خديجه(س) براى محمد امين(ص) دلارامى مهربان بود، که حتى بعد از مرگش، ياد و خاطرات او پيامبر رحمت(ص) را خرسند مى کرد. خديجه (س) ثروت خويش را بدون کوچک ترين منت و تفاخرى، فروتنانه در اختيار شوى خويش گذارد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، محمد(ص) با بدنى لرزان از سنگينى نخستين دريافتش از وحى، از حرا به سوى زنى روانه شد که پس از خدا پناهگاهى مطمئن براى او بود. محمد(ص) به سوى ابوطالب(ع) که چون کوهى استوار بود نرفت.

 بلکه به يک زن پناه آورد. آرى! در آن شرايط سخت فقط خديجه(س) مى توانست به او آرامش دهد. چرا که مصداق کاملى از (لتسکنوا اليها) بود. محمد(ص) که تازه بار سنگين وحى را به دوش گرفته بود، رو به سوى خديجه کرد و فرمود: زملونى! دثرونى! مرا پوششى ده. در اين هنگام پوشش خديجه که مظهر آشکارى از (هن لباس لکم) بود، پيام آور تازه خداوند را آرامشى وصف ناپذير بخشيد.

 خديجه(س) براى محمد امين(ص) دلارامى مهربان بود، که حتى بعد از مرگش، ياد و خاطرات او پيامبر رحمت(ص) را خرسند مى کرد. خديجه (س) ثروت خويش را بدون کوچک ترين منت و تفاخرى، فروتنانه در اختيار شوى خويش گذارد.

خديجه هيچ گاه از انتخاب خويش احساس و اظهار پشيمانى نکرد و هميشه خود را در ضمن شويش قرار مي داد و هيچ گاه اعلام استقلال و خودمختارى نکرد. چشم گفتن و اطاعت هميشگى و بى چون و چرا، سيره و خلق او بود. چراکه نمايشى آشکار از آيه (فالصالحات قانتات) بود. او هيچ گاه راز محمد(ص) را با کسى بازگو نکرد.

 از اين رو تفسيرى شد از آيت (حافظات للغيب). پيوسته از شوهرش دفاع کرد و شويش را بر خانواده و فاميل خويش برترى بخشيد. او مادرى را بر تجارت و اشتغال هاى کاذب ديگر برگزيد. از اين رو شايسته بر سر نهادن تاج زرينى چون فاطمه (س) شد.

خديجه خشن و بى عشق نبود. هنگامى که برق نگاهش به نگاه شوهرش محمد(ص) پيوند مى خورد، گويا دو درياى مهر به هم پيوسته بود، و آيت(مرج البحرين يلتقيان) را در فضا طنين انداز مي کرد. خديجه همه دل و قلبش را به شوهرش بخشيد و کسى را جز او در دلش ساکن نساخت.

خديجه هيچ گاه فقر شوهرش را به رخ او نکشيد. او اصلا واژه اى به نام «گله و شکايت» را نمى شناخت و با «توقع» کاملا بيگانه بود. اخم کردن و ترشرويى را هيچ وقت تجربه نکرد. لجبازى از او فرسنگ ها راه فاصله داشت.

 او چهره متبسم خود را با غبار خشم و قهر نمى پوشانيد. با عفاف و پاکدامنى پيمانى ناگسستنى داشت. حيا و شرم چهره اش را زيباتر کرده بود. بندگى و تسليم در برابر حق، خلعت و لباس فاخرى بر اندام او پوشانيده بود. خديجه حريم مديريت شويش محمد(ص) را محترم مى شمرد و کلام او را بر رأى خويش بر مى گزيد. خديجه دخترش فاطمه (س) را شيفته پدر تربيت کرد.

 ام ابيها فاطمه زهرا (س) شوهردارى و خانواده گرايى را به خوبى از مادر فرا گرفت. دفاع از حريم شوهر درسى بود که ايشان از مادر خويش آموخت. خديجه (س) اسلام و باورهاى دينى را بر همه چيز برتر مى دانست.

 او نيازمندان را هماره بر سفره خويش نشانيد و لقمه دهانش را بر يتيمان چشانيد. ناگفته نماند که اين همه عشق و دلدادگى از نگاه مردى چون محمد (ص) هيچ گاه پوشيده نماند. پيامبر (ص) نيز شوهرى قدرشناس بود. همواره زبان به تحسين و ستايش همسرش مى گشود. حتى پس از درگذشت همسر، از ياد او غافل نمى شد و مهر او را از دل نبرد.

گاهى چنان پيرزنى را اکرام و احترام مى کرد، که شگفتى ديگران را موجب مى شد، وقتى اين همه احترام به پيرزنى بى نام و نشان را مى ديدند، علتش را جويا مى شدند، در پاسخ مى فرمود اين پيرزن در جوانى دوست خديجه بود و به خانه ما مى آمد.سيد مهدي واعظ موسوي

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار