به گزارش حوزه سینمای جهان
باشگاه خبرنگاران؛ اغلب تعریف کردهاند که ابزورد چیزی شبیه یک مکتب است که حاصل کاربرد برخی شیوههای بیانی در ادبیات نمایشی و در آثار نمایشنامهنویسانی چون بکت، یونسکو، ژان ژنه، آداموف یا مروژک است، یا سبکی است که هریک از این نمایشنامهنویسان به شیوه خود در آن دنیاهایشان را شکل دادهاند، یا یک گونه غالی ادبی در برههای خاص از تاریخ ادبیات نمایشی است. در حالی که از ابزورد میتواند به عنوان موقعیت یا موقعیتهایی هم شناخته شود که در هر اثر هنری، در سبک و نوع و مکتب مسلط یا هر دوره تاریخی و هر مکان جغرافیایی نمود پیدا کند. در تعریف مدرن از واژه ابزورد(به نقل از کتاب بکت، نوشته آ.آلوارز و ترجمه مراد فرهادپور) این واژه مشتق است از surd(انگلیسی) یا surdus(لاتین) به معنای گنگ، کرولال، بی کلام، بی منطق و بی عقل. surdus خود ترجمه لاتین alogon یونانی است به معنای آنچه گنگ و بی کلام استريال یا آنچه به طور کلی با کلام عقلانی(logos) ناسازگار و در نتیجه آلوارز، فیثاغورثیان این واژه را برای مشخص کردن اعداد گنگ یا اصم alogon به کار میبردند که در زبانهی امروزی اروپایی "اعداد غیرعقلانی" نامیده میشوند. بنابراین absurd یعنی امر گنگ، غیرعقلانی، بی معنا و مهمل. تعریف دیگری که تلاش میکند ابزوردیسم را در وضعیت پست مدرن تفسیر و تبیین کند، ابزوردیسم را وضعیتی میداند که در ان تلاش برای ساختن هر مرکز معنایی، به گریز از معنا منجر میشود انسان در وضعیت ابزورد تلاش میکند برای آنچه در دایره عقلانی و منطقی محسوس یا نامحسوس میگذرد، دلیلی عقلانی و منطقی پیدا کند، اما این دلیل مدام از دست میگریزد و بنابرین هیچگاه یک مرکز معنایی ثابت، دائمی، پایدار و یکه به دست نمیآید.
در هر دو بخش یا اپیزود فیلم غلاف تمام فلزی(استنلی کوبریک/1987) چنین وضعیت ابزوردی، با امکان تبیین آن در وضعیت پست مدرن، قابل شناسایی است.
منبع:محمد هاشمی/ مجله فیلمنگار /انتهای پیام/ اس