به گزارش باشگاه خبرنگاران؛مشخصات و ژانر: قسمت سوم از سهگانه شوالیه تاریکی کریستوفر نولان. همین برای معرفیاش کافی است.
فیلم برای کیست؟: ظاهرا برای طیف تینایجرهای عاشق اکشن و قهرمانهای کمیک استریپ، و بخواهیم محدودترش کنیم: فنهای بتمن. اما اگر عمیقتر به پروژه خیره شوید: هر کسی که میخواهد بداند قرار است چه اتفاقی در دنیای ما بیفتد!
نقطههای قوت اصلی: نولان همچنان موفق میشود تا به اندازه لازم، یعنی آن قدر که بعد از تولید فیلم دوم بسیار موفق مجموعه، شوالیه تاریکی، از او انتظار میرود؛ ایدههای تازه به اثر تزریق کند. اجتماعی و سیاسی و هنری. ضمن اینکه چارچوبی که برای بتمن ساخته، از بتمن آغاز میکند به این طرف، همچنان جواب میدهد. از گروه بازیگران گرفته تا هانس زیمر که به سبک دیگر همکاریهایش با نولان، انگار فیلمنامه را یک بار دیگر با سازهایش، تعریف می کند.
جاهطلبی نولان هم هنگام تعریف کردن یک قصه کمیک، حیرتانگیز است. شبکه در هم پیچیدهای از شخصیتها که قرار است ترسها و امیدهای دنیای معاصر در ابتدای قرن بیستم را بازتاب دهد، و از ان مهمتر طرحی برای آینده بریزد.
نقطههای ضعف اصلی: بین فیلمهای این بخش و دراین مرتبه، این یکی بیشترین نقطه ضعف را دارد. از بازی ماریون کوتیار که انگار به زور آوردهاندش سر صحنه، تا چند گرهگشایی دم دستی فیلم. و اجرای بد چند سکانس از جمله مرگ کوتیار.
بودجه: 250 میلیون دلار
فروش: 448 میلیون دلار در آمریکا
حرف تازه: طرحی از آینده جهان. این که چطور شیطان چپ، خود را در ردای پوپولیسم، پنهان میکند، تا به قول خود نولان از انرژی خواستههای به حق مردم سوءاستفاده کند. (طوری که حتی موفق میشود طرف مقابلاش را به مردمفریبی متهم کند) و این که جریانها و ساختارهای معمول و استاندارد حفظ دنیا، چطور در مقابل این جریان ناتوان و دست و پا بستهاند.
چاره کار، ورود قهرمان و ارتش پیچیده سایههاست. نخبههای دنیا که در سطح تازهای از فهم جهان، با یکدیگر متحد شدهاند.
چهره: این فیلم حاصل یک کارخانه بزرگ است. کلی چهره دارد، به فرماندهی کریستوفر نولان.
ارزش تماشا: حتی اگر به طایفهای تعلق دارید که از زوال خودتان و برآمدن قهرمان میترسید، باز برای این که از سرنوشتتان باخبر شوید، باید این فیلم را ببینید.
انتهای پیام/ ص