تجزیه مهدیشهر یا شهرستان نشدن شهمیرزاد به واقع، آن‏گونه که گمان می‏شود بزرگ، خطرناک، حیثیت‏ستیز و وحشت‏آفرین نیست.

به گزارش گروه استان هاي باشگاه خبرنگاران ، نام کمیته انضباطی را در مسابقات فوتبال شنیده‏اید؟ جمعی که فارغ از برنده و بازنده، به تحلیل اتفاقات رخ داده در هر مسابقه می‏پردازند و اعلام رأی می‏کنند.

آنان با منطق نظم و اخلاق به تحلیل عملکرد تیم‏ها و بازیکنان و رفتارشان برابر هواداران و تماشاگران می‏پردازند؛ چه بسا تیم برنده را توبیخ و تیم بازنده را تشویق کنند.

بیایید با همین نگاه به تحلیل حوادث اخیر شهرستان مهدیشهر بپردازیم؛ یعنی نخبگان کمیته بررسی‏کننده حوادث اخیر شهرستان باشند و به عنوان یک ناظر منصف، دغدغه‏مند و علاقه‏مند به گسترش محبت و مهر بین همه افراد جامعه، حوادث رخ داده را تحلیل کنید.

اولین قدم در این راه، آن است که میدان تقلای مردم دو شهر در دستیابی به آنچه گمان می‏کنند حقشان در آن نهفته است را میدان جنگ تصور نکنیم.

این میدان، میدانی است با حضور دو تیم؛ یک تیم می‏خواهد گل شهرستان شدن شهرش را به دروازه وارد سازد و تیم دیگر اراده کرده است تا شالوده تیمش با به ثمر رسیدن این گل، از هم نگسلد.

تأکید داریم تا در این مجال پای «درست» یا «نادرست» بودن تصمیم و خواسته هر یک از دو طرف رقابت را وسط نکشیده و در جای هواداران هر یک از آنها هم ننشینم، بلکه تنها اتفاقات را از دریچه ناظران بی‏طرف ببینم.

بنابراین، اگر شما در نقش یکی از بازیکنان این دو تیم قرار داشته و دارید، ضمن احترام به آن تلاش‏ها، برای دقایقی، از آن نقش خارج و به فضای این نامه وارد شوید.

بخشی از وظایف اجتماعی نخبگان آن است که از حقوق شهرمان دفاع کنند؛ بنابراین جمعی این حق را در شهرستان شدن شهر و جمعی دیگر در عدم تجزیه شهرستان دیده و به میدان آمده‏اند، اما آیا نخبگان و مؤثرین، جز این وظیفه، وظیفه دیگری ندارند؟

یعنی آیا نخبگان، جز بسیج اذهان و عواطف برای رسیدن به این هدف، شأن دیگری ندارند؟ به عبارتی دیگر، آیا می‏شود فارغ از تبعات یک تصمیم، تنها برای دست یافتن به آن پافشاری کرد؟

اگر این تلاش‏ها به واگرایی، درگیری، افزایش استرس‏ها و نگرانی‏ها و شعله‏ور شدن کینه‏ها و حسادت‏‏ها و احتمال بروز درگیری منجر گردد، چه؟ آیا مؤثرین جز به گل زدن در دروازه حریف نباید به چیز دیگری فکر کنند؟

اگر پاسخ شما به سئوالات فوق منفی است؛ اصراری ندارم که ادامه این یادداشت را بخوانید، اما اگر به چیزهای دیگر، غیر از تحقق خواسته‏تان که در این مرقومه درست یا نادرست بودن آن را به کنار نهاده‏ام فکر می‏کنید، با بنده همراه شوید.

عنوان «مؤثرین»، به فرد یا افرادی صدق می‏کند که واقعاً توان تاثیرگذاری بر جمع را داشته باشند؛ مهم‏ترین بخش در تأثیرگذاری، توان «مدیریت احساس» و «مدیریت هیجان» افراد است.

اوج توانمندی در آن است که این احساس و هیجان را در چارچوب مصالح شهر و افراد ساکن در آن مدیریت کنیم.

شرایط هنگام بازی، شرایط در زمین بازی، شرایط هنگام پیروزی و شرایط هنگام شکست با یکدیگر متفاوت بوده و مدیریت خاص خود را می‏طلبد.

مؤثرین نمی‏توانند تنها مربی هنگام بازی باشند و برای مراحل قبل و بعد تدبیری نداشته باشند. اگر مربی، مربی باشد از شکست، پیروزی خواهد ساخت و پیروزی را موجب غرور کاذب تیمش قرار نمی‏دهد. هر لحظه اقتضای خودش را دارد.

سئوال محوری و مبنایی از نخبگان و مؤثرین دو شهر مهدیشهر و شهمیرزاد این است که آیا به این نکته هم اندیشیده‏اید که ممکن است نتیجه این نزاع و جدال، آن چیزی که ما گمان می‏کنیم، نباشد؟

آیا مؤثرین مهدیشهر خود را برای مرحله‏ای که آن را تجزیه شهرستان می‏نامند، آماده کرده‏اند؟ آیا مؤثرین شهمیرزادی احتمال شهرستان نشدن شهرشان را می‏دهند؟

آیا در این شرایط؛ یعنی حصول نتیجه‏ای غیر از آنچه گمان می‏کنیم، وظیفه‏ای برای کنترل احساس و هیجان دیگران نداریم؟ آیا جلوگیری از سرخورده نشدن همشهریان وظیفه ما نیست؟ آیا به این موضوع فکر کرده‏ایم که مدیریت بر احساس همشهریان به عنوان یک «سرمایه اجتماعی» بیش از نتیجه مورد انتظار، اهمیت دارد؟

به راستی برای مرحله بعد برنامه‏ریزی کرده‏ایم؟ آیا وظیفه‏ای برای خود جهت نقش‏آفرینی در این موقعیت جدید قائلیم یا خود را از ماجرا کنار کشیده و سر رشته کار را به افراد هیجانی و خام خواهیم سپرد؟

به نظر می‏رسد؛ به عنوان دوست‏داران شهر و مردم شهرمان و در جایگاه افرادی که دیگران به گفتار و رفتار ما توجه و اقبال می‏کنند، وظیفه داریم تا برای «آرامش مردم»، «نجات از درگیری‏های ذهنی آزاردهنده»، «تطبیق دادن آنان با شرایط جدید» و «تمکین به اتفاقات رخ داده» و همچنین «زدودن کینه‏های به وجود آمده» و «بازگرداندن شرایط به، شرایط قبل» تلاش کنیم.

باید از اغراق‏گویی و بزرگ‏نمایی آنچه رخ داده یا رخ خواهد داد جلوگیری کرد؛ واقعیت آن است که تجزیه‏ شدن مهدیشهر یا شهرستان نشدن شهمیرزاد گرچه در جای خود مهم و برای مردم این دو شهر اهمیت دارد، اما آن‏گونه که گمان می‏شود بزرگ، خطرناک، حیثیت‏ستیز و وحشت‏آفرین نیست.

نه دنیا و نه آخرت و نه شرف ما به این مسئله بستگی ندارد. بیشتر آنچه مردم گمان می‏کنند، وهم و خیال است تا واقعیت.

مسائل با اهمیت‏تری وجود دارد که خواست خدا و پیغمبر خداست و جا دارد برای آن گریبان چاک داد.

هر یک از طرفین باید خود را در جای دیگری قرار داده و به ماجرا فکر کند. مردم مهدیشهر خود را جای مردم شهمیرزاد بگذارند که دوست دارند شهرشان ارتقا یابد، همچنان‏ که مهدیشهرها هم اگر همین اکنون نیز زمینه‏ای برای ارتقای دیگر بیابند به دنبال آن خواهند شتافت.

مردم شهمیرزاد نیز خود را جای مردم مهدیشهر بگذارند و به این نکته بیندیشند که با شهرستان شدن شهمیرزاد، شهرستان پنجم استان که عمری پنج ساله دارد به رتبه دهم استان سقوط می‏کند و غرور مردمی که چند دهه پیگیر شهرستان شدن بودند، شکسته می‏شود.

فکر کردن به موضوع در جایگاه طرف مقابل، می‏تواند تنش‏ها، تضادها و اختلافات را کاهش دهد.

اختلافات پیش آمده، اکنون به سمت و سویی کاملاً غیراخلاقی و نادرست حرکت می‏کند. مروری بر آنچه در فضای سایت‏ها و وبلاگ‏های این دو شهر وجود دارد، مؤید این ادعاست.

اکنون اختلاف بر سر تقسیمات کشوری در حال تغییر و تبدیل به اختلاف قومی، قبیله‏ای و تاریخی است. تمسخرِ نژاد و گذشته یکدیگر و گذاشتن صفات نادرست بر هم از جمله اتفاقات ناگواری است که در حال وقوع است.

اخلاق‏‏مداران مهدیشهر و شهمیرزاد و آنان که می‏توانند آینده را در «خشت خام» امروز ببینند، وظیفه دارند سدی برابر این سیل ویران‏گر بنا کنند و از انحراف حوزه اختلافات از مسائل کشوری به سمت مسائل شخصیتی، جلوگیری کنند.

از ابتدای پیدایش زمین تا روز رستاخیز که زمین و زمان در هم می‏کوبد، موقعیت مهدیشهر و شهمیرزاد به لحاظ جغرافیایی همین است و خواهد بود.

فاصله این دو شهر را نمی‏‏توان بیشتر کرد، البته کمتر خواهد شد ولی قطعاً بیشتر نمی‏شود؛ عقل حکم می‏کند که انسان هنگام دعوا با همسایه خود، روزنه‏ای برای آشتی گذاشته و توجه‏ای به موقعیت‏های بعدی که چشم در چشم هم می‏اندازند، داشته باشد.

انسان عاقل در وقت نزاع نیز تمام پل‏های پشت سر خویش را ویران نمی‏کند. اگر امکان انتقال کامل یکی از دو شهر این منطقه به جای دیگر وجود داشت، به گونه‏ای که مردم این دو، دیگر بار با یکدیگر روبه‏رو نشده و همدیگر را نبینند، می‏شد اختلاف را تحمل کرد اما وقتی این‏گونه نیست، کدام تدبیر مناسب‏تر است؟

همه حرف در این مطلب این است که بیایید برای مدیریت آینده اتفاقات رخ داده برنامه‏ ریزی کنیم. مردم شهر خود را برای شرایط مختلف احتمالی آماده سازیم.

آنچه در شرف وقوع است، چه به نفع این شهر باشد چه آن شهر، در قد و قواره اتفاقات ناگوار و پشیمان کننده نیست.

در اندازه‏ای نیست که احساسات جوانان غلیان کرده و یا رخداد سوئی رخ دهد؛ در حدی نیست که برای آینده بذر اختلاف و کینه کاشته شود.

راستی در این ماجرا چرا من و شما برابر هم قرار گیریم؟ چرا ما پریشان خاطر شویم؟ چرا حرمت ما شکسته شود؟ شاید یکی از مخاطبان کلام خدا در آیه 46 سوره مبارکه انفال ما باشیم که می‏فرماید: «... با یکدیگر نزاع مکنید که سست و پریشان خاطر خواهید شد و هیبت و اقتدارتان زایل خواهد گشت و صبر کنید که خدا با صابران است»./ج1

برچسب ها: سمنان ، مدیریت ، حصول
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.