به گزارش
خبرنگار حقوقي قضايي باشگاه خبرنگاران، برداشتها از حقوق بشر همواره برخاسته از نگرشها در نظام حقوقی بوده و
نمیتواند جدا از آن باشد. دراسلام نیز حقوق بشر جزء نظام حقوقی و در
راستای اهداف آن قابل تبیین است به طوري که اين مهم يک هدیه الهی است و هیچ مقام بشری از قبیل پادشاه، حكومت یا مقامات مذهبی یا سكولار این حقوق را اعطا نمیكنند و همين امر يکي از دلايل برتري حقوق بشر اسلامي با حقوق بشر غرب است.
در اين زمينه باشگاه خبرنگاران طي گفتگوي تفصيلي با "رضا محمدي" پژوهشگر مسايل حقوقي، مباني حقوق بشر اسلامي و تفاوت آن با حقوق بشر موجود در سازمانملل را مورد بررسي قرار داده است که در ادامه ميخوانيد.
* باشگاه خبرنگاران: پيشينه تاريخي حقوق بشر و سير تاريخي آن به چهصورت بوده و نخستين نشانههاي اين حقوق در کدام منطقه است؟ **محمدي: حقوق بشر به اعتقاد برخي پيشينهاي به قدمت تاريخ حيات بشر دارد. نام حقوق بشر تداعيگر آزادي انسانها است. نخستين نشانههاي حقوق بشر در قانون حمورابي، پادشاه بابل ( 1658-1730ق.م ) ديده شده است؛ هرچند منشور حمورابي در زمينه حقوق بشر بسيار ابتدايي است ولي عدهاي آن را نخستين گام به سوي حقوق بشر ميدانند؛ در قرن ششم قبل از ميلاد، كورش كبير منشوري تنظيم كرد كه در آن به آزادي مذاهب و ملل بيگانه اشاره شده بود. فرمان كورش كبير پس از فتح بابل ، نخستين و قديمي ترين سند تاريخي در زمينهي حقوق بشر محسوب ميشود. با نگاهي به تاريج بار رويكرد حقوق بشري – بويژه در قرون باستان- به فراست در مييابيم كه در دروههاي گوناگون و سرزمينهاي مختلف مانند ايران و روم باستان تحولاتي در زمينه حقوق بشر رخ داده است، به طوريكه هيچ ارتباط نظاممندي بين آن ها وجود نداشته كه از هم تأثير بپذيرند و اين حاكي از اين امر بديهي است كه حقوق بشر متعلق به تمامي ملتها است و هيچ فرد يا ملتي نميتواند اين مفهوم را به سود خود مصادره نمايد.
* باشگاه خبرنگاران: حقوق بشر در برگيرنده چه مفاهيمي است و در راستاي چه اهدافي دنبال ميشود؟ **محمدي: حقوق بشر تضمینهاي اخلاقی پایهای انگاشت میشوند کھ مردم در ھمه کشور ھا و فرھنگھا، به صرف انسان بودن شان باید از آنھا برخوردار باشند. اینکه این تضمینھا "حقوق" خوانده شدهاند بدان معناست کھ به ھمه افراد جویای آن تعلق میگیرند، ، و اجابت آنھا اجباری است و نه مستحب. اغلب حقوق بشر را جھانشمول میانگارند، به این معنا که ھمه افراد از آن برخوردارند، و باید برخوردارباشند. این حقوق مستقل دانسته میشوند و فارغ از اینکه توسط نظام قانونی یا رسمی یک کشور به آموزه اخلاقی حقوق رسمیت شناختھ شوند یا بھ اجرا درآیند یا نھ، بھ عنوان معیارھای توجیھ و نقد بشر دردسترس اند.آرمان حقوق بشر فراھم نمودن نظم ژءوپلیتیک بھ اصطلاح پسا- ایدئولوژیکی است که چارچوب مشترک بنیادی اقتصادی-سیاسیِ مورد نیاز ھمه انسانھا برای نیل به حداقل بھزیستی را تعیین میکند.
تعریف حقوق بشردر مفهوم حقوق بشر تعريف واحدي ارائه نشده و توافقي در اين مورد وجود ندارد، به بيان كلي حقوق بشر، حقوق بنيادين و انتقال ناپذير است كه براي حيات نوع بشر اساسي تلقي ميشود، يعني مجموعهاي از ارزشها، مفاهيم،اسناد و سازوكارها است كه موضوعشان حمايت از مقام و منزلت و كرامت انسانياست.
*باشگاه خبرنگاران: در صورت عدم رعايت حقوق بشر از سوي برخي از کشورها اعتبار و ضمانت اجرايي براي حقوق بشر متصور است ؟ **محمدي: با اینکھ دولت–ملتھا در کارآمدی عملی ترویج و حمایت قانونی از آموزه ی حقوق بشر نقش مھمی دارند، اما اعتبار غایی حقوق بشر مشروط به التزام دولتھا به آن انگاشته نمیشود. توجیه اخلاقی حقوق بشر مقدم بر ملاحظات ملی محسوب میشود.
یک ھدف اصلی آموزه حقوق بشر فراھم نمودن معیارھای مشروعی است که ھمه دولت-ملت ھا بدان ھا ملزم باشند. توسل به ارزشھای ملی نباید بھانهای ملت-دولتھا بدھد که تعھدات بنیادی خود را برای صیانت از حقوق بشر کنار نھند.
هدف و غايت حقوق بشر تضمين حقوق اساسي افراد بوده و حقوق بشر به دنبال اعطاء حقوق مشخص افراد ميباشدو منظور از حقوق اساسي افراد، همان حقوق و آزاديهاي فردي است كه عبارتند از: حكومت قانون- عادلانه- و آزادي بيان و اجتماعات و مصونيت جان و مال و آزاديهاي ويژهاي چون حقوق اقتصادي، مصونيت از تبعيض و حقوق بيگانگان با تمام زيرشاخهها و چارچوبهاي منطقي اجراي وجود ضمانت اجراي آنهاست.
*باشگاه خبرنگاران: در رشد و شکوفايي حقوق بشر چه عواملي موثر بوده و آبشخور اين انديشه از کدام مکاتب است؟ **محمدي: حقوق بشر بارها تعريف و باز تعريف شده است و در هر دوره، مكتب و صاحبنظري از منظر خود به اين موضوع نگريسته است و چارچوب آن را تبيين كرده است. اگرچه برخي صاحبنظران، حقوق بشر فعلي را «حاصل تفوق و نفوذ فلسفه و انديشههاي غربي» در اين زمينه ميدانند ولي بايد اذعان نمود كه رشد و شكوفايي چنين انديشههايي از بنيادهاي فرهنگي ساير ملل، مذاهب و مكاتب بهره برده است، به همين دليل است كه اعلاميه جهاني حقوق بشر مصوب 51 عضو سازمان ملل با فرهنگها و نظرات گوناگون است و دو ميثاق بينالمللي حقوق بشر و پروتكلهاي اختياري حقوق مدني و سياسي با اعتقادات اديان و مكاتب تا حدود زيادي همخواني و همراهي داردبه همين دليل با قاطعيت ميتوان گفت: «حقوق بشر امروزي تلفيقي از اعتقادات و ارزشهاي مربوط به نوع بشر از گذشته تا به امروز است».ریشه اصلی رویاروییهای نظری درمورد حقوق بشر در تلقیهای متفاوت از ماهیت آن نهفته است.
در تعریف حقوق بشر چنین گفتهاند:"حقوق بشر به معنای امتیازاتی كلی است كه هر فرد انسانی طبعا دارای آن است"، این تعریف همانگونهكه پیدا است، خاستگاه غیردینی و سكولاریستی داشته و كاملا بیانگر این نكته است كه حقوق بشر از نظامهای فكری و حقوقی جدا نیست.
*باشگاه خبرنگاران: تفاوت ميان حقوق بشر سکولار و حقوق بشر ديني از کدام جهت است؟ **محمدي: حقوق سكولار برای بشر، حقوقی با خاستگاه سكولاریستی قایل و حقوق دینی برای انسان، حقوقی با خاستگاه الهی قایل است كه این دو در بعضی جهات نمیتوانند جهان شمول باشند و معضل جهان شمولی نیز از همین نكته ناشی میشود. بنابراین تعریفی كه در آغاز آمد، نبض تقابل میان دیدگاههای متفاوت در زمینه حقوق بشر را به دست میدهد.
*باشگاه خبرنگاران: تعريف حقوق بشر از ديدگاه دين چگونه است؟ **محمدي: از دیدگاه دین میتوان گفت : "حقوق بشر، حقوق بنیادین و پایهای است كه هر انسان از آن جهت كه انسان است، فارغ از رنگ، نژاد، زبان، ملیت، جغرافیا واوضاع و احوال متغیر اجتماعی یا میزان قابلیت و صلاحیت ممتاز و فردی و هر عنوان عارضی دیگر بر او، از خداوند دریافت كرده است" بنابراین اولا: حقوق بشر، حقوقی جهانی است، زیرا این حقوق، حق طبیعی و مسلم هر عضو خانواده بشری است و هر فرد بشر، در هر كجا با هر نژاد، زبان، جنس یا دین كه باشد، از این حقوق بهرهمند است و لازم نیست انسان این حقوق را كسب كند. ثانیا: حقوق بشر هدیه الهی است و هیچ مقام بشری از قبیل پادشاه، حكومت یا مقامات مذهبی یا سكولار این حقوق را اعطا نمیكنند. حقوق ناشی از قانون اساسی بر اثر رابطه شهروندی یا اقامت افراد در كشور خاصی به آنها داده میشود، ولی حقوق بشر به معنایی كه بیان شد، ذاتی است.جهان شمولی به معنای جامعه شناختیآن، یعنی مقبولیت جهانی یا اینكه حقوق از اراده و تصمیم عام بین المللی ناشی شده باشد و به عبارتی منبع حقوق، جهانی باشد.ثالثا: حقوق بشر بخشی از حقوق است كه هر انسان از آن جهتكه انسان است، آنها را دارا میشود، در برابر بسیاری از حقوق كه بر مبنای حكمت الهی به انسانها نه از آن جهتكه انسان هستند، بلكه جهات حكیمانه دیگری اعطا میشود.
*باشگاه خبرنگاران: حقوق بشر در اسلام چگونه تعريف ميشود و چه تفاوتي با ساير تعاريف دارد؟ **محمدي: برداشتها از حقوق بشر همواره برخاسته از نگرشها در نظام حقوقی بوده و نمیتواند جدا از آن باشد. دراسلام نیز حقوق بشر جزء نظام حقوقی و در راستای اهداف آن قابل تبیین است.البته میپذیریم كه این تعریف همچون سایر تعاریف هرگز نمیتوانند ابعاد مختلف حقوق بشر را كه مد نظر داریم، بیان كند؛ اما بههرحال تعاریف تاحدودی میتوانند بیانگر مبانی و پیشفرضهایی باشند كه در فرهنگها و جهانبینیها برای حقوق بشر تعیین میشود و این تعریف نیز ازاین قاعده جدا نیست. امام علی(ع) حدود چهارده قرن پیش در دوران حکومت کوتاه خویش به بیان اصول مبنایی حقوق بشر و حقوق خصوصی، عمومی، سیاسی و اجتماعی انسان در نهجالبلاغه پرداخته است.
*باشگاه خبرنگاران: پيشينه حقوق بشر از کدام تمدن است و آيا به طور مشخص ميتوان گفت مبتکر اصلي آن کدام فرهنگ و تمدن است؟
**محمدي: نتایج بررسیها بیانگر آن است که مکاتب غربی علیرغم اینکه به وضع و ترویج اصطلاح حقوق بشر پرداختهاند، مبتکر اصلی حقوق بشر نمیباشند.ازاینرو پیشینه حقوق بشر را میتوان در ادیان الهی بهویژه در دین مبین اسلام جستجو نمود. متون اسلامی به روشنی حقوق انسانها را در عرصههای مختلف مطرح کرده است.
افزون بر اینکه اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر با حقوق بشر اسلامی تفاوت مبنایی دارد که این امر با مقایسه اعلامیه مزبور با قوانین و حقوق اسلامی و منابع فقهی به وضوح قابل درک است.
وضوح حقوق بشر به معنای عام و تلاش برای دستیابی به آن یک امر مستحدثه نیست بلکه همواره از زمان پیدایش انسان مسئله مبارزه با ظلم و بیعدالتی و استیفای حقوق ستمدیدگان و حمایت از مظلومان مورد توجه بشر بوده است. تاریخ نشان میدهد افرادی که از حقوق طبیعی خویش محروم شدهاند برای دستیابی و استیفای حقوق ستمدیدگان و حمایت از مظلومان، مجاهدتها کردهاند.بنابراین قدمت حقوق بشر به معنای مذکور، به گستره تاریخ آدمی است.
ادیان الهی نیز در تعالیم و آموزههای خود متناسب با مقتضیات زمان از روند تلاش دستیابی به حقوق طبیعی و ذاتی انسانها حمایت کردهاند. مکاتب فکری و نظامهای حقوقی نیز هر یک بهنحوی در روند حمایت از حقوق بشر نقش ایفا کردهاند. با پیدایش مدنیت جدید براساس مفاهیم و ارزشهای شناخته شده در مدنیت غربی، حقوق بشر نمود جدیدی پیدا کرد.
*باشگاه خبرنگاران: کرامت انساني و رعايت اين مهم در حقوق بشر اسلامي چگونه تحقق مييابد؟ **محمدي: كرامت ذاتی بشر از ناحیه خداوند به او اعطا شده است از منظر جهان بینی اسلامی انسان از ارزش و کرامت ذاتی برخوردار است و این کرامت نیز از ناحیه خداوند به او اعطا شده است: «ولقد کرّمنا بنیآدم» و همین کرامت است که آدمی را از انواع دیگر موجودات در آفرینش متمایز میسازد. شاید اعطای خلافت؛ «و اذ قال ربّک للملائکه انی جاعل فی الأرض خلیفه» نیز بهدلیل فضیلتی است که آدمیان بر دیگر موجودات دارند؛ «... و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلاً.» خداوند او را امانتدار یافته است؛ «انا عرضنا الامانه علی السموات و الأرض و الجبال فابین ان یحملنها واشفقن منها وحملها الانسان انه کان ظلوماً جهولاً» و او را از خلقت نیکو و مطلوب بهرهمند ساخته است.«و لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم» و او را از سرشتی الهی برخوردار کرده است؛ «فإذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین» و او را مسئولیتپذیر و مختار معرفی کرده است؛ «انالله لایغیر ما بقومٍ حتی یغیروا ما بأنفسهم».
کرامت ذاتی بشر ایجاب میکند که مناسبات آحاد بشر نسبت به همدیگر از ویژگی حقوق و تکالیف متقابل برخوردار باشد ولی از آنجایی که این کرامت از ناحیه خداوند به او اعطا شده است انسان در مقابل معطی کرامت جز عبودیت و تکلیف نسبت به دیگری نمیتواند داشته باشد. «فامّا حقالله الأکبر فانک تعبده لا تشرک به شیئاً...».
*باشگاه خبرنگاران: به نظر ميرسد ديدگاه اسلامي و غربي نسبت به حقوق بشر داراي تناقض باشد، منشا اصلي اين تفاوت در کجاست؟ **محمدي: حقوق بشر از منظر اسلام و غرب بين انديشمندان اسلامي و متفكران غربي در مسئله حقوق بشر، اختلافات مبنايي وجود دارد. يك مورد اساسي و مبنايي به تعريف قانون صحيح و معتبر برمي گردد. متفكران غربي قانوني را معتبر مي دانند كه موافق با خواستههاي انسانها و در راستاي انسان محوري باشد، از اين رو، منشاء اعتبار قانون را آراء و خواستههاي مردم ميدانند.
بررسي اعلاميه هاي جهاني حقوق بشر و ميثاقين و... نشان مي دهد كه اينان، محور تمام تصميم گيري ها را اميال نفساني افراد مي دانند و در واقع اميال نفساني مشترك بين غربي ها را در قالب قوانين و به نام حقوق بشر جاي داده اند.اما از ديدگاه اسلام قانوني صحيح و معتبر است كه از سوي خدا و از طريق وحي به دست ما رسيده باشد و مطابق با مصالح واقعي انسان ها باشد و از اين رو، ارزش قانون به مطابقت با مصالح مادي و معنوي انسان ها است. طبق اين ديدگاه، بشر تكويناً و تشريعاً بنده خداوند متعال است و برخلاف متفكران غربي كه انسان را در برابر خدا هم آزاد مي پندارند، بر تسليم و فرمانبرداري انسان ها در برابر خدا تأكيد ميورزد. در مقدّمه اعلاميه اسلامي حقوق بشر آمده است: «با در نظر گرفتن عقيده توحيد ناب، كه ساختار اسلام بر پايه آن استوار شده است; عقيده اي كه بشريت را فراخواند تا جز خدا كسي را پرستش نكرده و شريكي براي او قايل نشوند و احدي را به عنوان خدا به جاي الله نگيرند.
اين شريعت، معنويات و ماده را با هم درآميخت.»اين قسمت از اعلاميه برگرفته از آيه 64 سوره آل عمران است كه بر اطاعت انسان ها از خداوند تأكيد نموده و از شرك ورزيدن نهي فرموده است. دعوت انبيا هم بر اساس عبوديت خداوند شكل گرفته است: (وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ)(بقره: 83); و زماني كه از بني اسرائيل عهد و پيمان گرفتيم كه جز خدا كسي را پرستش نكنند.از ديدگاه اسلام، واضع قوانين خداوند است و در قرآن كريم در مورد افرادي كه بدون توجه به اين نكته، به وضع قوانين مي پردازند آمده است: (إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ) (صافات: 35); اينان اين گونه بودند كه تا به آن ها گفته مي شد خدايي جز خداي يگانه نيست سرپيچي مي كردند.پس از آنچه بيان شد معلوم مي شود كه اساس تفكر اسلامي در منشأ قانونگذاري و مشروعيت مقررات حقوقي، خداوند متعال و وحي (توحيد محوري) است و در انديشه غرب اساس، انسان و خواسته هاي فردي او (انسان محوري) است.
*باشگاه خبرنگاران: با وجودي که حقوق بشر از منظر دين منافاتي با اقتضاي ذاتي حقوق بشر ندارد، چرا برخي ادعا ميکنند اين دو با هم منافات دارد؟ **محمدي: برخی تصور كردهاند كه دخالتدادن دین در حقوقبشر و تقسیم حقوقبشر به دینی و غیردینی با اقتضایذاتی حقوقبشر منافات دارد؛ زیرا این حقوق برای بشر فارغ از دین او است. پس این حقوق ناچار باید فرادینی باشد و دین نه میتواند این حقوق را بدهد و نمیتواند آنها را بستاند و میگویند:« این دین نیست كه این حقوق را به انسان میبخشد تا بتواند از آنها سلب هم بكند، بلكه انسان بما هو انسان، فارغ از اینكه این دین یا آن دین را داشته باشد و فارغ از این كه اساسا مومن باشد یا كافر، این حقوق را دارا است.
بنابراین حقوق بشر مقدم بر دین میشود.»البته در این رابطه باید توجه داشت حقوق بشر جهانی «ضد دین» نیست بلکه بر عکس به دین احترام می گذارد و در بسیاری از اسناد حقوق بشر بینالمللی به احترام به ادیان اشاره شده است و تفسیر های ضد مذهبی از این حقوق با مفاد و نیز با روح حقوق بینالملل نشر مغایرت کامل دارد اما این حقوق از قوانین هیچکدام از ادیان به شکل مشخص حمایت نمیکنند.
* باشگاه خبرنگاران: تفاوت حقوق بشر اسلامي و حقوق بشر بينالمللي چيست؟
**محمدي: حقوق بشر اسلامی برخاسته از شریعت دینی اسلام است و ممکن است در برخی مواقع با مواضع فرادینی حقوق بشر بينالمللی در موضع یکسان قرار نگیرد، به عنوان مثال اعلامیه جهانی حقوق بشر از تغییر آزادانه دین توسط افراد حمایت میکند در حالی که مسئله تغییر دین در اسلام امری مذموم و ناپسند است و در برخی از شرایط ممکن است مجازات نیز به دنیال داشته باشد.
مسلما حقوق بشر حقوق تمام الهی و کاملا اسلامی نبوده و از نظر مبانی و بنیاد ها اين دو باهم تفاوت دارند. در اعلامیه حقوق بشر گزارههای فلسفی که مبانی انسان شناختی آن را مشخص میکند به خوبی قابل استخراج است.
محوری ترین اصل و مبنای این اعلامیه توجه به انسانیت انسان است و اومانیته humanity"" بعنوان بیس و بنیاد آن قرار دارد. یعنی تنها منبعی که می تواند ثابت و فراگیر در میان تمام انسان های جهان باشد از هر رنگ و ملیت و. . . انسانیت آنهاست. در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر این امر با اصطلاح احترام به حیثیت ذاتی بشر عنوان شده است« اساس آزادی و عدالت و صلح جهانی شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای خانواده بشری استـ» این قسمت در حقیقت شامل سه نکته است:یکی اینکه بشر یک نوع حیثیت ذاتی دارد. دیگر اینکه این شخصیت قابل احترام کلی و شامل همه افراد خانواده بشری است و سوم اینکه اساس آزادی و عدالت و صلح جهانی مبتنی براین است که شخصیت و حیثیت ذاتی بشر به رسمیت شناخته شود.مفهوم حقوق بشربه این معنا با اسلام بیگانه است.
*باشگاه خبرنگاران: آيا حقوق بشر اسلامي و حقوق بشر بينالمللي با وجود اختلافاتي که بيان کرديد داراي وجوه مشترکي هستند يا اساسا نميتوان نزديکي ميان اين دو مشاهده کرد؟ ** محمدي: ولى از این جمله، چنین نتیجه گرفته نمىشود كه همه آراى ارزشى كه بر اساس حقوق بشر ارائه شده، ضد اسلامى، یعنى متعارض با نظریات وارزشهاى اسلامى است. بعضى از آرایى كه بر اساس مبانى فكرى غیر اسلامى بیان شده، ممكن است با اسلام هماهنگ باشد.
حرف آخر آنكه نبايد از ياد برد كه به رغم اين تفاوت ديدگاهها و نظرها در مباني؛ مهم اين است كه اسلام و حقوق بشر همانگونه كه در اين نوشتار هم اشاره گرديد اجمالا توافق و هم پذيري دارد. اصولي مانند كرامت انسان، آزاديها و حقوق سياسي اجتماعي او همه مورد احترام و پذيرش اسلام است. اگرچه ممكن است در پاره موارد تفاوتهاي در نوع نگاه و جهان بيني اسلامي و غير اسلامي در اين خصوص باشد ولي مهم اين است كه برآيند و نتيجه كار نزدیک به هم است كه همانا احترام به انسان و كرامت انسانی واست.
*باشگاه خبرنگاران: مباني اصول حقوق بشر اسلامي در کدام منابع و اسناد به طور مشخص وجود دارد و ميتوان از آن به عنوان سند ياد کرد؟ ** محمدي: برای درک مبانی و اصول حقوق بشر از دیدگاه اسلام هم میتوان به نصوص دینی و منابع اسلامی مانند قرآن و سنت مراجعه کرد و هم به متن مدونی که تحت عنوان اعلامیه اسلامی حقوق بشر در اسناد بین المللی به ثبت رسیده است.با توجه به مبانی و منابع اسلامی می توان گفت که بی تردید از دیدگاه اسلام انسان موجودی ارزشمند است که باید به عنوان یک موجود با شعور و دارای اراده و اختیار به دید احترام به او نگریست.
آزادی بشر و احترام به حقوق و حیثیت ذاتی انسان و دخالت ندادن عوامل عارضی از قبیل نژاد، زبان، رنگ، ملیت و غیره در اعتبار و امتیاز برای انسانها، دقیقاً مورد توجه اسلام است و اساساً فلسفه بعثت پیامبران و به خصوص پیامبر اسلام(ص) است. (حجرات آیه 13) برابری و عدم تبعیض نژادی و قومی بارها در متون اسلامی و تاریخ اسلام تکرار شده است، چه آنجا که میزان برتری در میان انسان ها تنها« تقوی» مشخص میشود و چه در زمانی که امام علی(ع) به عنوان حاکم جامعه اسلامی، خود را در جایگاهی برابر با فردی یهودی در مقابل دادگاه قرار میدهد.
از سوی دیگر اسلام دو جنس زن و مرد را دو گوهر انسانی میداند و در شرافت و کرامت بشری تفاوتی بین آنها قائل نیست؛ به تعبیر قرآن هردو از یک منشأ بشری به وجود آمدند و خطابات مربوط به ارزش ذاتی انسان، شامل زن و مرد میشود. در بعضی از آیات تصریح شده که برای ارتقاء و کمال انسانی در سایه کار نیک و ایمان و اعتقاد صحیح مرد و زن یکسان هستند.« من عمل صالحاً ذکراَ و اُنثی و هو مومن فلنحییه حیاةًطیبه و لنجزینهم اجرهم ...»( نمل 97؛ نساء، 124، آل عمران 194، غافر 44)
* باشگاه خبرنگاران: در آيات قرآن و سخنان ائمه به چه مصاديقي از حقوق بشر اشاره شده است؟ **محمدي: در آیات قرآن در موارد متعددی به حمایت از حقوق بشر اهمیت داده شده است از جمله:1) «أُذن للّذین یقاتلون بأنّهم ظُلِموا و أنّ اللّه علی نصرهم لقدیر الّذین أُخرجوا من دیارهم بغیر حقّ الاّ أن یقولوا ربّنا اللّه ولولا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لهدّمت صوامعوبیعَ و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم اللّه کثیراً. . . »(حج:۳۹و ۴۰) این آیه، علت إذن در جهاد را«مظلومیت»و مورد ظلم قرار گرفتن انسان و اخراج از کاشانه و آواره ساختن مؤمنان از وطن شان توسط ستمگران میداند.
2) «ولمن انتصر بعد ظلمه فاولئک ما علیهم من سبیل، انّما السّبیل علی الّذین یظلمون النّاس و یبغون فی الارض بغیر حقٍّ. . . » (شوری: ۴۱ و ۴۲)؛ کسانی که بعد از آن که مورد ظلم قرار گرفتند، یاری بطلبند، ایرادی بر آنان نیست، ایراد و مجازات بر کسانی است که به مردم ستم میکنند و در زمین به ناحق ظلم روا میدارند.
3) «و مالکم لا تقاتلون فی سبیل اللّه و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان الّذین یقولون ربّنا أخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً» (نساء: ۷۵)؛ چرا در راه خدا و برای رهایی مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران تضعیف شده اند) پیکار نمی کنید؟! همان افراد (ستمدیدهای) که میگویند: پروردگارا ما را از این شهر (مکه) که اهلش ستمگرند، بیرون ببر، و از طرف خود برای ما سرپرستی قرار ده و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما.
در سنّت نبوی(ص)، پیشوایان و بزرگان دینی نیز سفارشهای زیادی به این امر شده است؛ چه این که «در اسلام، مسؤولیت مقابله با تهدید و ارعاب وظیفهای همگانی است که باید همه یکپارچه، در برابر عوامل تهدید و ارعاب بایستند و از مظلوم دفاع کنند و خصم ظالم باشند. » چنانکه دستور امیرالمؤمنین علی(ع) مبنی بر این که «همواره خصم ظالم و یار و یاور مظلوم باشید» بیانگرتعالی اصول حقوقی اسلام و حقانیت این نظام حقوقی میباشد.
در روایتی از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است که آن حضرت فرمودند: «هر کس فریاد استغاثه هر مظلومی (اعم از مسلمان یا غیر مسلمان) را بشنود که مسلمین را به یاری می طلبد، اما فریاد او را اجابت نکند مسلمان نیست. و در روایت دیگر فرمودند: «یاری نمودن ضعیفان، بهترین و با فضیلت ترین صدقه هاست. »بر اساس برخی روایات دیگر، مسلمانان باید به حل معضلات و گره گشایی یکدیگر اهتمام داشته و در این راستا تلاش نمایند و گرنه از زمره مسلمان واقعی خارج هستند. در صحیح بخاری از آن حضرت ص روایت شده است که فرمودند: «همه مسلمانان برادر یکدیگرند، به همدیگر ظلم نمیکنند و در مقابل دشمنان یکدیگر را رها نمیکنند و به خود وا نمی گذارند».
در مسند احمد بن حنبل نیز از آن حضرت روایت شده است که: «که هر کس نزد او مؤمنی خوار شود ولی او را یاری نکند، در حالی که قادر بر نصرت او باشد، خداوند عزو جل، روز قیامت نزد تمام خلایق او را خوار خواهد نمود». مؤلف «فتح الباری» در شرح حدیث نبوی در دفاع از مظلوم می نویسد: «کسی که قدرت بر نجات مظلوم دارد، بر او لازم است که به هر طریق ممکن ظلم را از او دفع کند و قصد او در دفاع، کشتن ظالم نیست بلکه مقصود، دفع ظالم است و در این صورت که دفاع می کند، خون ظالم هدر است و فرقی نمی کند که دفاع از خویش باشد یا از دیگری». علاوه بر آن سنّت عملی رسول خدا(ص) در انعقاد پیمان های دفاعی به عنوان یاری مظلومان آن چنان که در «حِلف الفضول» صورت گرفت، و یا به عنوان «اعلام همبستگی و حمایت متقابل» آنچنان که در پیمان با «بنی ضُمرة» و «خزاعه» انجام شد، گواه این امر است.
در پیمان جوانمردان(حلف الفضول) افراد شرکت کننده، از جمله حضرت رسول(ص)سوگند یاد کردند که «ید واحده» با مظلوم و علیه ظالم باشند تا آن که ظالم حق مظلوم را بپردازد، و این پیمان مادامی که دریا کنارِ ساحل خود را مرطوب کند (یعنی برای همیشه تاریخ) استوار است. در احادیث آمده است که «در خانه عبدالله بن جذعان شاهد پیمانی شدم که اگر حالا (پس از بعثت) نیز مرا به آن پیمان بخوانند اجابت می کنم یعنی حالا نیز به عهد و پیمان خود وفادارم. »ابن هشام نقل می کند که آن حضرت درباره پیمان مزبور میفرمودند: «من حاضر نیستم پیمان خود را به هیچ وجه نقض کنم، اگر چه در مقابل آن گرانبهاترین نعمت را در اختیار من بگذارند.
انتهاي پيام/