخت و با دیگر اعضای کمیته نظامی، کودتای 8 مارس 1963 را طرحریزی کرد که درنتیجه آن، حزب بعث در سوریه به قدرت رسید.
بر اثر این تحول، حافظ اسد، که اینک عضو شورای ملی فرماندهی انقلاب بود، با درجه سرگردی به نیروی هوایی سوریه بازگشت و در 1964درجه سرلشکری گرفت و به فرماندهی نیروی هوایی سوریه منصوب شد و علاوه بر آن به عضویت شورای مرکزی حزب بعث نیز برگزیده شد.
از همان ابتدای به قدرت رسیدن حزب بعث، اختلاف میان اعضای قدیمی و سنّتی آن (مانند میشل عفلق) و اعضای نظامی و جوان حزب (مانند حافظاسد و صلاح جدید) آغاز شد.
نظامیان جوان اعتقاد داشتند که رهبری عفلق بر حزب با ضعف و فساد همراه است، حافظ اسد و صلاح جدید به تدریج، با بسیج حامیان خود در سوریه، به قدرت اصلی حزب تبدیل شدند.
آنان در 23فوریه 1966 دست به کودتایی نظامی زدند که در نتیجه آن دولت امینالحافظ سقوط کرد و امین الحافظ و میشل عفلق از حزب تصفیه شدند و در دولت جدیدی که به ریاست صلاح جدید تشکیل شد، حافظ اسد با حفظ سمت فرماندهی نیروی هوایی، وزیر دفاع نیز شد.
با شکست سوریه در جنگ شش روزه ( ژوئن 1967)، ارتفاعات جولان از دست رفت و نیمی از نیروی هوایی سوریه نابود شد.
ژنرال حافظ اسد در مقام وزیر دفاع، مقصر دانسته شد و عزل وی مطرح شد، اما اسد گناه این شکست را به گردن آن عده از رهبران حزب انداخت که با تسویه حسابهای سیاسی مکرر، ارتش سوریه را تضعیف کرده بودند.
پس از کودتای 23 فوریه 1966 و بهویژه پس از شکست سوریه در جنگ ژوئن 1967، اختلافنظرِ حافظ اسد و صلاح جدید در مورد استراتژی نظامی و سیاستهای خارجی، اقتصادی و اجتماعی افزایش یافت که به ایجاد شکاف در حزب بعث انجامید چرا که حافظ اسد نفوذ زیادی در ارتش سوریه داشت و صلاح جدید بر تشکیلات سیاسی حزب بعث مسلط بود .
صلاح جدید در کنگره سراسری حزب بعث در اکتبر 1970 کوشید اسد را از وزارت دفاع برکنار نماید، اما حافظ اسد با کودتایی بدون خونریزی در 16 نوامبر 1970 کنترل اوضاع را به بهدست گرفت و درنتیجه این کودتا، صلاح جدید و نورالدین آتاسی از نخستوزیری و ریاستجمهوری و نیز مناصب حزبی برکنار و زندانی شدند و دولت تازهای به نخستوزیری حافظ اسد تشکیل شد.
چهارماه بعد، در 12 مارس 1971، اسد به ریاست جمهوری سوریه انتخاب شد و تمامی فعالیتهای سیاسی را از طریق فرماندهی منطقهای حزب بعث در انحصار خود درآورد.
یکی از چالشهای حافظ اسد در عرصه داخلی، مبارزه اخوانالمسلمین سوریه با نظام بعث حاکم بود، تدوین قانون اساسی سکولار در 1973، پیوستن به فرایند صلح پس از جنگ در همان سال، و مداخله در لبنان به نفع مارونیها و برضد گروههای فلسطینی، مهمترین اقدامات حافظ اسد بود که مخالفت و اعتراض اخوانالمسلمین سوریه را برانگیخت.
بعد از آنکه حسن البکر و صدام حسین(دیکتاتور سابق عراق) با کودتائی مجددا حزب بعث را در عراق به قدرت رسانیدند و با اینکه حاکمان هر دو کشور عراق و سوریه از نظر ایدئولوژیک بعثی بودند، اما برای رهبری جهان عرب بایکدیگر رقابت داشتند، بهویژه بعد از امضا کمپ دیوید و منزوی شدن سادات در جهان عرب، این رقابت شدیدتر شد.
انقلاب اسلامی در ایران و آغاز جنگ عراق با ایران، موجب شده بود که صدام تکریتی خود را در بین اعراب سنی قهرمان و خاکریز مقدم جلوگیری از سرایت انقلاب اسلامی و نفوذ ایران شیعه در منطقه قلمداد کند و حال آنکه حافظ اسد برای تضعیف موقعیت رقیب خود صدام(دیکتاور سابق عراق) و دلایل دیگر از ایران در جنگ با عراق حمایت میکرد.
در چنین شرایطی نگرانی و دغدغه سلفیهای عربستان سعودی و اردن و شیوخ کویت و شیخ نشینهای دیگر خلیج فارس که از نفوذ روز افزون جمهوری اسلامی ایران در بین شیعیان لبنان و ایجاد محور لبنان - سوریه - ایران (که با روی کار آمدن دولت شیعه در عراق تکمیل شد، و ملک عبدالله اردن آن را هلال شیعی مینامد) موجب شد که آنها اخوانالمسلمین سوریه را در خفا تحریض و تجهیز به شورش بر علیه حافظ اسد کنند.
حافظ اسد، پدر بشار اسد که از سال 1970 تا سال 2000 قدرت اول در سوریه بود، یکی از رهبران باهوش و قدرتمند جهان عرب تا کنون به شمار میرود.
پس از حافظ اسد فرزندش که یک پزشک و دارای تخصص چشم پزشکی از دانشگاهی در لندن است به دبیرکلی منطقهای حزب سوسیالیستی و عربی بعث و ریاست جمهوری سوریه و فرماندهی کل ارتش انتخاب شد.
واقعیت این است که بشار اسد جاه طلبی سیاسی نداشت و بیشتر علاقهمند به امور زندگی شخصیاش در لندن بود.
حافظ اسد از مدتها قبل پسر ارشد خود "باسل" را برای جانشینی در نظر داشت و وی را برای این کار تعلیم و پرورش میداد.
. "باسل" که بیشتر با یونیفورم نظامی در مراسم شرکت میکرد، سوارکار و تیراندازی ماهر و همچنین عاشق اتوموبیلرانی با ماشینهای با سرعت زیاد بود امری که در نهایت جانش را گرفت و باسل در صبح زود یک روز مه آلود هنگام رانندگی با مرسدس بنز اسپورت خود در جاده فرودگاه دمشق به شدت به دیواره جاده کوبیده شد و در دم جان سپرد.
به همین خاطر بشار از لندن فراخوانده شد و برای آماده شدن برای مسئولیتهای غیر مترقبهاش به ارتش رفت.
وقتی بشار در سال 2000 جانشین پدر شد، طبق قانون سوریه حداقل سنّ لازم برای ریاست جمهوری 40 سال بود، و او 35 سال بیشتر نداشت بنابراین برای رفع محذوریت در این قانون تجدید نظر شد و حداقل سن را به 34 سال تقلیل دادند.
جالب است بدانید در ملاقات بشار اسد رئیسجمهوری سوریه با آیتالله هاشمی، وی گفته است"پدرم به من وصیت کرده اگر روزی در اداره کشور یا زندگی شخصیات به مشکلی برخورد کردی، حتما با آیتالله هاشمی مشورت کن و از ایشان راهحل بخواه."
بشار اسد هماینک حدود 14 سال است که در سوریه قدرت را در دست دارد و در انتخابات ریاست جمهوری که در سیزدهم خرداد برگزار شد برای یک دوره هفت ساله دیگر با رای قاطع مردم بهعنوان رئیسجمهوری انتخاب شد البته بهدنبال نا آرامیها سه سال گذشته، طی رفراندومی برای تجدیدنظر در قانون اساسی سوریه در اسفند 1390، سوریه از سیستم تک حزبی که انحصار قدرت در دست حزب بعث بود خارج شد.
اما پس از انجام اصلاحات کشورهای غربی بهویژه آمریکا نتیجه انتخابات سوریه را نپذیرفتهاند و همچنان میگویند که بشار اسد باید از قدرت کنار رود امری که از ابتدای بحران سوریه متوجه اسد بود و بر این اساس از ابتدای بحران نه تنها باراک اوباما و نیکلا سارکوزی رئیسجمهوری گذشته فرانسه و دیوید کامرون خواستار کنارهگیری وی از قدرت هستند که آل سعود، آل ثانی، آل نهیان، آل صباح و دیگر رهبران سنی و سلفی جهان عرب خواستار برکناریاش هستند و علاوه بر آن نه تنها اخوانالمسلمین سوریه که ایمن الظواهری سرکرده القاعده هم به اسد اعلان جنگ داد و در طول سه سال گذشته از هیچ اقدامی علیه اسد دریغ نکردند.
اما اقدامات دشمنان اسد هنوز نتوانسته خللی در اراده مقاومت بگذارد و دولت این کشور با اتکا به مردمی که بیش از 92 درصد به بشار اسد رای دادند ثابت کردند که خواستار ماندگاری جبهه مقاومت در کشورشان هستند.
انتهای پیام/