پسر جوان در حالی که پای راستش تیر خورده، روی زمین نشسته است. او یکی از اراذل و اوباشی است که چند روز قبل هنگام درگیری با سه کارگر باربری با همدستی دوستانش، با قمه به جانشان افتاده بودند. مرد جوانی که هر دو دستش پانسمان است با دیدن او، به سمتش می‌آید و با گریه می‌گوید: بعد از ۱۴ سال داشتم صاحب فرزندی می‌شدم، اما به خاطر بلایی که سر من آوردی همسر باردارم شوکه و بچه‌مان سقط شد. من کارگرم، اما این مرد انگشتان دستم را قطع کرد، دیگر نمی‌توانم کار کنم و اجاره خانه‌ام عقب افتاده است. وقتی دو عدد کارتن اثاثیه در آسانسور گذاشتیم، با ما دعوا کردند. او و دوستش دو همکار دیگرم را هم با قمه زدند و ما مرگ را با چشمان خودمان دیدیم.

تورج، همان متهمی است که هنگام دستگیری از ناحیه پا مورد شلیک گلوله قرار گرفته است.
سابقه داری؟
به خاطر درگیری چند ماهی در زندان بودم.
چرا با قمه به جان این سه کارگر افتادید؟
دوستم زنگ زد و گفت با چند کارگر درگیر شده است، بنابراین به کمکش رفتم و برایش قمه بردم. من نمی‌توانم به رفقایم نه بگویم.‌
می‌دانستی که درگیری شما باعث قطع چهار دست شده است؟
آن لحظه که اصلاً به این موارد فکر نمی‌کردیم، اما بعداً متوجه شدیم که چه خطایی مرتکب شده‌ایم. کاری که کردم باعث نابودی زندگی‌ام شد. قرار بود چند روز دیگر به خواستگاری دختر مورد علاقه‌ام بروم و الان به اتهام شرارت و قطع دست بازداشت شده‌ام.
 آرتیست بودم
از متهمان حمله به بیمارستان لقمان است، متهم جوانی که به گفته خودش در تایلند تتوکار بوده و همزمان هنرور هم بوده است.
چرا مقابل بیمارستان لقمان دعوا کردید؟
یکی از دوستانم شب قبلش سر چشم تو چشم شدن با چند نفر دعوا کرده و در بیمارستان لقمان بستری شده بود. ما برای حمایت از او رفتیم. دعوا که بالا گرفت، گروه مقابل از ترس ما فرار کردند و به داخل بیمارستان رفتند و ما هم آنها را تعقیب کردیم.
وسایل بیمارستان را هم تخریب کردید؟
قصدمان تخریب نبود، وقتی با قمه و چاقو حمله کردیم خب به در و دیوار هم برخورد کرد. اما یک خودروی پژو مقابل بیمارستان پارک بود که تصور کردیم خودرو متعلق به گروه رقیب است، به همین دلیل آن را تخریب کردیم.
چرا آنقدر تتو داری؟
من زیاد چاقو و قمه خورده‌ام، تتو زدم جای آنها کمتر دیده شود. بعضی از آنها هم یادگار تایلند است، در آنجا دوره تتوکاری دیده‌ام و از روی کری‌خوانی‌ها و تتوهایم به من می‌گویند آرتیست قلدر. برای اینکه خیلی خوب نقش بازی می‌کنم.
 بریدن گوش یک رهگذر
معروف است به شهردار. می‌گوید دوست دارد دستور دهد و همه به او چشم بگویند. جرمش بریدن گوش است.
چرا گوش می‌بریدی؟
قصدم قطع کردن گوش نبود، در دعوا گاز اشک‌آور زدم که به صورت یکی از رهگذران پاشید. او روی زمین خم شد و من با چاقو به گوش او ضربه زدم. انگشت دستان شاکی دیگری هم به همین صورت قطع شد.
درگیری سر چه بود؟
 برادرم مکانیکی دارد. با مغازه کناری‌اش که تعمیرات خودرو داشت درگیر شده بود. من هم برای زهر چشم گرفتن راهی مغازه شدیم و دعوا شروع شد.
 اشد مجازات برای اراذل و اوباش
سرهنگ سعید راستی معاون عملیات پلیس اطلاعات تهران بزرگ صبح دیروز در جمع خبرنگاران گفت: همکارانم در هفته‌های اخیر موفق به دستگیری چند نفر از اراذل و اوباش شدند که باعث چندین فقره قطع عضو شده بودند. در مجموع ۱۵ متهم دستگیر و تحویل قانون شدند.

وی ادامه داد: اراذل و اوباش بدانند که پلیس در برخورد و دستگیری آنها هیچ محدودیتی ندارد و امسال میزان تیراندازی پلیس به این افرادی که مقابل مأموران مقاومت کرده و تسلیم نمی‌شوند، ۱۲۰ درصد افزایش پیدا کرده است. همچنین از قوه قضائیه می‌خواهیم که برای این برهم‌زنندگان نظم و امنیت، اشد مجازات را در نظر بگیرد.

منبع: روزنامه ایران