به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران؛ پایگاه اینترنتی نشنال اینترست در گزارشی به قلم دمیتری ترنین با عنوان « جهان آماده باشد: رقابت آمریکا و روسیه بار دیگر آغاز شده است » ، نوشت:
انتخابات ریاست جمهوری 25 ماه مه در اوکراین پایانی بر یک آغاز در این کشور است ، اما به معنای پایان یافتن اوضاع و تحولات این کشور نیست ، اوضاعی که ادامه خواهد یافت و احتمالا به وقوع خشونت های بیشتر نیز منجر خواهد شد.
با این حال، انتخابات ریاست جمهوری و نتایج آن به اوکراین شانس بیشتری به منظور جلوگیری از وقوع جنگ داخلی تمام عیار و نزاع با یکدیگر می دهد، هر چند که دولت منتخب باید با دشواری های کنونی و آینده این کشور مقابله کند.
بحران اوکراین به دوره تعامل پس از جنگ سرد پایان داد و جهان نتوانست شاهد به اوج رسیدن تعامل و همکاری غرب با روسیه باشد. در شرایطی که شاهد بازگشت به دوران گذشته هستیم، این بحران سبب گشایش و آغاز دوره ای از رقابت شدید ژئوپلتیکی، خصومت و حتی رویارویی بین مسکو و اشنگتن و همچنین بین مسکو و بروکسل شده است.
دوره رقابت این بار هم در شرق اروپا آغاز شده است. در منطقه ای که شامل اوکراین، مولداوی، گرجستان ، ارمنستان، بلاروس، جمهوری آذربایجان و همچنین مناطق به رسمیت شناخته نشده آبخازیا ، اوستیای جنوبی و قره باغ می شود، همواره مشکلاتی وجود داشته است.
برخی از این کشورها از قبیل گرجستان به سوی اتحادیه اروپا تمایل دارند، در حالی که برخی دیگر از کشورها از جمله بلاروس به سوی روسیه گرایش دارند و برخی دیگر نیز به میدان جدال تبدیل شده اند و در این میان تنها یک کشور هیچ گونه گرایشی ندارد و آن جمهوری آذربایجان است. منطقه حائل " خاکستری " بین اروپا و روسیه - که از زمان فروپاشی اتحادی جماهیر شوروی به وجود آمد - در حال از بین رفتن است.
روسیه در حال روی گردانی از اروپا و غرب است. روسیه این بار به عنوان یک تمدن منحصر بفرد مرتبط با اروپا اما متفاوت از اروپای غربی به سوی خود روی آورده است. مسکو همچنین در حال روی آوردن به سوی امپراطوری سابق خود در اوراسیا است، منطقه ای که به عنوان یک اقتصاد تحت رهبری روسیه و یک اتحادیه امنیتی بار دیگر طراحی شده است. و در نهایت این که روسیه در حال روی آوردن به چین است، کشوری که به عنوان کانون جدید اقتصاد جهانی و قدرت سیاسی ظهور کرده است. همه این تغییرات در فضایی مملو از رقابت شدید در حال رخ دادن هستند. کودتای انقلابی در اوکراین - با حمایت واشنگتن - در مسکو به عنوان پیش درآمدی برای پیوستن این کشور به ناتو قلمداد می شود. "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه با کودتای خاص خود در شبه جزیره کریمه به تحولات اوکراین واکنش نشان داد ، اقدامی که به الحاق کریمه به روسیه منجر شد. مناقشات آمریکا و روسیه بر سر اوکراین از زمان پایان جنگ سرد نخستین مناقشه بین دو کشور و درگیری بین دو قدرت محسوب می شود.
در این فضای رقابتی جدید، اروپا - به عنوان هم پیمان آمریکا در ناتو - هم یک بازیگر است و هم به صحنه این رقابت تبدیل شده است. اروپایی ها در دیدگاه های خود در قبال روسیه دچار دو دستگی شده اند. آنهایی از نظر جغرافیایی به روسیه نزدیک هستند و همچنان تمایلات مربوط به دوره شوروی را در اذهان خود دارند بسیار محتاط تر از آنهایی هستند که از نظر جغرافیایی با این منطقه فاصله دارند. مردمان کشورهای دورتر از روسیه از آرامش خیال بیشتری برخوردارند و نخبگان سیاسی آنها که منافع کمتری در روسیه دارند بسیار بیشتر از نخبگان تجاری - که در روسیه منافعی دارند - مسکو را مورد انتقاد قرار می دهند . همچنین عناصر مخالف اتحادیه اروپا و ضد آمریکایی ، پوتین را هم پیمان خود می دانند. گرچه این رقابت جدید تنها به منطقهای کوچک محدود شده است و در پیرامون منافع اصلی آمریکا و حتی اتحادیه اروپا قرار دارد ، اما این رقابت سبب به وجود آمدن پیچیدگی هایی برای جهان گسترده تر نیز شده است. روی آوردن روسیه به سوی شرق - که سبب تقویت هم پیمانی اش با چین می شود - معانی راهبردی بیشتری در ورای خود دارد. توافقنامه گازی چین و روسیه - که در روز 21 ماه مه در شانگهای به امضا رسید - نماد آغاز کیفیتی جدید در روابط بین مسکو و پکن محسوب می شود.
چهار دهه پس از سفر نیکسون رئیس جمهور سابق آمریکا به چین - که به معنای گشایش در روابط واشنگتن و پکن بود - مثلث راهبردی بین آمریکا، چین و روسیه در حال حاضر بسیار متفاوت به نظر می رسد زیرا چین - به مراتب بیشتر از آمریکا - روابط بهتری با هر دو قدرت دارد. این موضوع سبب شده است ژاپن در شرایط دشوارتری قرار گیرد: توکیو هم پیمان واشنگتن است و از پکن می ترسد و امیدوار است بتواند روابط خود را با مسکو بهبود بخشد.
با این حال، "شینزو آبه" نخست وزیر ژاپن در راهبرد گشایش با روسیه ثابت قدم است و به میزبانی "ولادیمیر پوتین" در پاییز سال 2014 چشم دوخته است.
روسیه و آمریکا در سراسر خاورمیانه منافع مشترکی دارند که مبارزه با تروریسم یا جلوگیری از تکثیر تسلیحات هستهای از جمله این منافع مشترک محسوب میشود. اما در بحبوحه بحران اوکراین، مسکو در حمایت از "بشار اسد "رئیس جمهور سوریه فعال تر عمل کرده است، در حال تقویت روابط خود با تهران و در پی برقراری روابطی بهتر با مصر و عربستان سعودی است و در عین حال تلاش می کند روابط خاص خود را با اسرائیل مدیریت کند. رقابت آمریکا و روسیه در خاورمیانه - گر چه در سطح پایین تری در مقایسه با دوران جنگ سرد قرار دارد - بار دیگر تبدیل به یک واقعیت شده است.
این رقابت جدید بیش از پیش در زمینه های اقتصادی جریان دارد و شاخص های اقتصادی و رویکردهای مردمی در این میان عاملی تعیین کننده محسوب می شوند. این موضوع به اوکراین نیز مربوط می شود که با شرایط اقتصادی بغرنجی دست و پنجه نرم می کند. این موضوع به روسیه و توانایی اش در استفاده از تحریمهای اقتصادی غربی با هدف بازسازی خود نیز مربوط می شود. همچنین این احتمال وجود دارد که روسیه به کشوری پر از منافع اقتصادی برای چین تبدیل شود. این موضوع به طرح تشکیل اتحادیه اوراسیا توسط روسیه مربوط نیز می شود که می تواند سبب به وجود آمدن نوسانات اقتصادی شود نه نوسانات ژئوپلتیکی. و البته، این موضوع به اتحادیه اروپا نیز مربوط می شود که در زمینه لزوم یکپارچگی و اتحاد بیشتر و بی میلی بسیاری از افراد به این موضوع - آنگونه که درانتخابات پارلمان اروپا شاهد آن بودیم - با مشکلاتی رو به روست. سیاست خارجی آمریکا در این میان تا جایی که منابعش اجازه دهند می تواند موثر باشد. این در حالی است که واشنگتن، چه در اوکراین، ناتو یا خاورمیانه در حال محدود کردن تعهدات خود است.
انتهای پیام/