به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، ناصر فيض طنزنويس آن را بهترين اتفاق ادبي سال مي خواند و علي رضا قزوه حوزه هنري جديد مي داندش. مودب در روستاي تقي آباد ميان جام که حالا زير مجموعه بخش بالاجام است و منطقه اي است بين تربت جام و فريمان به دنيا آمد. فعاليت او و دوستانش در فضاي حرفه اي ادبيات نيز 15 سال است، آغاز شده است . او تاکنون مسئو ليت هايي چون: دبيري تحريريه فصلنامه شعر به مدت دو سال 86-84،عضويت شوراي کارشناسي شعر بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس85 و داوري جشنواره شعر جوان ايران ودوره کنگره شعر دفاع مقدس –کرمانشاه84 و اروميه 85 را در کارنامه خود دارد.
مجموعه شعرهاي عاشقانه هاي پسر نوح - 82(نشر دفتر شعر جوان) ، همين قدر مي فهميدم از جنگ- 83 (نشر سارينا )، مرده هاي حرفه اي- 84 (نشر هزاره ققنوس)و مجموعه الف هاي غلط ، نشر سوره مهر-86 از جمله آثار اوست.
در گفت و گو با علي محمد مودب، شاعر نام آشناي خراساني و مدير" شهرستان ادب" از شعر انقلاب ، شعر جوان و چگونگي تشکيل شهرستان ادب گفتيم و شنيديم.
*به نظر شما پشتوانه شعر انقلاب چيست؟
شعر برآمده از گفتمان انقلاب اسلامي به آموزه هاي شريعت وفادار است شعر انقلاب از صدر اسلام تا امروز پشتوانه دارد و آثاري که در حوزه ادبيات ديني و تعليمي تاليف شده، پشتوانه ادبيات انقلاب اسلامي است.
وجود شعر انقلاب مسئله اي بديهي است و تحت تاثير انقلاب، ادبيات انقلاب اسلامي نيز شکل گرفته و حادثه اي است که بر دشمنانش نيز تاثير گذاشته است.
شعر عصر انقلاب به نوعي رنگي از انقلاب اسلامي دارد، ولو اينکه چيزي در مخالفت و معارضت با انقلاب اسلامي باشد و اين نشان از قدرت تاثيرگذاري انقلاب اسلامي دارد.
شما مي دانيد که شاعران برجسته فارسي آثارشان را با حمد و ثناي پروردگار و نعت رسول اکرم(ص) شروع مي کردند. اين سنت تا پيش از ادبيات مدرن در ايران رايج بود؛ اما با شکل گيري جريان هاي جديد شعري در فضاي ادبيات، شاعران از اين رويکرد روي گردان شدند و انقطاعي در سنت فرهنگي ما پديد آمد. به وقوع پيوستن انقلاب اسلامي و سرايش اشعاري در حال و هواي انقلاب سبب احياي سنت هاي ادب کلاسيک فارسي شد و اين شکافي که ايجاد شده بود را به نوعي برطرف کرد.
به نظر من نگاه توحيدي از مهم ترين مولفه هاي شعر انقلاب اسلامي است و عدالت خواهي از ديگر شاخصه هاي اصلي شعر انقلاب اسلامي است و ما به وضوح بسامد بالاي اين نگاه را در آثار شاعران انقلاب اسلامي مي بينيم.
شعر والاترين هنر انقلاب است و ريشه در تاريخ انقلاب دارد زيرا زماني که امام خميني (ره) در فيضيه قم به سخنراني پرداختند، ژوليده نيشابوري در همان جمع شعري کوتاه سرود که بعدها به يکي از معروف ترين شعارهاي انقلابي تبديل شد. در واقع شعر انقلاب از همان جا با امام (ره) بيعت کرد.
شعر پس از انقلاب در صحنه هايي مانند دوران هشت سال دفاع مقدس کليدي ترين پيام ها را در قالب ادبي به جامعه منتقل کرد. هرچند در آن دوره شعر به دليل سرعت انتقال پيام و مصادف شدن با حوادث داراي چارچوب علمي نبود اما در همان روزگار شعرهاي برجسته اي خلق شد.
انقلاب ايران و حماسه هشت سال دفاع مقدس منجر به پديد آمدن سرفصل هاي موضوعي بسياري براي شعر انقلاب و دفاع مقدس شدند که در نوع خود بي نظيرند زيرا اين اشعار مفاهيم تفکر شيعي و انقلابي را همچون شهادت طلبي و ولايت مداري، مطرح کردند و باعث پديداري مفاهيم جديدي از وطن دوستي در چارچوب انقلاب اسلامي شدند. يعني شعر انقلاب به مفاهيم شهادت، امت و امامت پرداخت و تعبير تازه اي از وطن را به جريان هاي ادبي وارد کرد.
شعر انقلاب پس از جنگ تحميلي عراق عليه ايران تطور خودش را داشت و در جريان هاي هنري، توانست پيوند خود را با انقلاب حفظ و پيام خود را به نسل هاي بعدي منتقل کند. امروز در ميان شاعراني که در ميانگين سني 20 تا 25 سال قرار دارند استعدادهاي درخشان و آثار خوبي را مي بينيم که مي توان آن ها را در امتداد شاعران پيشکسوت حوزه انقلاب قرار داد.
*با عنايت به جشنواره شعر انقلاب که به همت حوزه هنري چند دوره آن برگزار شده است،نگا هتان به شعر جوان چگونه است؟
پرداختن به انقلاب در دهه اي که دهه فرهنگ است اتفاق مبارکي به شمار مي آيد نسل جوان مخصوصا در حوزه شعر سپيد نسبت به درستي و استحکام زبان غفلت کرده اند. اين غفلت تحت تاثير فضاي رسانه اي و وفور ادبيات روزنامه اي بوده است.
در ميان آثار شاعران جوان، شاهد تاثير پر رنگ فضاي ژورناليستي و دم دستي رسانه اي هستيم و شاعران به قدري با اين زبان در ارتباط اند که در اشعارشان هم نمود دارد. شاعران جوان در سرودن اشعار سپيد و نيمايي نبايد از تجربه هاي شاعران معاصر هم چون اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، قيصر امين پور و سيد حسن حسيني غفلت کنند دريغ است در عصري که شاعران بزرگي ظهور کرده اند، از تجربه هاي آن ها غفلت شود .متاسفانه نگاه متفاوت در بين شاعران جوان کم شده و با شعر برخورد فيزيکي مي شود.در شعر و حتي نقد شعر بايد جان و روح شاعر درگير و گفت و گو ها جهاني و از جان برآمده باشد در حالي که متاسفانه شناخت شاعران از جهان کم است. کسي که قرار است معرفت متفاوتي کسب کند بايد نگاهش به جامعه و اطرافش نيز متفاوت باشد. شاعران جوان برخوردشان با کلمات عادي است، کسي مثل سهراب سپهري سعي مي کرد با کلمه دوست شود و در آن گردش کند و معناها و اضلاع مختلف يک کلمه در فرهنگ هاي مختلف را دريابد. چرا که بخشي از شاعري مطالعه آگاهانه است. البته از اين نکته هم غفلت نکنيم که در سالهاي اخير شاخه اي که محکم ايستاد شاخه جوان شعر انقلاب بود و از مباني و آرمان هاي نظام دفاع کرد و کم نياورد. دليل آن هم اين است که جوان ها تجربه نسل اول و دوم انقلاب را در دسترس و شعر جوان انقلاب به لطف خدا وفادار به آرمانهاي انقلاب ماند، در عين حال که همين جريان در شعر از نقد جدي دست برنداشته و اتفاقا جريان اصلي شعر اعتراض را در اين سال ها همين جوان ها زنده نگه داشته اند، خود اين نشان از ميزان فرهيختگي و تفکر اين جريان دارد که با وجود نقد داشتن به جمهوري در بزنگاه ها مدافع جدي انقلاب اسلامي است.
*ايده برپايي شب هاي شعر انقلاب که خود شما جزو بانيان آن هستيد چگونه شکل گرفت؟
ببينيد به تعبير رهبر انقلاب "شعر ثروت ملي ما ايرانيان است " واز ديرباز مهم ترين کانون مفهوم سازي و معناجويي در تمدن ما بوده است، امروز در حوزه آفرينش وضع خوبي دارد اما در حوزه معرفي و توزيع و نقد و تحليل و برخي حاشيه هاي لازم ديگر نياز به جريان سازي گسترده اي دارد.
تنها فضايي که امروز به طور جدي در اختيار شاعران است، فضاي اينترنت است که نظر به نوظهور بودن و ضريب نفوذ اندک آن نمي تواند محمل مناسبي براي رواج و مردمي شدن شعر معاصر باشد.
شايد اغراق نباشد اگر بگوييم که بيشترين خدمات را به شعر در اين فضا، هيئت هاي مذهبي مي دهند و طبيعي است که آن بخش از شعر از اين خدمات برخوردار مي شود که نسبتي آشکار و تقويمي با مذهب و آيين ها دارد و بخش مهمي از جريان شعر ما که البته آن نيز با تعبير و رويکردي ديگر مذهبي است از محمل مناسبي براي ارتباط با مردم برخوردار نيست.
ايده برپايي شب هاي شعر انقلاب در چنين فضايي شکل گرفته و سر آن دارد که اگر خدا بخواهد طرحي نو دراندازد. شب هاي شعر انقلاب قصد دارد تا جريان شعر انقلاب اسلامي را که به تعبيري جريان معتدل و پيشرو شعر معاصر نيز است، صاحب تريبوني موثر کند.
با وجود برگزاري جشنواره ها و کنگره هاي بسيار، همواره حاشيه ها بر متن اين سنخ مراسم ها چربيده است و کسي يک جشنواره را به خاطر شعرخواني هايش نمي شناسد.
بخش مهمي از وقت مراسم اينچنيني به سخنراني ها، تعارفات و اهداي جوايز و بيانيه خواندن مي گذرد و در بخش ديگر هم نظر به موضوعي بودن اغلب اين مراسم ها و نيز انتخاب آثار از ميان آثاري که براي آن جشنواره ارسال شده اند، اغلب چيز دندان گيري به عنوان شعر به چشم نمي خورد.
تنها مراسمي که در اين سال ها به معني واقعي، شب شعري در تراز ملي بوده است، ديدار شاعران با رهبر معظم انقلاب اسلامي است که در آن شعر و شاعر اهميت مي يابند و بسياري از چهره هاي شعر ايران در اين سال ها در همين محفل گل کرده و به جامعه معرفي شده اند به اين معني که مورد توجه جدي تر رسانه ها قرار گرفته و امکان ارائه بهتر آثار خود را يافته اند.
شب هاي شعر انقلاب با هدف ايجاد وفاق و همدلي در جامعه شاعران انقلابي قصد دارد تا مسير و شيوه تازه اي را پيشنهاد بدهد و به شعر و شاعر توجه کند. شب هاي شعر انقلاب بهانه اي است براي تذکر اين معني که شعر به عنوان ثروت ملي ما و وفادارترين هنر به آرمان هاي انقلاب کبير اسلامي، سهم و جايگاه مناسبي در سياستگذاري ها و برنامه ريزي هاي کلان فرهنگي ندارد و حوزه نشر شعر نيازمند تدبير و برخي اصلاحات قانوني درباره مسائلي چون حقوق مولف و برخي بسترسازي ها براي معرفي آثار برتر است.
شعر به راحتي و بدون رعايت هيچ قاعده اي بارها و بارها در رسانه هاي مختلف مورد استفاده قرار مي گيرد، بدون اين که کسي توجه داشته باشد که آفرينش شعر چه مسير دشوار و جانفرسايي است.
در برنامه ها و بودجه هاي ادبي بايد بيش از شعر به خود شاعر که التزام و ايمان از او به شعرش راه مي يابد، توجه کنند تا اين عنصر کليدي فرهنگ ما بتواند در ساختن خيال روشني از عصر انقلاب اسلامي، نقش آفريني درست تري داشته باشد که ما بيش از هر چيز به تصوير هاي روشني از ديروز، امروز و فرداي خويش محتاجيم.
تلويزيون و راديو بايد هر روز صدا و تصوير شاعران برجسته کشور را منتشر کند و شعر بايد تيتر يک روزنامه ها شود. اين چنين است که شعر انقلاب با نفوذ گسترده تر خواهد توانست فارغ از پويه هاي گيج و گم، در بستري صحيح علمدار حرکت امت ما به سوي عصر ظهور باشد.
*موافقيد يادي از قيصر نازنين بکنيم . با توجه به اينکه استاد مشاور پايان نامه فوق ليسانس شما هم بوده است؟
قيصر يک معلم بزرگ بود،شعرش در زمانه خودش خوانده شد و جريانهاي مختلف هم مجموعا قيصر را قدر مي دانستند و زمانه قيصر او را شناخته بود؛ و چون در فرهنگستان بين آن آدم هاي بزرگي که آنجا بودند، علي رغم جواني وارد شد و محترم بود شعرشان در کتاب هاي درسي هم آمد.
به هر حال مجموعا قيصر عزيز بود و در زندگي و مرگش عزيز است. روز فوت قيصر همه روزنامه ها سوگوار قيصر شعر انقلاب بودند. عقلاي راست، چپ، ميانه و … يعني محبوبيت قيصر خيلي مشخص است. به قيصر احترام گذاشتند.
*اما برويم سراغ شهرستان ادب ، چطور شد که به فکر تاسيس چنين مرکزي افتاديد؟
15 سال پيش بود که احساس کرديم با دوستان همفکر، بايد بيشتر دور هم باشيم فضاهايي متناسب با دغدغه ها و علايق بچه ها کم بود.
ابتدا از محافل خانگي در تهران شروع کرديم و با بعضي از شعراي جوان آشنا شديم. در مکان هاي مختلفي رفت و آمد داشتيم.
در حاشيه جشنواره ها و...بر اثر همين آشنايي بود که من احساس کردم به يک مرکزي نياز داريم تا بتوانيم فعاليت ها را هماهنگ تر کنيم.
ما خودمان شاعر بوديم و در ثاني در محافل مختلف هم روي شعر تخصصي کار کرده بوديم و فضاي شعر نيز الحمدلله فضاي بالنده تري بود. ضمن اينکه شعر کم هزينه تر بود، محافل سبک تري داشت، علائق مردم ما به شعر خيلي زيادتر بود و ديدار رهبري باعث ترويج بيشتر شعر مي شد و از اين دست دلايل. اردوي آموزشي شعر جوان را برگزار کرديم که خيلي کار برد. خيلي زحمت کشيده شد.
ده ها ساعت مشاوره در حوزه شعر کشور گرفته شد و تجربيات را مطالعه کرديم. روي موضوعات فکر و اولين دوره را برگزار کرديم. هر دوره سه اردو داشت با هزار و يک مصيبت و بدبختي! دوره دوم را به خاطر مشکلات بودجه اي نتوانستيم کامل برگزار کنيم. اردوهاي آخر را هم دو تا يکي کرديم و يک روز به برنامه اضافه کرديم که بخشي از حذف يک اردو جبران بشود.
خوب است بدانيد که ما چون ديديم در شعر وضعمان بهتر است و گروهي توانسته اند دور هم جمع شوند، ابتدا در شهرستان ادب به مقوله داستان ورود کرديم و گروه داستان را شکل داديم، گروه داستان اول شکل گرفت در شهرستان ادب چون عرض کردم که در شعر خاطرمان جمع تر بود. کار هايي انجام شد و پروژه هايي به ثمر رسيد. براي داستان کوتاه انقلاب فراخوان داديم و با داستان نويسان جوان ارتباطي که گرفتيم. نتيجه حداقل اين بود که آنها زير چتر انقلاب اسلامي جمع شدند.
فضاي خوبي در گروه داستان ما فراهم شد. ايده ما اين بود که تربيت و توليد را هم زمان پيش ببريم. بناي ما بر اين بود که تربيت و توليد يک حرکت الا کلنگي داشته باشد وهيچ کدام از اينها تعطيل نشود. هر دوي اينها دو بال پرنده اي بودند که هدف تيم سازي را دنبال مي کردند.
* چرا اقبال «شهرستان ادب» به داستان کم است؟
چون سخت تر است، همت بيشتري مي طلبد. شعر بالاخره ضريب رسانه اي بالاتري دارد اما داستان اينطور نيست. البته جايزه هاي مهم داستاني دارند موج ايجاد مي کنند. مثل جايزه جلال. صدا و سيما با ميلياردها تومان هزينه کلي فيلم تلويزيوني ساخته است ولي زيرساخت داستان نويسي ندارند چون اين آگاهي وجود ندارد.
در حوزه داستان آثار شاخص هم نداريم. داستان نويس بالنده نداريم. کسي که گذشته ما را بازتوليد کند. بسياري از جوانان در زمينه ادبيات وسط راه کم مي آورند، چون روي داستان نويسي نمي تواند به عنوان يک حرفه و شغل حساب کند. رها مي کند مي رود ويراستار مي شود. من مي شناسم کسي را که به علت مشکلات معيشتي از داستان نويسي دست کشيده و به ترانه سرايي روي آورده است. مثلا جواني به من مي گويد من مي خواهم بروم داروخانه بيکار بنشينم ماهي سه ميليون تومان حقوق بگيرم. ديد منفعت طلبانه دارند. ولي کسي به داستان چنين توجهي نمي کند. البته که عشق هميشه حرف اول را مي زند ولي همين عشق هم مقدماتي دارد که يکي اش آشنايي است! کدام مرکزي متولي است که به جوان ها بگويد داستان يعني چه؟ اين طوري است که ماجرا خيلي ديمي است!
به هر حال در شهرستان ادب به لطف خدا گروه منسجمي با آرمان هاي انقلاب اسلامي و عدالت خواهي و دغدغه هاي کار مذهبي و سالم در حوزه ادبيات شکل گرفت. هدف اصلي ما بيشتر جواناني بودند که خود را در جاهاي مختلف نشان داده بودند. افرادي که در جشنواره هاي ملي و جشنواره هاي مهم مطرح شده بودند. در شعر هم همينطور بود. برنامه هايي را کليد زديم و تاکنون الحمدلله حدود چهل عنوان کتاب چاپ کرده ايم.
شعر و داستان و تعدادي آماده داريم. از جمله 10تا 15 رمان و داستان، ما متاسفانه يک سال و اندياست که منتظر مجوزيم چه در دولت قبل و چه دولت جديد البته در دوره آخر دولت قبل برخي شان مجوز گرفت ولي هنوز بعضي کارهاي شاخص ما منتظر مجوز است و از اين جهت کار واقعا مي لنگد و دوستان مميزي خيلي دير بررسي مي کنند.
مشکل اعتبار و بودجه هم مشکل جدي اين چند ساله نهادهاي فرهنگي است به هر حال،اما در همين فضا و با همت دوستان گروه داستان ما شکل گرفت. جلسات هفتگي شکل گرفت. براي اولين بار اردوي رمان نويسان جوان را برگزار کرديم و به نوعي هدف ما اين بود که بچه مذهبي ها را جمع کنيم. اين که چرا اول به داستان ورود کرديم دليلش اين بود که ديديم داستان عقب است لذا يک سال برايش وقت گذاشتيم و بعد جلسه شعر خودمان را شروع کرديم و الان بحمدا... يکي از جلسات مهم تهران براي جوانها جلسه دفتر ما، با نام انجمن آفتابگردان ها است.
«جوهر سرخ» اولين حرکتي بود که براي شهداي علمي توسط بچه هاي گروه شعر دفتر ما شکل گرفت. براي «آيات» شاعر بحريني هم يک موجي راه انداختيم. براي بحراني که در سومالي بود . موج هاي مختلف ادبي راه انداختيم که به ثمر نشست. سايت خيلي خوبي هم به نام شهرستان ادب راه انداخته ايم.
*درباره اردوهاي آفتابگردان ها توضيح بدهيد.
آفتابگردان ها فقط اردو نيست، يک دوره آموزشي است، اين دوره شامل سه تا اردو مي شود. اول دوره، ميان دوره و پايان دوره.
هدفش هم تربيت نيرو در اين زمينه است. نوعي بورس ادبي شايد بگوييم. از همه جاي کشور هم مي آيند. اينکه براي بچه هاي انقلابي يک تشکلي داشته باشيم. مثلا بچه هاي شهرستان مي آيند در محضر آقاي قزوه، بيابانکي، آقاي ارژن و … استفاده مي کنند. خيلي تاثير داشته است.
هم اينکه به بچه ها اين را القا مي کنيم که شعرشان مهم است، روي خانواده ها تاثير زيادي گذاشته است. روي اساتيد هم تاثير خوبي داشته است، هم اينکه بين بچه ها مي آيند.