به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران مرکز یزد
علي تنهاست؛ چون از زمان خود بزرگ تر بود. نه تنها در کالبد تنگ زمانه اي که در آن مي زيست نمي گنجيد، بلکه جامه تاريخ با همه پهنا و ژرفايش بر اندام جان علي، تنگ است. علي پيشواي«مدينه فاضله» انسانيت است و نمونه انسان خوب، آنگونه که بايد چنين جامعه اي هنوز پديد نيامده است و تک انسان هاي والامنش بزرگ، به غايت اندک بوده و زندگي طبيعي علي، گرچه در گذشته جريان داشته است، ولي تجلي گاه شخصيت او، آينده اي است که آدمي با آن فاصله زيادي دارد و مگر نه اين که به باور شيعيان علي - و بسياري از غيرشيعيان - جامعه داد بنياد فضيلت محور«آخر زمان» و با سالاري پور همانند علي(ع) استقرار خواهد يافت، و انسان فاضل، در آن جامعه برتر است که بيش از هميشه امکان ساختن شخصيت خود برابر نمونه شخصيت علي(ع) را خواهد يافت، و علي که متعلق به آينده بشريت است، تا برآمدن آفتاب آن روزگاران، همواره مظلوم و تنها خواهد ماند. و مي پنداريم که اين مظلوميت و تنهايي نه فقط ناشي از کين توزي دشمنان آن بزرگوار است، بلکه علي نزد دوستداران خود نيز مورد جفاست؛ چرا که هر کس از ظن خود، يار اوست و به جاي اين که خويشتن را با سرمشق شخصيت والاي علي(ع) راست کند، نگاه نارساي او، علي را نيز کج ديده است و کوشيده است تا اقيانوس موج خيز شخصيت علي را در قطره جان ناتوان خود بنگرد. البته شخصيت مولا داراي چنان وجوه و شئون متفاوت و احيانا متضاد است که هر کس با هر سليقه و گرايش و پاي بندي ويژه اي، علي را پيشواي خود ديده است؛ مگر نه اين که علي، قطب عارفان و متصوفان، حجت متنسکان و متشرعان، سرمشق دادورزان و اصلاح گران و مراد پهلوانان و جوانمردان است؛ اما اينان همگي به علي از زاويه اي تنگ که با شخصيت محدودشان متناسب بوده است، نگريسته اند و لاجرم او را به گونه اي ديده اند که مي پسنديده اند.
علي، عارف است، اما عارفي که دغدغه خاطر او نسبت به زندگي انسان در زمين، کم تراز اهتمام او به سرنوشت آدمي در جهان ديگر نيست. علي، اهل زندگي است، اما آن را براي همه انسان ها بر پايه عدل مي خواهد و براي استقرار جامعه مدني عادل، مبارزه مي کند و جان خويش را بر سر آن مي بازد. حال اين علي، کجا و متصوف دنياگريزي که درک وجود طبيعي و حقيقي آدمي را در گروي ابطال وجود اين جهاني و همه لوازم و نتايج آن، از جمله زندگي مدني، مي داند و از متن زندگي جمعي به انزواي فرديت مسکين مي گريزد، کجا؟ علي، با دادگري، پيوندي استوار دارد و شايد سخن هيچ آفريده اي درباره عدل به زيبايي و شکوهمندي توصيف هاي علي از آن نباشد، اما علي، حقيقت عدل را نه تنها در مفهوم ها و گفتارهاي زيبا و هيجان انگيز، که در غيبت زندگي مي جويد و آن را به بشر تشنه دادگر، عرضه مي دارد.
او، داد را در برخورداري برابر همه انسان ها از همه امکان هاي زندگي مي جويد. علي، ثروت هاي فراوان و گزاف را به حلال و حرام تقسيم نمي کند، بلکه هر ثروت انباشته اي را مصداقي از بيداد مي داند که هر کجا هست، در کنار آن بايد از حق تباه شده انساني محروم، سراغ گرفت. و تنها اين را نمي گويد، بلکه چون به خواست مردم، زمام امور را در دست مي گيرد، مبارزه با گرسنگي ستم ديده(سغب مظلوم) و شکمبارکي ستمگر(کظة ظالم) را هدف بزرگ حکومت خود مي داند. و مي توان مهم ترين ريشه آشوب ها و ستيزها و دشمن کامي هايي را که چون گردبادي ويرانگر، دوران کوتاه زمامداري مولا را در برگرفت در پافشاري آن بزرگوار بر عدالت اجتماعي و دفاع از حقوق محرومان و درماندگان جامعه و گرفتن حق پايمال شده آنان از فزون خواهان زورگو دانست/س