نوشتار حاضر درصدد است تا ضمن بررسی تعلیم و تربیت نبوی، نظام
تربیتی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را به عنوان محور
وحدت مسلمانان مطرح و همگان را به پیروی از تعالیم الهی آن
حضرت دعوت نماید؛ زیرا شخصیت علمی و تربیتی پیامبراعظم(صلی
الله علیه و آله و سلم) به عنوان برترین الگوی زندگی، فرازمان
است و به عصر خاصی اختصاص ندارد، چنانكه وجود آن حضرت در گذشته
اسوه حسنه بود، اینك نیز برای همه بشریت الگویی نیكوست و پیروی
از اهل بیت و اصحاب آن بزرگوار، مایه وحدت، عزت، عظمت و
سربلندی مسلمانان می باشد.
واژه «تربیت» به معنای رشد، نمو، زیاد شدن و افزایش یافتن و اصلاح چیزی آمده است: تربیت، یعنی پرورش دادن استعدادهای مادی و معنوی و هدایت آن به سوی كمالاتی كه خداوند در وجود آدمی قرار داده است. نظر به آیات قرآن و یافته های اندیشمندان اسلامی، می توان گفت، تربیت عبارت است از: فرایند فراهم ساختن زمینه رشد همه جانبه متربی، به نحوی كه خود وی با اراده و اختیار خویش در مسیر تكامل مادی و معنوی گام بردارد و به هدف نهایی كه همان تقرب به خداست، نایل شود.
تربیت بدین معنا، می تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم به شیوه
های مختلف اجرا شود كه روش آن، عمدتاً براساس اهداف، امكانات و
ابزار موجود تعیین می گردد.
هر مكتب تربیتی دست كم چند مفهوم اصلی و كلیدی را فراروی خود
دارد كه باید آنها را مورد توجه خویش قرار دهد. این مفاهیم
عبارتند از: مبنا، هدف، اصل و روش. ارتباط این مفاهیم با
یكدیگر و نحوه انتزاع آنها و چگونگی كاربرد هر كدام در تعلیم و
تربیت انسان، از مهمترین مباحث مكاتب تربیتی است. از این رو،
در این جا لازم است به این مباحث بپردازیم و آنها را از باب
تطبیق مفهوم بر مصداق در اندیشه و سیره پیامبراكرم(صلی الله
علیه و آله و سلم) جست و جو كنیم.
مبنا در حقیقت عبارت است از همان هست ها و واقعیتهایی كه در حوزه های مختلف علمی و غیرعلمی وجود دارند و پایه و اساس مسایل مربوط به آن حوزه قرار می گیرند.
در حوزه تعلیم و تربیت نیز همین مفهوم از مبنا منظور است و بر
این اساس، آن اندیشه های بنیادین و كلی و ثابت انسان نسبت به
آموزش و پرورش، مبانی تعلیمی و تربیتی او را تشكیل می دهد. اما
در این جا به مهمترین مبانی دینی تعلیم و تربیت، بویژه از منظر
قرآن كریم می پردازیم كه اساس فعالیتهای پیامبراكرم(صلی الله
علیه و آله و سلم) را تشكیل می دهد؛ چون تعلیمات آن حضرت همه
بر محوریت وحی الهی انجام گرفته كه اینك در قالب قرآن مجید
تبلور یافته و در اختیار ما قرار دارد و می توانیم به خوبی از
آن بهره ببریم.
نخستین مبنای
تعلیماتی اسلام كه در متون دینی فراوان بر آن تأكید شده، فطرت
انسانی است.
از منظر پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) همه انسانها با
فطرت الهی به دنیا می آیند و اگر آن فطرت اولیه دستخوش دگرگونی
و آلودگی نگردد، در شناخت راه و هدف كه همان سیر الی ا... و
بازگشت به حق تعالی است، به تنهایی كافی است. چنانكه آن حضرت
می فرماید: «هر نوزادی با فطرت خدایی به دنیا می آید، ولی پدر
و مادر هستند كه او را به كیش یهودیت، نصرانیت و مجوسیت می
كشانند.» تعلیم و تربیت نادرست فطرت انسانی را مكدر می سازد و
جلو رشد و ترقی آن را گرفته، متربی را به آن مسیری سوق می دهد
كه خود در برابر او قرار داده است. بنابراین، مقصود از فطرت در
این جا همان سرشت دست نخورده و اولیه ای است كه یا تربیت سوء
به آن راه نیافته و یا این كه تربیت همسویی با آن در حركت است.
تعالیم اسلام و قرآن همه براساس فطریات بشر نهاده شده و با
آنچه اقتضای فطری و طبیعی انسان است، كاملاً انطباق دارند. هیچ
حكم و دستوری در اسلام وجود ندارد كه برخلاف خواست فطرت انسانی
باشد.
از ابتدایی ترین احكام اسلامی، یعنی طهارت و نجاست تا حدود و
دیات همه با اقتضای فطری انسان هماهنگی كامل داشته و ذره ای از
آن انحراف ندارند. از این رو است كه قرآن كریم به عنوان برنامه
تعلیمی و تربیتی پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از
مردم می خواهد به فطرت خود مراجعه كنند و براساس آن، حق را
بپذیرند؛ یعنی خود را بی قید و شرط آماده پذیرش حق و حقیقت
نموده و به دور از وسوسه های شیطانی حق را در قول و عمل قبول
نمایند.
قرآن مجید خطاب به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می
فرماید: روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار كن. فطرتی كه
خداوند انسانها را بر آن آفریده ]و هیچ [دگرگونی در «آفرینش
الهی نیست، این است آیین استوار». طبق این آیه كریمه، دین
اسلام بر فطرت انسانی استوار گشته و با وضعی كه عالم هستی
منطبق بر آن است، هیچ اختلاف و اصطكاكی ندارد. یعنی خداوند هر
چیزی را برای رسیدن به كمال خاص او مجهز نموده و راه نیل به آن
هدف را نیز برایش معرفی كرده است.
مبنای دوم در تعلیم و تربیت نبوی، توحید و یگانه پرستی است كه از آغاز خلقت تاكنون محور فعالیتهای همه انبیا بوده است. توحید از مبانی مهم تعلیماتی پیامبران بوده و تمامی آن بزرگواران در طول تاریخ مردم را به كارهایی همانند عبادت خدای سبحان دعوت می كردند كه با وحدانیت حق تعالی سازگار بودند.
قرآن كریم نیز از این برنامه عمومی انبیا خبر می دهد: «ما پیش
از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر این كه به او وحی كردیم
كه معبودی جز من نیست، پس تنها مرا پرستش كنید.» آیه كریمه
بیانگر آن است كه تمامی پیامبران از آدم تا خاتم مأموریت
داشتند تا كلمه توحید را ترویج و مردم را به یكتاپرستی دعوت
نموده، جامعه را براساس آن پرورش دهند. در جای دیگر می فرماید:
«معبود شما یگانه ای است كه جز او معبودی نیست، معبودی مهربان
و بخشنده.»
اندیشه توحید با ندای فطری انسان نیز كاملاً سازگاری دارد و
خداوند مردم را به دینی می خواند كه با آفرینش و سرشت آنان
كاملاً مطابقت دارد. از این جاست كه دین حق در طول تاریخ یكی
بوده، یعنی اسلام و همه انبیا، امتهای خود را به آن دعوت می
كردند.
پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) همواره مردم را به
توحید و خداپرستی دعوت كرد و از آنان می خواست كه از شرك و بت
پرستی فاصله بگیرند و به خدای یگانه ایمان آورند و تسلیم محض
او باشند. آن حضرت در روزهای نخست دعوتشان می فرمود: «مردم،
كلمه توحید را بگویید، رستگار می شوید.» یعنی اندیشه های باطل
شرك و بت پرستی را از اذهان خود بیرون ریخته، اندیشه توحید و
یگانه پرستی را جایگزین سازید.
نظام هستی براساس طرح معینی پدید آمده كه طراح آن، نه بشر و نه هیچ موجود دیگر، بلكه وجود لایزال و كمال مطلق، یعنی خدای متعال است كه تنها او آفریدگار جهان هستی و پدیدآورنده نظام آفرینش می باشد.
طبیعی است، طرحی به این دقت و ظرافت و طراحی با آن قدرت و
حكمت، كاری بیهوده و بدون هدف انجام نمی دهد، بلكه صدور هر كار
عبث و بی فایده ای از او محال است.
خداوند می فرماید: «در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند
(و می گویند) پروردگارا! این را بیهوده نیافریده ای.»
در هر موجود كوچك این عالم، هدفی است و چگونه كل نظام عالم
بدون هدف باشد! انسانهای اندیشمند با دقت در تك تك مخلوقات به
این نتیجه رهنمون می شوند و این ندا را سر می دهند كه:
خداوندا! این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریدی و تو از كار
عبث و بیهوده منزه هستی. چنان كه خداوند می فرماید: «ما آسمان
و زمین و آنچه میان آنهاست را بیهوده نیافریدیم.»
اگر به آیات انفسی و آفاقی توجه كنیم، هدفمندی نظام هستی و
انسان برای ما روشن می شود و نیاز به بحث ندارد و همین هدفمندی
مبنای تعلیم و تربیت پیامبر خداست كه براساس آن غایت عالی به
پرورش انسان پرداخت و تعلیمات اسلامی را عرضه داشت. اصول و
روشهای تعلیم و تربیت آن حضرت همه مبتنی بر همین هدفمند بودن
جهان و انسان است.
انسان از منظر اسلام دارای دو بعد جسمی و روحی است كه حقیقت او را همان جنبه روحانی وی تشكیل می دهد. قرآن كریم در باب تبیین خلقت بشر این مطلب را به خوبی مطرح و دوگانگی وجود انسان را بیان داشته است. خداوند خطاب به ملائكه ها می فرماید: «هنگامی كه آن (جسم انسان) را نظم بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، برای او به سجده افتید.»
تعلیم و تربیت نبوی مبتنی بر رشد فراگیر و همه جانبه انسان
است، اعم از جنبه مادی و معنوی و سایر ابعاد وجودی وی. همان
گونه كه اسلام بر رشد جسمی اهتمام می ورزد و برای پرورش آن
دستورالعمل داده، بر رشد روحی وی نیز اهمیت می دهد، زیرا از
این نظر، جسم به منزله مركب است برای روح و روح در قالب همین
عنصر مادی بدن، رشد و تعالی پیدا می كند.
آنچه در باب مبانی تعلیماتی پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله و
سلم) گفته شد، این نكته را نمایان می سازد كه تعلیم و تربیت
نبوی بیشتر بر چهار مبنای دینی و اسلامی استوار است و آنها
عبارتند از: فطرت انسانی، توحید، هدفمندی نظام هستی و جاودانگی
انسان. مبانی یاد شده مورد قبول همه مسلمانان است و می تواند
محور اتحاد آنان قرار گیرد.
خداوند در باب تربیت، دستورات مهمی به پیامبر(صلی الله علیه و
آله و سلم) داده و او را مأمور پرورش روحانی و معنوی مردم می
سازد. هدف اصلی بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، تزكیه
و پرورش انسان است كه او باید براساس آموزه های دین اسلام و
آنچه در قرآن آمده، مردم را تربیت كند. در آیات متعدد قرآن، به
این مأموریت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) صریحاً اشاره
شده است. چنانكه واژه «یزكیهم» به عنوان تربیت روحی و معنوی
مردم، مهمترین وظیفه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)
شمرده شده و مكرر بدان تأكید شده است.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آن قدر به تعلیم و تربیت
اهمیت می داد كه آموزش خواندن و نوشتن را جزو فدیه اسیران قرار
داد.
در این بخش به
اهداف تعلیم و تربیت پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می
پردازیم و اینكه آن حضرت چه اهدافی را در نظر داشتند و برای
رسیدن به آن اهداف چه فعالیتهایی را انجام دادند.
مهمترین هدف از
بعثت انبیا، هدایت افراد انسان به سوی خدای تعالی است كه این
امر با تعلیم و تربیت امكان پذیر خواهد بود؛ همه احكام و
دستورات شرعی مربوط به تعلیم و تربیت و هدف از آن پرورش انسان
و سوق دادن او به سمت كمالات انسانی و معنوی است كه پیامبران
به عنوان مجریان این برنامه مأمور اجرای آن شده اند.
دیگر از اهداف تربیتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، تزكیه نفوس انسانهاست كه در قرآن كریم مكرر به آن تأكید و به عنوان هدف بعثت انبیا معرفی شده است، چنانكه قرآن كریم می فرماید: «اوست آن خدایی كه در میان مردم درس نخوانده پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و آنها را تزكیه كند.»
تربیت مردم و تزكیه نفوس از رذایل اخلاقی و كج رویهای رفتاری
عمده، وظیفه پیامبران بوده و آنان نیز تا آن جا كه برایشان
میسر بود، ضمن استفاده از روشهای مؤثر در تعلیم و تربیت، به
تحقق آن همت گماشتند.پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به
عنوان آخرین فرستاده خدا، مأموریت یافت تا بنای مكارم اخلاق را
كه پیشینیان پایه گذاری كرده بودند تكمیل كند و با تزكیه نفوس
انسانها، جامعه بشری را به سوی كمالات روحی و معنوی خود سوق
دهد. چنانكه خود آن حضرت فرمود: «من از طرف خداوند برانگیخته
شده ام تا مكارم اخلاق را تكمیل نمایم.» زیرا آدمی در پرتو
مكارم اخلاق است كه از قید خودخواهی و خودمداری رهایی یافته،
بر غرایز حیوانی و تمایلات نفسانی چیره می شود.پیامبراكرم(صلی
الله علیه و آله و سلم) زحمات طاقت فرسایی را در جهت تحقق این
هدف مهم متحمل گشت و در نتیجه شاگردان ممتازی را تربیت نمود و
به جامعه انسانی تحویل داد.
منظور از عدالت در این جا كه به عنوان هدف تربیت پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) محل بحث است، عدالت اجتماعی است. همان گونه كه در قرآن كریم هدف رسالت و نبوت پیامبران ذكر شده است: «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها كتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل كردیم تا مردم، قیام به عدالت كنند.»
پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به نوبه خود، قرآن
كریم و معجزات متعدد را برای اقامه عدل در جهان آورد و توانست
نظامی براساس قسط و عدل در مدینه مستقر سازد. به هر صورت،
برقراری عدالت در جامعه از اهداف مهم تربیت نبوی بوده كه در
جهت برپایی آن تلاش فراوان نموده است.
انسان براساس اراده و اختیار خود تصمیم می گیرد و مسیری را بر می گزیند كه یا او را به مقام قرب الی ا... می رساند و یا از خدا دور می سازد. خداوند در همین زمینه می فرماید: «ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاكر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس.» بنابراین، عنصر اختیار در تعیین راه و رسم زندگی و رسیدن به هدف نهایی، یعنی قرب به خدا نقش بسزا دارد.
البته، راه تقرب به خدا منحصر به عبادت نیست، بلكه راههای جزیی
دیگری نیز وجود دارند كه یا به عبادت منتهی می شوند و یا همسو
با روش عبادت، انسان را به هدف می رسانند انفاق در راه خدا،
خدمت به مردم، دستگیری از مستضعفین و نظایر آن، شیوه هایی است
كه آدمی را به كمال می رسانند و كمال حقیقی انسان همان تقرب به
خداست. بنابراین، قرب الی ا... به عنوان عالی ترین هدف در مكتب
تعلیماتی پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح بود كه
این هدف هماهنگ با فطرت، توحید، هدفمندی جهان و انسان و
جاودانگی آدمی است. تمام فعالیتهای تربیتی، سیاسی - اجتماعی
پیامبر به همین منظور انجام می گرفت و یاران آن حضرت نیز راه
ایشان را ادامه دادند.
در این جا به
مهمترین اصول تعلیم و تربیت پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله و
سلم) كه از سیره آموزشی و تربیتی آن حضرت است اشاره می كنیم:
با توجه به
مبانی تعلیماتی كه پیش از این گفته شد، در این روش، شكوفاسازی
و پرورش استعدادهای درونی و فطری متربیان مدنظر است. به
كارگیری این روش مستلزم این است كه برنامه ریزیهای تربیتی به
گونه ای باید هدایت شود كه به تحقق این مهم بینجامد.
دومین اصلی كه از مبانی تعالیم انبیا به روشنی قابل دستیابی است، اصل توحید محوری و یگانه پرستی است كه همواره اساس دعوت پیامبران بوده است. اگر به دعوتها و تعلیمات ایشان نگاه كنیم، به این نكته اذعان خواهیم كرد كه از آدم تا خاتم همه آنان، مردم را به یگانه پرستی فرامی خوانده اند.
پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان آخرین
فرستاده خدا، مانند انبیای سلف، توحید را مبنای تعلیم و تربیت
خویش قرار داد و بر این اساس تبلیغ دین كرد.تمام فعالیتهای
پیامبر، به ویژه اساس تعلیم و تربیت آن حضرت بر محور اصل توحید
استوار بود.
اصل آخرت گرایی
به معنای دست كشیدن از دنیا نیست، بلكه منظور از آن بهره گیری
درست از مادیات دنیا است كه نحوه استفاده از آن زمینه ساز
زندگی آخرت خواهد بود زیرا زندگی دنیا از نظر اسلام نه تنها
تضادی با حیات اخروی ندارد، بلكه مقدمه حیات اخروی است و بدون
عبور از آن، رسیدن به آخرت غیرممكن است.رسول خدا(صلی الله علیه
و آله و سلم) می فرماید: «دنیا كشتزار جهان آخرت است». هیچ كس
نمی تواند در آخرت محصول خوبی برداشت كند، مگر این كه در دنیا
بذر خوب پاشیده باشد.
كرامت به معنای شرافت، اصالت، بزرگ منشی و نیك سیرتی است كه حاصل بهره مندی فطری و ذاتی یك موجود می باشد. خداوند آدمی را از بهره مندیهای درونی ویژه ای، چون عقل و اراده و اختیار برخوردار ساخته كه موجب كرامت او شده است. این كرامت به اصل انسان بودن انسان بازمی گردد و اختصاص به گروه معینی از آدمیان ندارد. ازاین رو، آدمیان همه از یك گوهرند و همه شریفند و از این حیث هیچ كس بر دیگری فضیلتی ندارد.
تكریم و تعزیر متربی از اساسی ترین اصول تربیت است؛ زیرا اساس
تربیت بر كرامت و عزت مندی است.پیامبر(صلی الله علیه و آله و
سلم) می فرماید: «مبادا فردی از مسلمانان را كوچك شمرده و
تحقیر نمایید؛ زیرا كوچك آنان هم در نزد خدا بزرگ است».
تفاوتهای فردی ناشی از سرشت و فطرت انسانی است كه نظام توحیدی و جاودانگی انسان هم موافق و مقتضی آن می باشند؛ زیرا براساس اندیشه توحیدی، جهان هستی با یك سلسله نظامات و قوانین ذاتی و لایتغیر اداره می شود و به موجب آن هر شئ و هر پدیده، مقام و مرتبه و موقع خاصی دارد، به نحوی كه تغییر و تبدیلی در آن راه ندارد.
تفاوتهای فردی به عنوان یك اصل در تعلیم و تربیت همه انبیا
وجود داشته و براساس آن مشی می كردند. پیامبر خدا(صلی الله
علیه و آله و سلم) می فرماید: «ما جماعت انبیا مأمور شدیم كه
با مردم بر میزان عقل شان سخن بگوییم.» تردیدی وجود ندارد كه
افراد جامعه از نظر فكر و اندیشه و قوه تفكر یكسان نبوده و
نیستند و دو فردی را نمی توان یافت كه از تمام جهات با هم
برابر باشند؛ بلكه قدرت درك و فهم انسانها با هم متفاوتند.
از آن جا كه توان یادگیری و برداشت هر فرد نسبت به فرد دیگر به
میزان زیادی تفاوت دارد، انبیا از جانب خداوند مأموریت یافتند
كه براساس قدرت فهم مردم با آنان سخن بگویند و آنها را تبلیغ
كنند. زیرا عمده فلسفه بعثت پیامبران، اتمام حجت بر مردم است و
این امر تمام نمی شود، مگر این كه هر كس را به اندازه قدرت
دركشان با معارف الهی آشنا سازند.
از مجموع آن چه گفته شد، روشن گردید نظام تعلیم و تربیت پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) بهترین و مناسب ترین زمینه وحدت مسلمانان جهان است، چون مورد قبول همه امت اسلامی است و هر كس به خدا و قرآن عقیده داشته باشد، تعالیم پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را باور داشته و بر آن پایبند است. اگر اندیشمندان مسلمان به نظام تربیتی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عمل كنند، همه اختلافهای مذهبی و گروهی برطرف و اتحاد واقعی در میان امت اسلامی حاكم می گردد.
آن چه در نظام تربیتی پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
مهم است، ضمن عمل به دستورالعمل های تربیتی آن بزرگوار، ترویج
و تبلیغ آموزه های نبوی است. اگر عالمان و مبلغان مسلمان همه
خود به تعالیم پیامبر عمل نموده، آن را به دیگران، به ویژه نسل
جوان، منتقل سازند و آنان را با فرهنگ ناب اسلامی آشنا نمایند،
در اندك زمانی ریشه تفرقه و نفاق از جوامع مسلمان برچیده خواهد
شد. به هر صورت وظیفه عالمان و اندیشمندان مسلمان در شرایط
كنونی بسیار حساس و سرنوشت ساز است و باید به وظایف خود توجه
نموده و بدان عمل نمایند.
مهمترین مسؤولیت آنان دعوت مردم به اتحاد و هماهنگی براساس
تعالیم پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) و نادیده
گرفتن عوامل اختلاف و تفرقه امت اسلامی است. اگر علمای شیعه و
سنی در كشورهای اسلامی به سوی وحدت واقعی حركت كنند، مناسب
ترین روش و راهكار، شناخت نظام تربیتی پیامبراعظم(صلی الله
علیه و آله و سلم) و عمل و ترویج معارف نبوی در میان جوامع
مسلمان و بخصوص نسل جوان است كه در كمترین زمان ممكن، نتیجه
مطلوبی خواهد داشت.