إِنَّا
عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ
فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا
الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا [٣٣:٧٢]
ما
امانت (تعهّد، تکلیف، و ولایت الهیّه) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه
داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند؛ امّا انسان آن را
بر دوش کشید؛ او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و
به خود ستم کرد)!
*تعبیر عارفان از امانت، اختیار است که آسمان و زمین یعنی قوای عالی و دانی در جهان از قبول آن سر باز زدند زیرا اختیار هزار مسئولیت بر دوش آدمی می اندازد که هر لحظه باید تصمیم گیرد تا چه کاری را انجام دهد یا از چه کاری بپرهیزد در حالی که حیوانات و درختان و زمین و آسمان و فرشتگان از این مسئولیت اختیار برکنارند.
*راه رهیدن از مشکل اختیار و تردد، پناه بردن به بنگ و افیون و اشتغالات غفلت زای دیگر نیست زیرا پس از اندک زمانی آن تخدیر یا غفلت بر طرف خواهد شد و آدمی می ماند و اختیار و سرگردانی تا چه کند و میان شیطان و رحمان کدام را اختیار نماید.
*تنها راه برای یکراهه شدن تسلیم شدن است به حق که شخص را به کلی از تشویش تصمیمگیری میرهاند زیرا هر لحظه میداند که باید طرف حق را انتخاب کند.
*و چون راهِ انتخابِ آن حق وظیفۀ اوست هر دم میداند که باید به وظیفۀ خود به عنوان یک مرد، یک همسر، یک عضو جامعه، بپردازد و کاری خوشتر از انجام وظیفه نیست.
*تنها راه گریز از اختیار، اختیار کردنِ وظیفه است:
خواب دیدم که جهان تمام نشاط و شادی است
چون بیدار شدم دیدم که جهان تمام وظیفه و خدمت است
پس به انجامِ وظیفه شتافتم و دیدم که جهان تمام نشاط و شادی است.
تاگور
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید