به گزارش
خبرنگار سياست خارجي باشگاه خبرنگاران؛ پس از پیشرفتهای ایران در دستیابی به فناوری انرژی هستهای، کارشکنی غربیها و بهخصوص آمریکا و رژيم صهيونيستي بسیار محسوستر شد، بهطوری که با تبلیغات و مانور سیاسی علیه فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران سعی در مخدوش کردن چهره جمهوری اسلامی در بین افکار عمومی دنیا را داشتند.
این کارشکنی غرب، آمریکا و رژيم صهيونيستي تا جایی پیش رفت که بارها جمهوری اسلامی ایران را متهم به دستیابی به سلاح هستهای و تهدید به حمله نظامی علیه تاسیسات صلحآمیز هستهای ایران کردند.
جمهوری اسلامی با اثبات شفافیت به اتهامات واهی غرب و آمریکا پاسخ داده است اما از آنجا که هدف آمریکا و همپیمانانش تحت فشار قرار دادن ایران است، شفافسازی فعالیت هستهای ایران در نظرشان کم اهمیت است.
پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید فصل جدیدی از روابط و دیپلماسی جمهوری اسلامی با دیگر کشورها رقم خورد.
پس از بيانات مقام معظم رهبری در خصوص "نرمش قهرمانه" بسیاری از کارشناسان بر این باورند که بابی جدید از دیپلماسی میان ایران و غرب خصوصا ایالات متحده آمریکا باز شد، مقام معظم رهبری ضمن توصيه به مسئولان دستگاه دیلماسی عنوان نمودهاند که ما به آمریکا اطمینان نداریم.
در این شرایط برخی افراد از گشوده شدن باب مذاکرات با آمریکا بسیار ابراز خرسندی کردهاند زیرا تنها راه برونرفت برخی از مشکلات را در گرو رابطه با آمریکا و رفع موانع و مشکلات اقتصادی کشورمان را در برقراری رابطه با آمریکا دانستند.
اما واقعیت امر این است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران همواره دولتهای غربی خصوصا در راس آنها آمریکا از هرگونه اقدامي علیه ملت ایران استفاده کردند تا این انقلاب به استحکام و شکوفایی نرسد اما با وجود همه کارشکنیها به این امر دست نیافتند.
عجیب این است که برخی افراد که سابقه مبارزاتیشان نشان ميدهد قبل و بعد از انقلاب در عرصههای مختلف سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی حضور داشتهاند به خاطرهگویی و بیان نقل قول از بنیانگذار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) روی آوردهاند که البته قابل استناد هم نيست اما ميخواهند تا با تغییر شرایط و برخی تحرکات دیپلماتیک فرصتی برای بیان نقل قول و خاطرهگویی پیدا کنند.
اما بيان چنين سخنان غير قابل استنادی باعث نميشود گذشته سیاه غرب و آمریکا علیه ملت ایران به فراموشی سپرده شود البته اینگونه واکنشها توسط مسئولان باید به دقت و هوشیاری بیشتری انجام بپذیرد تا دشمن به کشور ما از دید درماندگی و استیصال نگاه نکند.
برای بررسی دقیقتر این موضوع که دولت آمریکا چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب علیه ملت ایران دست به چه جنايات و خیانتهایی زده است به ذکر مواردی از آن میپردازیم.
كودتاى 28 مرداد 1332دكتر مصدق در ارديبهشت ماه 1330 (مه 1951 م). با پشتيبانى و حمايت قاطع آيتالله كاشانى به نخستوزيرى رسيد . وي پس از احراز پست نخست وزيرى، سياست «ملى كردن صنعت نفت» را با جديت تمام دنبال كرد و سرانجام، در 29 اسفند 1330 موفق به تحقق آن شد.
طرح كودتاى 28 مرداد پس از مطالعات فراوان و بازنگريهاى مكرر توسط طراحان انگليسى و آمريكايى، در قالب طرح تیپی "آژاكس" (T.P Ajaax) در تاريخ 21 تير ماه توسط رئيس سازمان سيا، وزير خارجه آمريكا و رئيس جمهور اين كشور (آيزنهاور) به امضاى نهايى رسيد و با اختصاص بودجهاى هنگفت، سرانجام پس از فراهم شدن مقدمات امر، در 28 مرداد 1332 كودتا با موفقيت انجام پذيرفت .
در نتيجه اين كودتا، دكتر مصدق از نخستوزيرى بركنار شد و حكومت مردمى وى سقوط كرد. شاه مخلوع ايران كه از بيم اعتراضات و شورشهاى مردمى، از قبل به ايتاليا گريخته بود، پس از كودتا مجددا به ايران بازگشت و به اين صورت، سلطه همه جانبه آمريكا بر اين كشور آغاز شد .
آمريكاییها دخالت مستقيم خود در كودتاى 28 مرداد 1332 را كتمان میكردند، تا اين كه مادلين آلبرايت، وزير خارجه دولت بيل كلينتون گفت: در سال 1332 ايالات متحده آمريكا نقش مهمى در هماهنگى براى سرنگون كردن رژيم مردمى نخست وزير محمد مصدق ايفا كرد و دولت آيزنهاور بر اين باور بود كه اين عمل به خاطر دلايلى استراتژيك قابل توجيه است.
حمايت از حكومت استبدادى شاه
حمايت دولت آمريكا از شاه مخلوع ايران پس از 28 مراد 1332 وارد مرحله جديدى شد و آمريكاییها با تمام توان از شاه حمايت كردند.
حمايت مالى آمريكا پس از كودتا به طرز شگفتانگيزى افزايش يافت. دقيقا 12 روز پس از كودتاى 28 مرداد، شاه از آمريكا درخواست وام كرد و آمريكا نيز با پرداخت يك وام 45 ميليون دلارى به ايران موافقت كرد.
در سال 1330 كمك مالى آمريكا به ايران بالغ بر 3.1 ميليون دلار بود، اما اين رقم در سال پس از كودتا به 70 ميليون دلار يعنى 60 برابر رقم قبلى رسيد و سه سال بعد به 250 ميليون دلار افزايش يافت.
آمريك8�توزيرى حسنعلى منصور، در بيست و يكم مهرماه 1343 مجددا اين لايحه به مجلس شوراى ملى برده شد و به تصويب نمايندگان مجلس ش�ى پس از اوجگيرى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى حضرت امام خمینی (ره)، در حالى كه ملت ايران از جنايات بى حد و حصر رژيم شاه مخلوع ايران به تنگ آمده بود و يكپارچه و يكصدا نابودى شاه را فرياد میكرد، تلاش كردند به هر شكل ممكن، رژيم شاه را پابرجا دارند.
تحميل قانون كاپيتولاسيون و تلاش برای تحقير ملت بزرگ ايران
يكى از اقدامات تحقيرآميز دولت ايالات متحده آمريكا عليه ملت ايران، تصويب لايحه اعطاى مصونيت قضايى به اتباع آمريكايى، در مجلس شوراى ملى ايران بود.
به موجب اين لايحه كه كاپيتولاسيون نام داشت، دستگاه قضايى ايران حق نداشت هيچ يك از مستشاران، نظاميان، كارمندان و كاركنان آمريكايى و نيز خانوادهها و وابستگانشان را (كه در زمان تصويب قانون بالغ بر چهل هزار نفر میشدند)، تحت پيگرد قانونى قرار دهد.
اين لايحه در ايران زمانى به تصويب رسيد كه حتى كشورهاى عقبمانده آفريقايى و كشورهاى نيمه مستعمره به آن تن نمیدادند .
لايحه مذكور ابتدا با فشار دولت آمريكا در دوران كابينه اسدالله اعلم و سپس در مجلس شوراى ملى در 13 مهر ماه 1342 به تصويب رسيد و مجلس سنا نيز بر آن صحه گذاشت. در زمان نخستوزيرى حسنعلى منصور، در بيست و يكم مهرماه 1343 مجددا اين لايحه به مجلس شوراى ملى برده شد و به تصويب نمايندگان مجلس شوراى ملى رسيد.
حضرت امام خميني(ره) پس از اطلاع از اصل مصوبه و مفاد آن، چندى بعد در تاريخ چهارم آبان 1343 طى يك سخنرانى مهم و تاريخى به افشاى آن پرداخته و شاه را به دليل تن دادن به اين قانون ذلت بار سخت مورد سرزنش و نکوهش قرار دادند.
قطع روابط سیاسی با ایران در فروردین 1359 پس از تسخیر لانه جاسوسی
تسخیر لانهٔ جاسوسی که به دوران ۴۴۴ روزهای از تخاصم میان دولت آمریکا و ایران که با حملهٔ تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام و تصرف سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفتن ۶۶ دیپلمات آمریکایی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ برابر با ۴ نوامبر ۱۹۷۹ آغاز شد عامل اصلي و اساسي قطع روابط ايران و دولت ايالات متحده آمريکا است. اين قطع رابطه در20 فروردین ماه 1359 شمسی به وقوع پیوست.
تجاوز نظامی به خاک ایران در اردیبهشت 1359(واقعه طبس)
عملیات پنجه عقاب یا عملیات طبس عملیاتی نظامی توسط نیروی دلتا برای آزادسازی آمریکاییهای گروگان گرفتهشده توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) در تهران بود.
عكس يادگاري تعدادي از اعضاي گروه دلتا قبل از عمليات
در پی ناکامی دولت ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگانهای آمریکایی در تهران که در ماجرای تصرف سفارت آمریکا بازداشت شده بودند، جیمی کارتر رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا دستور انجام عملیات آزادسازی را صادر کرد.
در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ هواپیماها و بالگردهای آمریکایی برای آزادی ۵۳ گروگان در تهران وارد فضای پروازی ایران شدند و سپس در منطقهای دور افتاده در صحرای طبس بدون متوجه شدن نیروهای نظامی ایرانی فرود آمدند.
امّا وقوع طوفان شن در آن شب موجب برخورد هواپیمای سی۱۳۰ و بالگرد سیاچ-۵۳ شد و ۸ تن از نظامیان آمریکایی در این حادثه کشته شدند و اين عمليات با شکست سختي روبهرو شد.
طراحی و سازماندهی کودتای نوژه در تیر ماه 1359
کودتای نوژه یا کودتای نقاب، کودتایی بود که چندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تنی چند از افسران ارتش رژیم شاهنشاهی ایران و با تمرکز افسران نیروی هوایی برای بازگرداندن شاپور بختیار و حذف حضرت امام خمینی(ره ) و نابودی نظام نوپای جمهوری اسلامی ايران، طرحریزی شده بود.
برنامه در ۱۸ تیر ماه ۱۳۵۹ (۱۱ ژوئیه ۱۹۸۰) با دستگیری و کشته شدن تعدادی از عوامل آن فاش شد.
هدف اول کودتا حملهٔ هوایی به منزل امام راحل در تهران و سپس حمله به برج مراقبت فرودگاه مهرآباد ذکر میشود و سپس شکسته شدن دیوار صوتی توسط هواپیماهای در دستان کودتاگران که برتری نظامی آنها را به رخ مردم بکشد.
به گفتهٔ حجت الاسلام محمد ریشهری رئیس دادگاه، حدود ۶۰۰ نفر در رابطه با این کودتا در سراسر ایران دستگیر شدند که ۵۰۰ نفر از آنها از نیروهای نظامی بودند. دستگیرشدگان به رابطه با آمریکا متهم شدهاند.
تحریک عراق به جنگ با ایران در شهریور 1359
با فروپاشی تعادل راهبردی سیاستهای ایالات متحده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دیگر شریک قدرتمندی در منطقه برای امریکا وجود نداشت.
دولت کارتر ابتدا کوشید دولت انقلابی ایران را متقاعد کند که به همکاری امنیتی خود با ایالات متحده ادامه دهد که جریان گروگانگیری دیپلماتهای این کشور، این فضا را بیش از گذشته مخدوش کرد.
امریکا که میترسید امواج انقلاب اسلامی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس را نیز بگیرد و منافع غرب را به خطر بیندازد به دشمنی علنی با جمهوری اسلامی ایران برخاست.
ایالات متحده که اوایل دهه 1980 (1359) توان حمله نظامی موفقیت آمیزی علیه ایران نداشت، در نتیجه اولویت براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را به دیگران داد. به این دلیل، وظیفه حمله به ایران به عراق محول شد.
عراق نیز بر پایه اطلاعات دریافتی از سوی عناصر فراری از ایران، کلیه امکانات را در اختیار وفاداران شاه که هدفی جز سرنگونی نظام اسلامی در ایران نداشتند، قرار داد.
صدام در روز 17 سپتامبر 1980، 26 شهریور 1359، بهطور رسمی اعلام کرد که موافقت نامه 1975 الجزایر دیگر هیچ گونه اعتبار قانونی ندارد و بی مورد است و اروندرود باید به زیر حاکمیت عرب بازگردد. وی حتی اضافه کرد: ما مصمم هستیم که با بهکارگیری زور، کلیه سرزمینهای خویش را پس بگیریم.
صدام سرانجام در 26 شهریور 59 در مجلس ملی عراق سخنرانی کرد و در همین سخنرانی در برابر دوربین های تلویزیون موافقتنامه صلح 1975 الجزایر را که خود او امضا کرده بود پاره کرد و 5 روز بعد به امید شکست دولت انقلابی و براندازی نظام جمهوری اسلامی، به ارتش عراق دستور حمله به خاک ایران را صادر کرد.
حمایت سیاسی، حقوقی و تبلیغاتی از بنی صدر در خرداد ماه 1360
حوادث خرداد 1360 و شورش و قانون گريزي و آشوبطلبي بنيصدر و هوادارانش از جمله رويدادهاي تلخ اجتماعي در نخستين سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران بود.
اين حوادث كه ناشي از فاصله گرفتن تدريجي بنيصدر از رهبري انقلاب و اتحاد مرحله به مرحله وي با مخالفين و معاندين نظام از جمله آمريکا بود بحث عدم كفايت سياسي و بركناري وي توسط مجلس، اعلام جنگ مسلحانه مجاهدين خلق(گروهک تروریستی منافقین) در برابر نظام جمهوري اسلامي، فتنه انگيزي و بلواهاي خياباني، فرار بنيصدر و رجوي و در نهايت، شكست « فاز شورشگري و قانون گريزي» را در كشور به همراه داشت.
ورود به جنگ با ایران به نفع عراق با حمله به سکوهای ایران در سال 1366
حمله به سكوهاي نفتي كشورمان در خليج فارس در سال هاي 1987(1366) و 1988(1367) از جمله حملات و اقدامات نظامياي بود كه دولت واشنگتن براي اجراي سياستها و استراتژيهاي جديد خود با هدف تضعيف ايران به آنها متوسل شد.
حملات نظامي امريكا به سكوهاي نفتي ايران طي دو مرحله انجام گرفت. نخستين مرحله در 27 مهرماه سال 1366 رخ داد كه طي آن، سكوهاي نفتي رشادت هدف حمله واقع شدند. مرحله دوم هم چند ماه بعد، يعني در 28 فروردين ماه سال 1367، با حمله ناوهاي امريكا به سكوهاي نفتي نصر و سلمان اتفاق افتاد.
سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس توسط ناو وینسنس در تیر 1367
پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایرانایر با شناسه «IR655» از بندرعباس به مقصد دبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ (۳ ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی) در حرکت بود که با شلیک موشک هدایت شونده از ناو یواساس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی ۲۹۰ سرنشین آن که شامل ۴۶ مسافر غیر ایرانی و ۶۶ کودک بودند، جان باختند.
این سانحه از نظر میزان تلفات انسانی، هفتمین سانحهٔ مرگبار هوایی تاریخ است و هيچگاه از اذهان ملت ايران پاک نخواهد شد.
اعمال «سیاست مهار دوگانه» (Cintiamnent policy Dual)
عنوانی است برای سیاست کنترل و سد نفوذ دوجانبه ایران در دوره کلینتون(۲۰۰۱-۱۹۹۳ )که نخستین بار در مارس 1993، توسط مارتین ایندایک ( طرفدار اسرائیل و وابسته به لابی صهیونیسم ) مسئول امور خارجی در شورای امنیت ملی دولت بیل کلینتون رئیس جمهوری آمریکا مطرح شد و بر پنج پایه قرار دارد:
1. آرایش قوا در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به نفع آمریکا
2. پیروی از سیاست مهار ایران وعراق به جای ایجاد تعادل و توازن بین این دو کشور
3. عدم اعتقاد به اینکه می توان در ایران از میانه روها علیه تندروها استفاده کرد
4.جلوگیری از برقراری مناسبات عادی تجاری و سیاسی ایران با کشورهای دیگر تا ایران رفتار خود را تغییر دهد . یعنی از نظر حکومت آمریکا و صهیونیسم ایران از توسعه سلاح های کشتار جمعی ، شیمیایی و دست یابی به سلاح هسته ای ، از بین بردن مخافان سیاسی در خارج از کشور و سرنگونی حکومت های طرفدار آمریکا دست بر دارد.
5. الهام از سیاست تهدید نفوذ یا محاصره کمونیسم که پس از جنگ
ماجراي ميکونوس
در ماجرای ترور میکونوس که در رستورانی به همین نام واقع در برلین، آلمان و در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ رخ داد، تعدادی از سران اپوزیسیون کُرد به قتل رسیدند.
پس از اين عمليات تروريستي دولت آمريکا با جو سازي عليه ايران و فشار بر دول اروپايي اين عمليات تروريستي را به ايران نسبت داده تا فشار جهاني را بر ايران دو چندان کند.
این عمليات تروريستي تأثیر زیادی بر روی روابط بین ایران و کشورهای اروپایی داشت.
فشار بر سازمان ملل برای تصویب قطعنامه یا تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران
تحریم علیه ایران از جانب کشورهای غربی بهخصوص آمريکا در جهت توقف در پیشرفت برنامه هستهای ایران شکل گرفت.
این تحریمها در زمینههای اقتصادی، علمی، سیاسی و فروش سلاح و مهمات است از جمله این تحریمها میتوان به تحریم صادرات نفت ایران و بانک مرکزی ایران و تحریم دارو و مواد غذایی اشاره کرد.
در حالی اين تحريمها اعمال میشود که مقامهای دولت آمریکا تحریمهای اعمال شده علیه ایران را سختترین وفلج کنندهترین تحریمها در طول تاریخ دنیا نامیدهاند.
مخالفت اساسی با دستیابی ایران به فناوری صلح آمیز هستهای
آمریکا و کشورهای غربی همواره به جامعه بینالمللی درخصوص ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران اطلاعات انحرافی و ساختگی ارائه کردهاند و با فشار بر جمهوري اسلامي خواستار توقف برنامه صلحآميز هستهاي ايران هستند.
پشتبانی مالی، اطلاعاتی و رسانه ای گسترده از اغتشاشات سال 88
فتنه سال 1388 نقطه سياهي از دخالت آمريكا و غرب عليه ملت ايران است كه با اقدامات تحريكآميز توسط افراد خودفروخته داخلي امنيت كشور و مردم را به مخاطره كشيدند.
آمريكا در همه حال مترصد ضربه زدن عليه ملت ايران بوده كه با بهانه تراشي بعد از انتخابات 1388 و به چالش كشيدن آن، شيريني آرای ملت ايران را كه با حضور پرشور در آزمون بزرگ انتخابات رياست جمهوري سربلند بيرون آمدهاند را به تلخي كشاند.
باراك اوباما در گزارش خود كه براي رؤساي كنگره و مجلس سناي آمريكا- نانسي پلوسي و جوزف بايدن- ارسال شده، شرح مفصلي از اقدامات ضدايراني دولت خود در حوزه اطلاع رساني در سال 88 را ارائه كرده است.
براساس گزارش اوباما، مجموعه اين اقدامات تحت عنوان بندي به اصطلاح قانوني با نام بند 1264 ( قانون قربانيان سانسور ايران ) انجام مي شود.
براساس گزارش اوباما، محور اصلي عمليات رسانهاي كاخ سفيد عليه ايران، نهادي دولتي به نام « شوراي پخش مديران» (BBG) است و شبكه خبر فارسي صداي آمريكا و راديو فردا متعلق به راديو آزاد اروپا/ راديو آزادي (RFE/RL) از جمله رسانه هايي هستند كه در اين پروژه نقش دارند و به ادعاي اوباما، ايرانيها از اين طريق ميتوانند به اخبار سانسور نشده و بي طرفانه دست يابند.
در اين ميان تلويزيون شبكه خبر فارسي صداي آمريكا و راديو فردا نيز به صورت 24 ساعته به پخش برنامه و اخبار مي پردازند.
در ادامه اين گزارش به تلاش دوچندان آمريكاييها براي دامن زدن به ناآراميها در ايران، درست روز بعد از انتخابات اشاره شده است.
گزارش اوباما در اين زمينه تصريح مي كند: «روز بعد از انتخابات شبكه خبر فارسي صداي آمريكا دو برنامه جديد را در دستور كار خود قرار داد تا به ايرانيان درباره حوادث كشورشان اطلاع رساني كند. در يك «برنامه صبحگاهي جديد» يك «گزارش ويژه» دو ساعته قرار داده شد كه به اخبار انتخابات و حوادث پس از آن مي پرداخت.
در گزارش اوباما سه منبع اصلي براي تامين محتواي برنامه هاي ضدايراني رسانه هاي دولتي آمريكا ذكر شده است. اين منابع عبارتند از: 1) تصاوير ويدئويي تهيه شده توسط شهروندان روزنامه نگار ايراني2) تلفن هاي بينندگان از داخل كشور و تشريح آنچه ديده بودند و 3) گزارش هايي از واكنش هاي ايرانيان خارج از كشور و همچنين واكنش هاي رسمي كشورهاي مختلف از جمله آمريكا.
و در نهایت...
نشست اخیر ژنو و موضعگیریهای متناقض ضد و نقیض مقامات
اروپایی و آمریکایی نشان دهنده این مهم است که به هیچ عنوان نمیتوان به
دولتهای غربی و آمریکا اعتماد کرد.
مشخص است که ایران در تلاش
برای رفع نگرانی و ابهامهای موجود در خصوص برنامه هستهای خویش بوده و
تاکنون گامهای اعتمادسازی را برداشته اما دولتهای غربی و امریکا با بهانه
جویی سعی در باجخواهی و کوتاه آمدن حق طبيعي ملت ايران هستند.
آمریکا و
غرب به صحت و درستی برنامه هستهای ایران آگاه هستند اما خصومت و دشمنی كه نسبت
به ملت ایران دارند، دليلي است كه نمیخواهند پیشرفت ملت ایران را در همه عرصهها ببينند و همين دستاويزي برای
بهانه تراشی غرب عليه جمهوري اسلامي است.
نبايد از کارشکنی رژیم جعلی
صهیونیستی در مذاكرات هستهاي ايران و غرب که خود بزرگترین زرادخانه هستهای را دارد و تهدیدی
علیه جهان است غافل بود.
اگر غرب و آمریکا به دنبال ایجاد عدالت و
امنیت در جهان هستند چرا در خصوص سلاحهای اتمی رژیم صهیونیستی سخن نميگويند؟
آمريكا نه تنها پاسخي به اين سوال نميدهد بلكه حتی پا را از حد فراتر نهاده و در مذاکرات 1+5 با مقامات رژيم صهيونيستي در خصوص برنامه هستهاي به مذاکره و گفتگو میپردازد تا رضايت مقامات اسراييل را به دست آورند و ايران را هر چه بيشتر تحت فشار قرار دهند.
اینها همه عواملی است که نشان میدهد نمیتوان به
غرب خصوصا آمریکا اعتماد کرد زیرا هیچ گاه خواستار عزت و سربلندی ملت
ایران نبودهاند و با کارشکنی علیه جمهوری اسلامی ایران خواهان به انزوا
کشیدن ملت ایران هستند.
باید بینش عمیقی نسبت به مذاکرات و
دیپلماسی مقامات کشورمان با غرب خصوصا آمریکا داشته باشیم و بدانیم که به
راحتی نمیتوان به آمريكا و غرب اعتماد داشت زیرا عملکرد آنها با آنچه
میگویند متفاوت است و باید زیرکانه با
هر اقدام آنها گام برداریم.
انتهاي پيام/