به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛ شايد كمتر كسي بداند كه اولين جرقهها براي ساخت سريال محرمي قبل از ساخت «حيدر خوشمرام» زده شده. اولين سريال محرمي در سال ۷۸ ساخته شد. سريالي به نام «انتظار سرخ» با بازي «جهانگير الماسي» و «سيدجواد هاشمي». اما اين سريال با استقبال قابلتوجهي مواجه نشد. شايد براي همين بود كه تا سال ۸۰ هيچ سريال محرمي ديگري ساخته نشد. اما اتفاق خوب دقيقا در سال ۸۰ و زماني افتاد كه ماه محرم با نوروز مقارن شده بود و اينبار «حسن فتحي» دست به كار ساخت سريالي براي محرم و نوروز شد.
سريالي كه باعث شد نقش اولش براي هميشه در تاريخ سريالسازي مناسبتي ما بماند. اما حيدر داستان فتحي تنها كاراكتري نبود كه ماندگار شد. اگر كمي تمركز كنيد حتما «شوذب» را هم به خاطر ميآوريد. شايد در آن ميان، ماريا را هم به خاطر داشته باشيد. اما اگر كمي بيشتر فكر كنيد ميبينيد كاراكترهاي بيشتري در خاطرهتان ماندهاند. شخصيتهايي كه هر كدام به نوعي در حافظهها ماندند.
سال ۸۰
حسين ياري، كتايون رياحي/ شب دهم/ حسن فتحيمحرم و نوروز با هم مقارن شده بودند و تلويزيون در صدد بود تا سريالي بسازد كه هم به حال و هواي محرم بخورد و هم به نوروز. اولين كسي كه دست به كار شد، «حسن فتحي» به همراه تهيهكننده هميشگي آثارش، «حسن بشكوفه» بودند. آنها طرحي ارائه كردند با درامي عاشقانه درباره عشق جواني لوطي مسلك به نام حيدر به دختري اشرافزاده از خاندان قاجار. دختر؛ شرط ازدواج را اجراي 10شب تعزيه در زمان ممنوعيتي كه از سوي رضاخان براي اجراي مراسم مذهبي معمول داشتند، قرار ميدهد. حيدر هم به اتفاق دوستانش اين 10شب را برگزار ميكند.
او در جريان اين 10 شب از عشقي زميني به عشقي بالاتر ميرسد و در آخر هم كشته ميشود. اكثر منتقدان معتقدند اين سريال بهترين سريال محرمي است كه تا به حال بهتر از آن ساخته نشده. اما دو شخصيت اصلي اين سريال يعني حيدر خوشمرام با بازي «حسين ياري» و فخرالزمان با بازي «كتايون رياحي» دو بازي ماندگار اين سريال بود. به طوري كه تا سالها مردم هنوز نام حيدر خوشمرام را بر سر زبانها داشتند. البته نبايد از بازي خوب «پرويز فلاحيپور» در نقش «ياور» رفيق جاني حيدر غافل شد.
سال ۸۱
پارسا پيروزفر/ سفر سبز/ محمدحسين لطيفييك سال بعد از «حيدر خوشمرام» در شب دهم، محرم سال 1381 مجموعه تلويزيوني «سفر سبز» به كارگرداني «محمدحسين لطيفي» و نويسندگي «حسين پاكدل» روي آنتن شبكه ۳ رفت. برگ برنده سريال، بازيگران آن و داستان بديعش بود. سريال، داستان «دنيل وسپرگ» جواني خوشپوش با ظاهري آراسته است كه در ايران متولد شده، ولي از همان كودكي به آلمان منتقل و تحت سرپرستي خانوادهاي آلماني قرار ميگيرد. او بعد از ديدن خوابي مشكوك تصميم ميگيرد به ايران بيايد و خانواده واقعياش را پيدا كند.
در طول مسير پيدا كردن مادرش با ماجراهاي فرعي زيادي روبهرو ميشود تا اينكه نهايتا گذشته دنيل كشف ميشود و معلوم ميشود او فرزند زن و شوهري دانشجو و مبارز در زمان انقلاب بوده كه توسط كسي به ساواك معرفي ميشود و فرزندشان(كه همان دنيل است) هم به آلمانيها فروخته ميشود. اين سريال هم مخاطبان زيادي داشت ولي درجه كيفياش از شب دهم بسيار پايينتر بود. اما بازي «پارسا پيروزفر» در نقش دنيل براي هميشه در يادها ماندگار شد. پيروزفر به خاطر نزديكي چهرهاش به آلمانيها هم گزينه خوبي براي ايفاي نقش بود و هم توانست با هنر خوبش نقش اين جوان را به زيبايي ايفا كند. نكته جالب اينكه طبق نظرسنجيهايي كه همان سال براي اين سريال انجام شد، ۶۵ درصد بينندگان اين سريال، خانمها بودند!
سال ۸۲
امين تارخ، فريبا كوثري/ معصوميت از دست رفته/ سيد داوود ميرباقري«معصوميت از دست رفته» به كارگرداني «داوود ميرباقري» داستاني انتزاعي داشت كه مربوط به عاشوراي سال 61 هجري قمري ميشد. داستان درباره شوذب، خزانهدار كوفه است. همسرش مارياي نصراني به خاطر عشق به او، مسلمان ميشود و عاشق حسين(ع) و با شوذب ازدواج ميكند. اما شوذب به خاطر عشق به دختري يهودي به نام حميرا از اسلام فرار ميكند و در آخر در آتش از دنيا ميرود. در واقع كشمكش بين عقل و عشق و اعتقادات، محور داستاني ميشود كه 20 سال بعد به جنون شوذب ميانجامد. ميرباقري پيشتر هم ثابت كرده بود ميداند چطور سريال بسازد كه مخاطب را راضي كند. اين سريال هم بسيار مورد توجه قرار گرفت. اما از همه گذشته بازيهاي خوب و ماندگار بازيگران اصلي كار، آنها را براي هميشه در تاريخ تلويزيون ماندگار كرد. از بازي خوب «امين تارخ» در نقش شوذب گرفته تا «فريبا كوثري» در نقش ماريا و «سارا خوئينيها» در نقش حميرا. تارخ آنقدر آن نقش را واقعي بازي كرده بود كه هركس نميدانست فكر ميكرد، تارخ همان شوذب است!
سال ۸۵
هانيه توسلي و پوريا پورسرخ/ وفا/ محمدحسين لطيفيالبته سريال وفا ويژه محرم ساخته نشد. اما از آنجايي كه نوروز و اربعين حسيني مقارن شده بودند، بايد سريالهايي براي نوروز ساخته ميشد كه هم شأن اربعين را حفظ كنند و هم به حال و هواي نوروز بيايند. همه شبكهها سريالهايي ساختند كه از ميان آنها تنها سريال «وفا» به كارگرداني «محمدحسين لطيفي» از وجاهت قابل قبولي برخوردار بود. داستان سريال وفا درباره فرار جاسوسي از ايران توسط صهيونيستها بود. داستان اصلي در كشور لبنان شكل ميگيرد و درباره عشق ژوبين (همان جاسوس فراري) به دختري لبناني به نام وفاست. عشقي كه باعث مسلمان شدن ژوبين يهودي ميشود و با عشق دختر مورد علاقهاش كشته ميشود. ژوبين با بازي «پوريا پورسرخ» نقش تاثيرگذاري بود. وفا را هم كه «هانيه توسلي» بازي ميكرد، كاراكتر باورپذيري از آب در آمده بود. تا مدتها بازي اين دونفر سر زبانها افتاد. شايد يكي از بهترين بازيهاي پورسرخ در همين سريال شكل گرفته باشد! اين سريال توانست تا مدتها در ذهن مخاطب باقي بماند و نقطه عطفي در كارنامه لطيفي در تلويزيون محسوب ميشود.
سال ۸۶
ليلا حاتمي و علي مصفا/ پريدخت/ سامان مقدم«پريدخت» سامان مقدم را ميتوان يكي از نمونههاي قابل قبول در سريالسازي محرمي دانست كه توانست گريزي به تاريخ معاصر ايران در سده اخير بزند و در حقيقت روايتي عاشقانه - عاميانه در دل محرم و اعتراضهاي مردم در زمان پهلوي بود. «پريدخت» داستان زندگي دختر حاج ميرزا يكي از سرشناسان مومن شهر است. داستان در سال 1314 رقم ميخورد، جايي كه پريدخت در دو راهي انتخاب خواستگار قرار دارد؛ داستان با فراز و فرود زندگي پريدخت جلو ميرود تا فاجعه مسجد گوهرشاد و كشف حجاب رقم ميخورد.
مرحله دوم زندگي پريدخت با تبعيد رضاشاه و روي كارآمدن محمدرضا پهلوي آغاز ميشود، قصهاي كه تا بعد از كودتاي 28 مرداد ادامه دارد. مثلث عشقي مبهم ميان پريدخت، نادر و نصرت، جوهره داستان بود؛ نصرت كه با همنشيني در خانه ميرزا دلباخته دختر او ميشود و نادر خانزادهاي كه از دختر مورد علاقهاش دور ميشود. بازي «ليلا حاتمي» بازي ليلا حاتمي در كنار همسرش «علي مصفا» قابل تقدير بود. حاتمي توانست نقش پريدخت را به خوبي ايفا كند. البته نميتوان بازي خوب «كامبيز ديرباز» در نقش نصرت را هم در نظر نگرفت.
فريبرز عربنيا (مختار/ مختارنامه):جمشيد هاشمپور گزينه اول ميرباقري براي نقش اول سريالش بود كه از زمان بازي در نقش ابوعون مسافر ري چشمش را گرفته بود اما زمان طولاني سريال، ديالوگهاي طولاني و موارد ديگر باعث شد تا هاشمپور نيايد و عربنيا با زدن يك دهه قيد بازيگري در سينما، تمام وقت مختار سريال ميرباقري شود.
عربنيا توانست در برابر بازيگران كاركشته مقابلش مثل اصلاني و كيانيان و رشيدي بازيهاي خوبي نشان دهد و خودش را ماندگار كند.