از شيخ رجبعلي خياط (ره)نقل شده که فرمود: شبي حوالي غروب از نزديک مسجدي عبور مي کردم براي درک فضيلت نماز اول وقت وارد شبستان مسجد شدم ديدم شخصي مشغول اقامه نماز است وهاله اي از نور اطراف سر او را گرفته؛ پيش خود فکر کردم که بعد از نماز با او مانوس شوم ببينم چه خصوصياتي دارد که چنين حالتي در نماز براي او پايدار است .پس از پايان نماز همراه او از مسجد خارج شدم نزديک درب مسجد وي باخادم مسجد بگو و مگويي پيدا کرد و به او پرخاش کرد و به راه خود ادامه داد .پس از عصبانيت ديدم آن هاله نور از روي سرش محو شد.
کيمياي محبت
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید