مسعود ده‌نمکی نویسنده و کارگردان سینما، شب گذشته در گفتگویی با نادر طالب‌زاده میهمان برنامه‌ "راز" در شبکه چهار سیما بود.

به گزارش خبرنگار رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران، مسعود ده‌نمکی نویسنده و کارگردان سینما، شب گذشته در گفتگویی با نادر طالب‌زاده میهمان برنامه‌ "راز" در شبکه چهار سیما بود.
 
ده‌نمکی گفت: شاید بشود اینگونه گفت که بخش اعظم فعالیت‌های من به خصوص پس از جنگ به حال و هوای بازگشت ما از جنگ مربوط می‌شد، یعنی تصوری که از جامعه شهری پشت جبهه‌ها داشتیم، آرمان و ایده‌هایی که به خاطر آن مابه جبهه رفتیم، تضادهای موجود در جامعه با ارزش‌هایی که رزمنده‌ها به خاطر آنها جنگیدند و این که اصلا چه باید کرد.

 

وی ادامه داد: قبول و باور قطع نامه برای ما مانند "پتک" بود و شاید بتوان گفت چند ماه اول، خود من درگیر همین "چه باید کرد" بودم و بارها پیام قطعنامه امام (ره) را گوش می‌دادم که جنگ ما جنگ عقیده است مرز جغرافیا نمی‌شناسد، جنگ ما جنگ حق و باطل بوده است و تمام شدنی نیست، جنگ فقر و غنا، جنگ ما جنگ بین ایمان و رذالت بود و محکم می‌گفتند که می‌دانم که به شما سخت می‌گذرد ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی‌گذرد؟
 
می‌دانم که شهادت برای شما شیرین‌تر از عسل است، گویی که خود امام (ره) بین ما و در گردان‌ها و میان نیروهای پیاد بوده است.
 
این کارگردان افزود: امام (ره) به جنگ دیپلماتیک نگاه نمی‌کرد و انگار از بسته شدن باب شهادت و مدینه فاضله‌ای صبحت می‌کرد که واقعا در آن 1400 کیلومتر دیده می‌شد، چرا که می‌فرمود: هیچ چیزی تغییر نکرده است، جنگ تمام شده اما خود را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ برای رسیدن به آرمان‌ها آماده کنید.
 
ده‌نمکی اظهار داشت: صحبت من همیشه این بود که اگر جنگ تحمیلی هشت سال بود این جنگ و مقاومت فرهنگی از سال 67 تا سال 93 ادامه دارد و فکر می‌کنم که کار آنان که در عرصه فرهنگ حوزه مطالبات اجتماعی و عدالت می‌جنگند،  بسیار سخت‌تر از جبهه و جنگ است.
 
وی افزود: اگر در دوران جنگ پای کسی روی "مین" می‌رفت، ارزش محسوب می‌شد اما اینجا اگر پای کسی روی "مین" برود برخلاف مسیر آب شنا کردن است، آنجا گروهی راه را باز می‌کنند تا گردان‌ها عبور کنند و رزمنده‌ها شهدایی را که برای باز کردن راه رفته‌اند با احترام کنار می‌گذاشتند، اما در حوزه فرهنگ این گونه نیست و در جنگ فرهنگی هنگام رد شدن از معبر پای خود را به نام "نقد" روی آن شخص گذاشته‌ و رد می‌شوند.

کارگردان فیلم سینمایی "رسوایی" بیان کرد: زمانی ممکن است کسی حرفی بزند که متهم به "افراطی گری" شود، اما سال‌های بعد همان حرف‌های او را دیگران تکرار کنند که این در حقیقت همان جلوتر از زمان خود حرکت کردن و به نوعی همان روی "مین" رفتن است؛ به همین دلیل، این جنگ خیلی سخت‌تر بوده و درجه و نشان هم به کسی داده نمی‌شود و تنها حاصل آن در "سیبل حملات" قرار گرفتن است.
 
وی افزود: پس از جنگ، "چه باید کرد" همان مبارزه علمی و عملی بود و من اولین فعالیتی که در راستای فعالیت فرهنگی و اجتماعی کردم، توزیع نشریاتی در نماز جمعه‌های تهران بود.
 
ده‌نمکی ادامه داد: زمانی که من فعالیت اجتماعی خود را آغاز کردم، در نمازهای جمعه یک سری شعارهای کلیشه‌ای داده می‌شد و ما همان جا به این نتیجه رسیدیم، جایی که باید معضلات فرهنگی مردم، به گوش مسئولان مملکت برسد، همین نمازهای جمعه است و در آن زمان از پخش مستقیم تلویزیون استفاده کردیم و بین شعارهای رسمی، شعارهای اعتراضی در حوزه فرهنگ می‌دادیم که در جامعه بازتاب داشت؛ چرا که در آن زمان تمام بحث و حرف ما این بود که به جای نقد مردم به عنوان معلولان، به سمت نقد دولت برویم، دولتی که به عنوان سیاستگذار و مهندس فرهنگی، علت است و نباید اشتباهات دهه 60 تکرار شود.
 
وی در ادامه گفت: اینگونه بود که پیکان نقد به سمت دولت، مجلس، الگوی توسعه و سیاستگذاران رفت و اتفاقا از جایی‌که تنش به سمت سیاستگذاران و مدیران رفت، اعتراضایی آغاز شد که در نقد کردن مردم وجود نداشت.
 
کارگردان مستند "فقر و فحشا" اظهار داشت: بی‌مناسبت‌ نیست که در سالگرد "شهید آوینی" گفته شود که "شهید آوینی" هم به کار تئوریک محض اعتقادی نداشت و بر این اندیشه بود که ما اگر تنها حرف بزنیم و فشار اجتماعی نباشد، کسی به حرفهای ما گوش نخواهد داد و اتفاقا اینگونه بهتر است که همگی باهم به میدان بیاییم.
 
ده‌نمکی بیان کرد: به اعتقاد من فقدان "شهید آوینی" به حلقه وصل اعتراض‌های مدنی که بعد از جنگ شروع شد و متصل به عقبه تئوریک "شهید آوینی" می‌شد لطمه زد.
 
وی که در دهه هفتاد به روزنامه نگاری می‌پرداخت، در ادامه گفت: بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم که رسانه‌های رسمی حاضر نبودند حرف‌های ما را منعکس کنند و بنابراین باید رسانه داشت تا بتوان فریادها را تبدیل به اندیشه و اندیشه‌ را تبدیل به رسانه کرد و به گوش همه رساند و در همان جا، نشریه "شلمچه" را راه‌اندازی کردم و همزمان با آن تلاش کردیم عقبه تئوریک خود را تقویت کنیم تا فریادها و آرمان‌های خود را تبدیل به مبانی محکمی کنیم که ناشی از احساس خوانده نشود.

وی افزود:‌ و به این ترتیب شلمچه در دوران خود، پر مخاطب‌ترین هفته نامه ایران و اولین هفته نامه سیاسی بود که بصورت رنگی منتشر می‌شد و در زمانی که جامعه به اسم شاداب کردن اجتماع به سمت " ارزش زدایی" پیش می‌رفت و المان‌ها و شعارهای جنگ و انقلاب از خیابان‌های شهر  پاک می شد، ما به این روند اعتراض کردیم، در حالی که در آن زمان حتی روزنامه‌های اصول‌گرا این شعارها را بد خطی می دانستند ولی خط فکری بد سیاستگذاری فرهنگی آن زمان را نمی‌دیدند.

ده نمکی اظهار داشت: پس از " شلمچه" نشریه "جبهه" را راه‌اندازی کردم که گفتمان آن با " شلمچه" تفاوت داشت و لبه تیز تیغ به سمت " فقر و غنا" و " سیاستمداران" گرفته شد.

وی ادامه داد: ما به نوعی "مرغ عزا و عروسی" بودیم، چرا که نشریه " شلمچه" در آن زمان توسط اصلاح طلبان بسته شد، "جبهه" هم بعد از 2 سال، همزمان با پایگاه های دشمن و نشریاتی که آن زمان تعطیل شدند، به کارش خاتمه داده شد و آن گونه حرف زدن هزینه‌هایی داشت که من طبیعت مبارزه می دانستم ، چرا که کسی قرار نیست برای این حرف‌ها کف بزند.

ده نمکی افزود: پس در زمانی که احساس کردم به‌جای کار ژورنالیستی باید کار فکری و عمیق تر کرد، نشریه "صبح" را راه اندازی کردم، چرا که نشریات موازی دیگری برای زدن همان حرف‌ها راه اندازی شده بود و احتیاجی نبود من در آن "مدیوم" کار کنم.

کارگردان فیلم سینمایی" اخراجی‌ها" گفت: حرف‌هایی که در آن دوره زده می‌شد، جلوتر از زمان خودش بود، مانند بحث گفتمان سازی عدالت و تبدیل آن از صرف نقد به یک جریان و موج اجتماعی و مطالبه همه جانبه آن که در آن سال ها خیلی سخت بود، حرف‌هایی که در آن زمان زده می‌شد مانند اشرافی‌گری، فاصله طبقاتی، الگوی غلط توسعه فرهنگی در جامعه، امروز جواب داده است، حرف‌هایی که بخاطر زده شدن آنها بارها " مهدی نصیری" یا حتی ما دادگاهی شدیم؛ این فعالیت‌ها که آن زمان، توسط کسانی انجام می شد که با مظلومیت از همه طرف به عنوان " افراطی‌گری" متهم می شدند، امروزه به یک مطالبه اجتماعی تبدیل شده است که همه سیاستمداران به دنبال آن هستند.

*آوینی اگر بود به افراطی‌گری متهم می‌شد

وی افزود: مفاهیمی که " شهید آوینی" در خصوص توسعه مبانی تمدن غرب مطرح می کرد به نوعی تبدیل به شعارهایی می شد که در خیابان‌ها سر داده می شد و مقالاتی در نشریات ما انعکاس می یافت، اگر چه اگر " شهید آوینی" هم امروز بود " افراطی‌گری" متهم می شد و به نوعی " آوینی" با شهادتش اینها را راحت کرد چرا که یک منتقد جدی که با سواد و تحلیل آینده سیاست آنها را در حوزه فرهنگ نقد می کرد، از میان رفته بود.

این نویسنده در ادامه گفت: اگر یک نقد و نگاه واقع بینانه و نه سیاه نمایی از جامعه امروز داشته باشیم می بینیم که نکات منفی در حوزه اجتماعی همه‌به دلیل سیاستگذاری‌های غلط آنها در حوزه فرهنگ و لیبرالیسم فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بوده است.

وی بیان کرد: همان صفحه "جنگ " و " فقر و غنا" در نشریات من تبدیل شد به مستند " فقر و فحشا" که در حقیقت نقد به اشرافی‌گری در میان مسئولینی بود که  باید زندگی آنها در حد ضعیف‌ترین مردم باشد.

ده نمکی اظهار داشت: نکته ای که این فیلم را متمایز کرد، نگاه آسیب شناسانه‌اش  بود، چرا که این مستند به سراغ نقد و مقصر دانستن معلول نرفته بود، بلکه به دنبال ریشه به وجود آمدن این آسیب و علت آن بود؛ چرا که اگر این فاصله طبقاتی بوجود آمده، محصول همان اقتصاد لیبرالیستی است.

وی ادامه داد: اگر این مستند از زبان کس دیگری ساخته می شد، مورد تمجید خارجی‌ها قرار می‌گرفت که چرا که در آن حالت نظام و انقلاب را متهم می کرد، اما ما در این مستند سیاستگذاران را متهم کردیم و آنها را از درون نقد کردیم.

ده نمکی توضیح داد: ما به دنبال جواب این پرسش بودیم که چطور می شود سیاست‌های کلان یک نظام مبارزه با " اشرافی‌گری" و فاصله طبقاتی باشد ولی خروجی مدیریت اجرایی کشور، همان فاصله طبقاتی باشد.

وی در ادامه گفت: در خصوص "فقر و فحشا" اتفاقی که در حوزه سینما افتاد این بود که یک برنامه مستند که غالبا مخاطب خاص دارد، در ایران مخاطب عام را جذب کرد و به نوعی حس مردم برانگیخته شده و غرور ملی آنها جریحه دار گشت.

ده نمکی افزود: تمام این مفاهیم وقتی در خطابه‌ها زده می شود با عنوان اقتصاد اسلامی ویژگی‌های حکومت اسلامی و فاصله فقیر و غنی حرف‌های بی نقصی هستند، ولی وقتی به سمت مصداق پیدا کردن پیش می‌رویم اعتراضات صورت می‌گیرد.


*حمایت نکردند،‌ کشاورز شدم

این کارگردان اظهار داشت: بعد از بسته شدن نشریه "جبهه" به واقع کم آوردم و حس کردم نمی‌خواهند ما صحبت کنیم و حمایتی هم صورت نمی‌‌گرفت، پس ترجیح دادم با حضور و فعالیت نشریات و رسانه‌های جدید، به کشاورزی بپردازم که پس از مدتی مهدی نصیری امتیاز نشریه اش را به من واگذار کرد و من نشریه "صبح" را منتشر کردم.

 وی افزود: تغییر ذائقه مخاطب از رسانه های نوشتاری به رسانه های دیداری سبب شد من به سمت به مدیوم سینما بروم.


* اعتراف یک نویسنده آمریکایی در برابر یک کارگردان ایرانی

ده نمکی بیان کرد: یک نویسنده آمریکایی به نام" پیترسون" از چند سال قبل برای شناخت ماهیت انقلاب رصد می کند و صادقانه برای من اعتراف کرد که مسئولیت یک آکادمی برای تحقیقات در خصوص ماهیت انقلاب ایران و دفاع مقدس را  برعهده دارد و نکته جالب این بود که روزی به من گفت: من نسبت به سینمای شما انتقاد دارم چرا که تمام دنیا به این نتیجه رسیده است که صدام به کشور شما تجاوز کرده است ولی در سینمای شما فیلم‌هایی که می‌بینم رنگ وبوی "ضد جنگ" دارد؛ شمااگر می‌خواهید از ما تقلید کنید باید بدانید ما در فیلم‌های ضد جنگ خود، "جنگ ویتنام" را نقد کردیم که یک جنگ تجاوزکارانه بود، اما شما در جنگ خود در مقابل تجاوز صدام "دفاع" کردید؛ درحالی که در فیلم‌های خود نه تنها نسبت به سربازانتان بی مهری کرده‌اید بلکه اصل جنگ را هم زیر سوال برده‌اید.

وی افزود: به اعتقاد پیتر سون روح جنگ و مقاومتی که در دفاع مقدس در مقابل امریکا و کل دنیا صورت گرفت در فیلم‌ها و حرف‌های شهید آوینی است و جالب است که یک نویسندۀ آمریکایی " آوینی" را این گونه شناخته اما در اینجا بیش از اندیشه‌های "شهید آوینی" عکس‌های او را می‌شناسند.

این فیلمساز بیان کرد: این گونه است که شرق‌شناسی یک امریکایی آنقدر قوی است که خروجی این تحقیقات او کتاب "شمشیرها مرا در بر گیرید" یعنی جمله امام حسین بود چرا که اعتقاد داشت ماهیت جنگ ما به کربلا و امام حسین(ع) باز می‌گردد اما ما نه تنها غرب شناسی نداریم بلکه در تقلید از آنها به ورطه فیلم‌های ضد جنگ می‌افتیم.

ده نمکی ادامه داد: "اخراجی‌ها 2" در روزنامه "لس آنجلس تایمز" اینگونه منعکس شد که «این فیلم مسعود ده نمکی محاسبات امریکا در خصوص جوانان ایرانی رابه هم ریخت»، چراکه به اعتقاد آنان بعد از گذشته 20 سال از زمان جنگ اگر در مملکت ما جنگی شود همان "کهنه سربازان بسیجی" مبارزه خواهند کرد. ولی استقبالی که از این فیلم صورت گرفت نشان داد که مردم ایران هر زمانی که جنگ صورت گیرد دوباره باهم یکی خواهند شد.

وی افزود: در تمام جنگ‌ها، دنیا تبدیل می‌شد به متحدین و متفقین،‌ اما درجنگ تحمیلی متحدین و متفقین یکی شده و علیه ایران جنگ را به راه انداختند؛ زمانی ایران بسیار گسترده بود اما در ادوار مختلف تاریخی کوچک و کوچک‌تر شد تا جایی که به قول "ابراهیم حاتمی کیا" تبدیل می‌شود به این گربه ملوس کوچولو و به دست ما می‌رسد و در جنگی که طولانی‌ترین جنگ دنیا در قرن حاضر است حتی یک وجب از خاک ما کم نمی‌‌شود؛ اکنون پرسش من این است که آیا زیبنده است با این نسل که این گونه از خاک ما محافظت کرده‌اند این گونه برخوردکنیم؟ به گونه‌ای که درکشور خود احساس غربت بکنند!

ده نمکی اظهار داشت: این دیالوگ سید جواد هاشمی در فیلم " من ناراحتم صف‌های اعزام به کنکور طولانی‌تر ازصف‌های اعزام به جبهه است" نقدی است بر کسانی که در زمان جنگ سرکار بودند و بعداً اندیشه‌های لیبرالیستی آنها حاکم شد؛ اینها همان کسانی بودند که می‌گفتند مردم به جبهه نمی‌روند و حتی نتوانستند در  حوزه فرهنگی اقدامی کنند که مردم را برای رفتن به جبهه تهییج کنند.

وی ادامه داد: آنهایی که اعتقاد به دفاع نداشتند بعداً آمدند درحوزه اقتصاد و سیاست و فرهنگ جنگ را به جایی رساندند که امام (ره) مانند یک جام زهرآگین، قطعنامه را قبول کرد.

این کارگران افزود: همین اشخاص در حوزه فرهنگ نیز "جام زهراگین" را به ملت نوشاندند و خروجی آن، این گونه است که امروز زنگ‌های خطر به صدا درآمده‌اند؛ چرا که اگر آمارهایی که از اعتیاد، طلاق، روابط و ... داده می‌شود درست باشد، این محصول عملکرد چپ و راست حوزه مدیریت فرهنگی در کشور است.

وی اظهار داشت: بالاخره در یک نقطه اندیشه‌های چپ و راست باید به جای نزاع به هم‌اندیشی مشترک پرداخته و بررسی کنند که محصول عملکرد آنان همین اتفاقاتی است که امروز درجامعه رخ داده است.

ده نمکی گفت: یکی از دیالوگ‌های فیلم من برگرفته از سخن امام (ره) است که وقتی پرسیده می‌شود «این رزمنده‌ها را پیش از انقلاب کجا می‌شد پیدا کرد؟ پاسخ داده می شود در سینما، لاله زار، گمرک و پایین تر»، همانگونه که امام (ره) فرمودند: "یوم الله" روزی است که جوانان ما را از عشرتکده‌ها به جبهه‌ها کشاند.

* نتیجه‌ی قناعت ملت و رفاه مسئولان

وی ادامه داد: اینکه چرا این روند ادامه پیدا نکرد برمی‌گردد به عملکرد مسئولینی که به حرف‌های خود عمل نکرده، مردم را دعوت به قناعت می‌کردند و خود در رفاه زندگی می‌گذراندند، بنابر این به جای نقد مردم ، باید عملکرد این گونه مسئولان را نقد کرد.

ده نمکی افزود: به من گفته شده هر گاه تو یک مدت طولانی سکوت می‌کنی، پس از آن ما منتظر یک انفجار بزرگ هستیم؛ چراکه از نظر "خارجی‌ها" ماملت غیر قابل پیش بینی هستیم که به طور مثال با تمامی المان‌های جنگ " اخراجی‌ها 1" را می‌سازیم و پرمخاطب‌ترین می شود و درحوزه اسارت " اخراجی‌ها 2" ساخته شده و اتفاقی در سینمای ایران می‌افتد که بی سابقه است و در حوزه سیاسی " اخراجی‌ها3" ساخته می‌شود که فروش بسیار بالایی دارد.

این فیلمساز درادامه گفت: من به هیچ عنوان اعتقاد ندارم که مردم ایران دین‌گریز شده‌اند بلکه تنها ازنحوه مسلمانی و دینداری عده‌ای ناراحت هستند، و گرنه مردم چه درحوزه انقلاب چه درحوزه جنگ و چه حتی درحوزه بخشیدن یارانه‌ها ثابت کردند که مردمی پای بند به اصول هستند.

وی توضیح داد: در فیلم سینمای "رسوایی" نیز مفاهیم دینی، اخلاقی و عرفانی در قالب غیر طنز گنجانده شد و بدون تبلیغات گسترده فروش بالایی کرد.

ده نمکی اظهار داشت: در فیلم " معراجی‌ها" نیز فاکتور‌هایی که در فیلم‌های دیگر بعنوان شعار حذف می شود و به نوعی درحال ایدئولوژی زدایی هستند را بیان می‌کند اما باز مردم استقبال می‌کنند.

این کارگردان ادامه داد: من حس کردم وقتی فطرت و مطالبات مشترک انسانها موضوع فیلم قرار گیرد آنها را پای حرف می نشاند، چرا که ارزش‌های مشترک در چهار چوب اختلاف سلیقه‌ها نیز می‌گنجد.

وی بیان کرد: وجود قومیت‌های مختلف در "اخراجی‌ها 2" در هواپیمای ربوده شده نمادی از وحدت ملی است و مردم نیز به پای این حرف‌ها ایستاده، کف می‌زنند و به آنها افتخار می‌کنند؛ بنابر این حرف زدن با فطرت مشترک آدم‌ها، این ارتباط را با مخاطب چه در قالب نوشتار، چه سینما، چه مستند و چه حتی برنامه زنده تلویزیونی ایجاد می‌کند.

ده نمکی افزود: هر کسی درجنگ بوده اگر فلاش بک به گذشته بزند جنگ را چیزی جز همین گریه و خنده، شکست و پیروزی، شجاعت و ترس در کنارهم نمی‌ایستند، نمی بیند؛ من تعجب می‌کنم کسانی هستند که در حوزه مکتوب، در کتب قطور فرهنگ جنگ را در قالب شوخی‌ها، مثل‌ها و شعارها جمع‌آوری کرده اند، اما وقتی اینها تبدیل به تصویر می‌شود، گروهی بر نمی‌تابند.

این فیلمساز توضیح داد: نگاه تک بعدی به آدم‌ها و وقایع جنگ، مخاطب سینمای جنگ را پس می‌زند و این همان اتفاقی است که در سال‌های اخیر افتاده، درحالی‌که به نظر من زندگی در جبهه جریان داشت.

وی گفت: لزومی ندارد کسی که فیلم جنگ را می‌سازد، حتما سابقه حضور در جبهه را داشته باشد، اما باید با پژوهشی دقیق تمام این مطالب را متناسب نشان دهد.

ده نمکی ادامه داد: آنچه که اهمیت دارد شناخت خطوط قرمز و چیدمان کاراکتر‌های مختلف کنار هم است ، به گونه‌ای که این شخصیت‌ها تبدیل به ضد خود نشوند؛ چرا که کسی که فرصت طلبانه به این قصد نگاه کند، به ضد خود تبدیل می‌شود که تبدیل به هجو فرهنگ جنگ می شود.

وی بیان کرد: رهبر معظم انقلاب از مردم خواسته‌اند که در حوزه فرهنگ به صورت "چریکی" فعالیت کنند؛ من نیز در حوزه فرهنگی همیشه سعی داشتم کاری را انجام دهم که دیگران انجام نمی‌دهند و یکی از مباحثی که در حوزه دفاع مقدس نسبت به آن اجحاف شده است، بحث مقاومت آزادگان ما در اسارت است؛ یکی از کارهایی که من در این حیطه انجام دادم، تحقیق و پژوهش در حوزه اسارت بود که با چهره‌های اصلی اردوگاه حدود 50 ساعت شخصاً مصاحبه می‌کردم تا محور اصلی پرسش نامه را تهیه کرده و بر اساس آن بتوانم فعالیت خود را به انجام برسانم.

ده نمکی ادامه داد: بعداز مدتها فعالیت آن را تبدیل به80جلد کردم که به نظرم باید حتی به 100 جلد هم رسانده شود چرا که اسرا و آزادگان همزمان با مقاومت ما این سوی خاک ما انقلاب را در اسارت گاه خود به مفهوم واقعی، آن سوی خاک صادر کردند ، اما وقتی بازگشتند نسبت به سایر اقشار، غریب و مظلوم واقع شدند.  
 
 این نویسنده اظهار داشت: صدام در فاصله بین جنگ ایران و عراق و جنگ ایران و کویت چند جلد کتاب "شهدای بلاکفن" در خصوص اسیران عراقی در اردوگاه‌های ما منتشر کرد در حالی‌که در اینجا چند هزار اسیر عراقی پناهنده شدند و تحت تاثیر مهمان‌نوازی مردم ما لشکر ایجاد کردند و علیه خود صدام جنگیدند.  
 
وی ادامه داد: من حس کردم این جنبه از جنگ مهجور مانده بنابر این با انگیزه شخصی شروع به فعالیت کردم و مجموعه کار بیش از هفت هزار ساعت مصاحبه و تبدیل آن‌ها به نوشتار و ترجمه متون صلیب سرخ بود که نه به عنوان خاطره نویسی، بلکه به عنوان کتب موضوعی و مرجع تهیه گردید و با این همه زحمت، مقام رسمی برای رونمایی از کتب نیامدند و اگر هم کسی آمد به صورت دوستانه بود و هنوز کتب در آرشیو در حال خاک خوردن هستند و همه این‌ها شاید به این دلیل باشد که این کار مجموعه فعالیت‌های من است.  
 
 وی بیان کرد: از کشور دیگری نیز با من تماس گرفتند و گفتند که مشغول فعالیت در حوزه جنگ هستند و از من خواستند که pdf کتاب را در اختیار آن‌ها قرار دهم تا روی مطالعه کنند کاری که در کشور خودمان کسی خواستار انجام آن روی این اثر نشد.

این فیلم ساز در ادامه گفت: به اعتقاد من اینکه کشورهای بیگانه تصمیم به رمز گشایی انقلاب و دفاع مقدس گرفتند عامدانه است چرا که می‌خواهند روش‌های مقابله با ایران را تغییر دهند.  
 
وی توضیح داد: آن‌ها تنبیه نشدند بلکه تصمیم گرفتند ابتدا ما بشناسند و بعد وارد عمل شوند چرا که پیش از این قبل از آنکه ما را بشناسند دست به جنگ فیزیکی، کودتا و جنگ اقتصادی زدند تا انقلاب را حذف کنند اما با استفاده از تمام این روش‌ها موفق نشدند، اما اکنون استعمار نو روش جنگ نرم است و برای این موضوع ابتدا باید ما را خوب بشناسند و بر اساس آن برنامه بریزند به همین علت شرق‌شناسی آن به مراتب قوی‌تر از غرب‌شناسی ما است.  
 
 ده نمکی ادامه داد: وقتی برنامه‌های آنان را رصد کردم به این نتیجه رسیدم که آن‌ها درصدد تخریب فرهنگ جنگ نیستند بلکه می‌خواهند آن را مصادره به مطلوب کنند چرا که حساسیت‌های مردم را شناختند و فهمیده‌اند اگر با باور‌ها و اعتقادات مردم ستیزه کنند مردم سایر حرف‌های آنان را باور نخواهند کرد بنابراین این رمزگشایی یک استراتژی محسوب می‌شود و اگر غیر از این باشد صرفا بر اساس یک انگیزه شخصی است.  
 
 این نویسنده در ادامه گفت: یکی از راهکارهای مهم آن‌ها جاسوسی از طریق نفوذ در درون سیستم ما است و همین باعث می‌شود در راستای حساسیت زدایی از ارزش‌ها و باورهای مردم گام بردارند، خروجی آن این گونه ظهور پیدا می‌کند که مضامین‌‌ همان سریال‌ها و فیلم‌های ماهواره‌ای در جشنواره فیلم ما منعکس می‌شود و این نشان می‌دهد افکار هنرمند ما بیش از جامعه، از برنامه‌های ماهواره‌ای متاثر است یعنی‌‌ همان محتوا را به نوعی "ایرانیزه" کرده است که خروجی آن هجو غیرت و تبدیل تعصب ایرانی به یک جامعه بی‌تفاوت است.  
 
ده نمکی بیان کرد: چون مقوله جنگ تلخ است مخاطب تمایل زیادی برای جذب شدن ندارد و در این میان اسارت تلخ‌تر از جنگ است و من در "اخراجی‌ها دو" با‌‌ همان زبان طنز سعی کردم یکی از رویدادهای واقعی اردوگاه جنگی را ترسیم کنم.  
 
وی در ادامه گفت: جای خوشبختی است که پر مخاطب‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران در حوزه اسارت ساخته شده است و به نظرم این‌‌ همان عنایت خداوند به آزادگان است
 
وی بیان کرد: من فقر سوژهٔ در سینمای ایران را قبول ندارم، مطالعه تاریخ برای ما سرشار از ایده است، من به جوانان حق می‌دهم که اطلاعات زیادی نسبت به دوره قبل از انقلاب نداشته باشند چرا که این دوره یا نشان داده نشده یا ضعیف نمایش داده شده است در حالی که در آن سوی آب‌ها مستندی به نام "از تهران تا قاهره" ساخته می‌شود و آن چنان مظلوم نمایی می‌شود که هر کسی می‌بیند بگوید: پس پدران ما اشتباه کرده‌اند.  
 
وی ادامه داد: مدارک و اسناد زیادی برای افشای حقایق وجود دارد به جای ارائه آن‌ها در مقالات و کتاب‌ها درسی و رسانه‌ها باید مانند دنیای امروزه از زبان تصویر و رسانه استفاده کرد.  

*‌ حق مسلم غنی‌سازی فرهنگی
 
ده نمکی افزود: البته مطالبات نظام از حوزه فرهنگ نیز باید به میزان داده‌های اختصاص یافته به این حوزه باشد به عبارت دیگر باید به میزانی که سرمایه گذاری در این حوزه شده توقع داشته باشیم.  
 
این کارگردان اظهار داشت: همانطور که غنی سازی امروزه به صورت یکمطالبه اجتماعی درآمده حوزه غنی‌سازی فرهنگی نیز باید به صورت یک خواست ملی در بیاید و دولت و نظام نیز سرمایه گذاری کند.  
 
وی بیان کرد: کسانی باید به این حیطه بپردازند که به این مفاهیم اعتقاد دارند و این نکته در اندیشه‌های شهید آوینی نیز دیده می‌شود.  
 
 ده نمکی در ادامه گفت: من شخصا معتقدم "حکیم" در سینمای غرب بیشتر از سینمای ایران است یعنی با فلسفه، اندیشه و باورهای عمیق خود، فیلم می‌سازند اما در اینجا یا نگاه کاسب کارانه حاکم است یعنی بودجه‌ای برای فیلم سازی به فرد داده می‌شود و یا اینکه کسانی که این گونه فیلم‌ها را می‌سازند به آن اعتقاد ندارند در حالیکه باور و اعتقاد افراد از پشت دوربین منتقل می‌شود.
 
این نویسنده بیان کرد: شخصی مانند مرحوم "جواد شریفی" یک قهرمان است کسی که در ۱۵۰۰عملیات برای خنثی سازی بمب و موشک‌های ناشناخته شرکت کرده و برای خنثی سازی آن‌ها تیمی را آموزش داده و بعد وارد سینمای ایران می‌شود و در بسیاری از پروژه‌های سینمایی و از جمله فعالیت‌های سینمایی من همکاری می‌کند در حقیقت چنین افرادی به تنهایی سوژه هستند چرا که اگر می‌دید امکانات نیست خودش امکانات را خلق کرد.  
 
 وی ادامه داد: من نقدی بر این موضوع دارم که مسئولین ما مطالبه می‌کنند که در حوزه جنگ فیلم ساخته شود ولی به واقع امکانات کافی در این حوزه فراهم نشده است.  
 
 این فیلم ساز حوزه دفاع مقدس افزود: به خاطر دارم حتی به گروهی از مسئولین نیز گفتم که ساخت فیلم جنگی بدون امکانات جنگی علاوه بر اینکه پر هزینه و دشوار است خطر آفرین می‌باشد در حقیقت می‌توان گفت ساخت فیلم جنگی به مراتب سخت‌تر از خود جنگ است چرا که اینجا نه رزمنده، که با هنرور طرف حساب هستیم تا آنجا که در هر یک از فیلم‌ها ممکن است همین اتفاق برای خود من بیفتد.  
 
 ده نمکی اظهار داشت: من برای خود تکلیف می‌دانم که در حوزه فیلم دفاع مقدس فعالیت کنم ولو اینکه برای من خطر جانی داشته باشد، اما آیا برای نسل جدیدی که وارد این حیطه می‌شوند امکانات تکنیکال فراهم کرده‌اید که از آن‌ها توقع فعالیت داشته باشید؟  
 
وی توضیح داد: ما اگر بخواهیم ظرفیت ‌ها را آزاد کنیم باید امکانات کافی و مناسب را فراهم کنیم.  
 
 ده نمکی در پایان خاطر نشان کرد: مردم را دعوت می‌کنم فیلم "چ" را حتما ببینند چرا که با بخشی از تاریخ دفاع مقدس آشنا می‌شوید و به "ابراهیم حاتمی کیا" خسته نباشید می‌گویم به قول شهید آوینی: "جز برای شقایق‌ها مخوان کلاغ‌ها زبان شما را نمی‌فهمند برای همین قار قار می‌‌کنند".

برای دیدن فیلم اینجا کلیک کنید.

گزارش از: شقایق معینی/

انتهای پیام/ اس
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
عباس
۱۴:۴۳ ۲۷ فروردين ۱۳۹۳
...بنده ازاصطلاحات فنی درحوزه سینماوتشخیص ضعف وقوت ان سررشته ندارم اما نمیدانم چرافیلمهای این اقا (ده نمکی)وحرفهایش چقدربه دل ادم میشینه....
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۲۴ ۲۷ فروردين ۱۳۹۳
مرحبا بر اقای ده نمکی مگرطنز شما مسوولین را به خود بیاورد